ماهان شبکه ایرانیان

رسول صدرعاملی؛ وفادار به دغدغۀ نوجوانان

کارگردان «من ترانه ۱۵ سال دارم» بار دیگر فیلمی با موضوعیت نوجوانان ساخته و تصویر دختری قوی را به تصویر کشیده که از شهد عشق پدرانه بعد مدت ها سیراب می شود...

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در یادداشت قبلی به فیلم «چشم بادومی» در جشنوارۀ چهل‌و‌سوم فجر اشاره شد که نقش اصلی آن را دحتری نوجوان - ستایش دهقان- بازی می‌کند و در آن از بازی ستایش، ستایش و آرزو شد سیمرغ بلورین بر شانه‌های «خواهرِ جیران» بنشیند.

   دریغ است اگر به یک فیلم دیگر دربارۀ یک نوجوان دختر نپردازیم و این یکی را کارگردانی ساخته که در سینمای ایران مشخصا با دغدغۀ نوجوانان شناخته می‌شود و بیش از هر فیلم با «من ترانه 15 سال دارم.»

   در کارنامۀ آقای صدر عاملی فیلم‌های پربیننده‌ای چون «گل‌های داوودی»، « من ترانه 15 سال دارم» و «پاییزان» دیده می‌شود و حالا باید دید با «زیبا صدایم کن» هم می‌تواند همان موفقیت‌ها را تکرار کند یا نه.

  چون امسال در جشنواره فیلمی دربارۀ فروغ فرخ‌زاد - ساخته جهانگیر کوثری- به نمایش درآمد که البته به مذاق منتقدان و پاره ای دوست‌داران شاعر فقید خوش ننشست این اشاره خالی از لطف نیست که کارگردان سال ها روزنامه نگار بوده و اولین نوشتۀ مطبوعاتی او دربارۀ فیلم «خانه سیاه است» ساخته فروغ فرخ‌زاد در مجلۀ فردوسی منتشر شد و همین بهترین سند بود تا در روزنامۀ اطلاعات، کار مطبوعاتی خود را شروع کند و خبرنگار شود و همواره به پیشینه روزنامه‌نگاری و کار حرفه ای در سرویس حوادث اشاره می‌کند.

   از جانب دیگر چون به تازگی بحث اهانت به دکتر ساعدی را شاهد بودیم این اشاره هم جا دارد که رسول صدرعاملی هم مانند دکتر ساعدی مدتی در خیابان دلگشا زندگی می‌کرد و چون مرضیه برومند هم در جشنواره خبرساز شد بد نیست بگوییم او ه ساکن همان خیابان بوده و شاید نمی‌دانستند پزشک جوانی که بالای یک داروخانه زندگی می‌کرد نه تنها از مستمندان حق ویزیت  نمی گرفت بلکه هزینۀ دارویشان را هم با همان داروخانه حساب می‌کرد.

   از سوی دیگر چون چهل وششمین سال‌گرد پیروزی انقلاب است این یادآوری مکرر نیست که صدر عاملی در زمره معدود خبرنگاران ایرانی بود که طی 118 روز اقامت رهبر فقید انقلاب در نوفل لوشاتو عکس و گزارش تهیه می‌کرد و برای روزنامه اطلاعات می‌فرستاد. 

   و اما درباره خود فیلم: صدر عاملی یک عاشقانۀ پدر و دختری ساخته که هرچند جاهایی شاید زیادی سانتی‌مانتال شده باشد با این که نوجوان نقش اول کاملا جدی و واقع‌بین است اما از حیث نگاه اجتماعی نسبت به فیلم‌های قبل جلوتر است  چون به اشکال گوناگون از رشد دختران می‌گوید که بی‌شک متأثر از جنبش مهساست ولو با تأکید برگشت ارشاد بخواهد داستان را به قبل از 1401 ببرد.

  صدرعاملی که آذر امسال 70 ساله شد متولد اصفهان ولی شیفته تهران است و خاصه خیابان ولی‌عصر و این علاقه را در فیلم به اشکال گوناگون نشان می دهد.

   فیلم بی آن‌که یک خانواده منسجم را نشان دهد و هیچ تصویری از خانه داشته باشد در تکریم خانه و خانواده است. پدر در آسایشگاه است و مادر در مسافرخانه شب را به صبح می‌رساند و دختر در خوابگاه و هر سه در رؤیای خانه اند و کارگردان به خوبی توانسته این مفهوم را به تصویر بکشد ولو برخی بر این باور باشند که ورود مادر به داستان که در داستان اصلی هم نبوده از نقاط ظعف فیلم است.


درباره بازی درخشان امین حیایی هم چه می‌توان گفت جز این که بازیگر دیگری برای ایفای نقش قابل تصور نیست و هر چه از این نوع بازی‌ها داشته باشد تا تصویر برخی نقش آفرینی‌های پایین‌تر از انتظارات را اصلاح کند خوب است.

 دست آخر این که هر چند برای خسرو (‌امین حیایی) اقامت در آسایشگاه و انگ بیمار روانی پرهزینه بود ولی سبب شده آن سوی ترس قرار گیرد. 

  در یک صحنه دخترش (‌زیبا) درباره خوش‌بختی می‌پرسد و او پاسخ می‌دهد همین لحظه اما خوش‌بختی در واقع آن سوی ترس است چون بالاتر از سیاهی رنگی نیست.با این همه جاهایی آن قدر که خسرو عاقل است دیگران نیستند!

   چنان که در صدر نوشته آوردم این سطوردرباره کارگردانی است که دغدغۀ نوجوانان دارد و بی‌سبب نبود که از کیومرث پوراحمد یاد کرد و همسر کارگردان فقید هم به تماشای فیلم نشست.

  این که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از سرمایه گذاران بوده هم خبر خوبی است و خود آقای صدرعاملی هم  گفته می‌خواستم مردم دوباره «مُرغَک کانون» را برای خود بدانند و همین نشان خاطره ساز است و انتظار می رود کانون در این عرصه فعال تر شود و این برند را احیا کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان