غروب آرام یک روز کاری است و زنی پنجاهوهفت ساله روی صندلی آشپزخانه نشسته و با انگشت اشاره روی نقطهای در سمت راست پیشانی فشار میدهد. درد عجیبی احساس میکند؛ نه شبیه سردردهای تنشی قدیمی، نه شبیه ضربانهای میگرنی. درد تیز است و انگار زیر پوست جریان دارد. او با خود میگوید شاید خستگی باشد یا شاید کمخوابی. اما چیزی در این درد هست که برایش ناآشناست.
به گزارش یک پزشک، یک حس مبهم که خبر از اتفاقی جدی میدهد. این همان لحظهای است که در بسیاری از بیماران بالای پنجاه سال آغازگر مسیری خطرناک میشود؛ مسیری که اگر «سردرد شقیقه» یا همان درد ناحیه تمپورال درست تشخیص داده نشود، ممکن است در چند ساعت بینایی را از فرد بگیرد.
بسیاری از افراد وقتی به این درد میرسند آن را یک اتفاق گذرا میدانند. عادت دارند آن را با خستگی، استرس یا حتی دنداندرد اشتباه بگیرند. در حالی که در دهههای بالاتر زندگی، تغییرات ایمنی و التهابی بدن زمینه را برای یک بیماری کمتر شناختهشده به نام آرتریتِ تمپورال یا التهاب شریان گیجگاهی فراهم میکند.
آرتریت تمپورال یک اختلال معمولی نیست. این بیماری در صورت بیتوجهی میتواند باعث التهاب در شاخههای اصلی شریان کاروتید شود و به سرعت جریان خون به شبکیه را کاهش دهد. همین کاهش کوتاهمدت کافی است تا فرد دچار نابینایی پایدار شود. این خطر آنقدر جدی است که پزشکان در مورد این بیماری همیشه از واژههایی مانند «فوریت»، «اضطرار» و «فرصت محدود» استفاده میکنند.
در این میان، اهمیت تشخیص سریع از آن جهت است که بدن فرصت زیادی برای جبران آسیب ندارد. التهاب شریان تمپورال به شکل تدریجی پیش نمیرود و بسیاری از موارد زمانی تشخیص داده میشود که بیمار فقط یک روز یا حتی چند ساعت با نابینایی فاصله دارد.
1. پایههای علمی آرتریت تمپورال و چرایی خطر سردرد شقیقه در بالای 50 سال
دلیل اینکه سردرد شقیقه در افراد بالای پنجاه سال اهمیت بسیار بیشتری از جوانترها دارد، ریشه در تغییرات سیستم ایمنی و عروقی بدن دارد. آرتریت تمپورال نوعی التهاب دیواره شریانهای متوسط است که اغلب شریان تمپورال را درگیر میکند. این التهاب در لایههای داخلی رگ یعنی تونیکا اینتیما و تونیکا مدیا شکل میگیرد که در انگلیسی (Intima) و (Media) نامیده میشوند.
با افزایش سن، رگها بیشتر مستعد التهاب هستند، زیرا فیبرهای الاستیک کاهش پیدا میکنند و سلولهای ایمنی به گونهای متفاوت پاسخ میدهند. در نتیجه، سیستم ایمنی ممکن است به اشتباه سلولهای خودی را هدف قرار دهد و باعث تورم، تنگی یا حتی انسداد رگ شود.
این بیماری در زنان شایعتر است و در برخی گروههای جمعیتی مانند اروپاییتبارها شیوع بالاتری دارد. آنچه این التهاب را خطرناک میکند این است که شریان تمپورال ارتباط مستقیم با شریانهای تغذیهکننده چشم دارد. به همین دلیل تنگی ناگهانی رگ میتواند جریان خون به عصب بینایی را کاهش دهد و فرد در مدت کوتاهی دچار کاهش دید یا حتی نابینایی کامل شود.
در بسیاری از بیماران، سردرد شقیقه تنها علامت اولیه است. این درد اغلب ضرباندار، سطحی و حساس به لمس است. با این حال، برخی بیماران ممکن است درد خفیفتری داشته باشند و همین موضوع تشخیص را سختتر میکند. وقتی پزشک در مورد سردرد شقیقه در افراد بالای پنجاه سال حساسیت نشان میدهد، دلیل آن آمار بالا و آسیبهای برگشتناپذیر این بیماری است.
تاکید بر اورژانسی بودن مسئله نیز به این خاطر است که درمان با کورتیکواستروئیدها مانند پردنیزولون باید هرچه سریعتر شروع شود تا التهاب رگ مهار شود. حتی قبل از قطعی شدن تشخیص، بسیاری از پزشکان درمان را آغاز میکنند، زیرا تأخیر حتی یک روز میتواند به معنی از دست رفتن بینایی باشد.
2. مسیر زمانی بیماری از التهاب شریان تا تهدید بینایی و نقش علامتهای هشدار
یکی از جنبههای کمتر شناختهشده آرتریت تمپورال این است که معمولاً آهسته آغاز میشود اما ناگهان وارد فاز خطرناک میشود. ابتدا التهاب رگ باعث کاهش نسبی جریان خون میشود و بیمار ممکن است فقط سردرد مبهم یا حساسیت پوستی در ناحیه شقیقه احساس کند. با گذشت زمان، التهاب پیشرفت میکند و رگ باریکتر میشود.
در این مرحله بیمار ممکن است هنگام جویدن غذا دچار درد در عضله ماستر شود که در پزشکی به آن «کلاودیکیشنِ فکی» یا (Jaw Claudication) میگویند. این علامت یکی از شاخصترین نشانههای بیماری است و نشان میدهد جریان خون در شریانهای تغذیهکننده عضلات فک به شدت کاهش یافته است.
در برخی افراد علامت دیگر یعنی کاهش وزن، تب خفیف یا احساس ناخوشی عمومی ظاهر میشود. این علامتها نتیجه فعالیت بیشازحد سیستم ایمنی هستند. اما خطر اصلی زمانی رخ میدهد که التهاب به رگهایی که مسئول تغذیه عصب بینایی هستند برسد. در این لحظه بدن دیگر مهلتی برای جبران ندارد. کافی است جریان خون برای مدت کوتاهی کاهش یابد تا عصب بینایی آسیب ببیند. این آسیب اغلب دائم است و در بسیاری از بیماران برگشتی ندارد.
نکته مهم این است که بسیاری از بیماران در روزهای قبل از نابینایی دچار «تاریِ گذرا» یا (Amaurosis Fugax) میشوند که به صورت کاهش ناگهانی دید در چند ثانیه یا چند دقیقه بروز میکند. این علامت مانند یک «اعلانِ خطر» است که بدن به بیمار میدهد. با این حال افراد ممکن است آن را بیاهمیت بدانند. توجه به چنین علامتهایی در تعیین میزان اورژانسی بودن سردرد شقیقه بسیار مهم است و نادیده گرفتن آنها میتواند پیامدهای جبرانناپذیر داشته باشد.
3. چرا سردرد شقیقه در دهه ششم زندگی با سردردهای معمولی اشتباه گرفته میشود؟
یکی از چالشهای مهم در مراقبت از بیماران این است که درد شقیقه در این سن با سردردهای معمولی اشتباه گرفته میشود. اغلب بیماران سابقه سردرد تنشی، میگرن یا دردهای ناشی از خستگی دارند و بنابراین سردرد اخیر را در همان دسته قرار میدهند. اما درد آرتریت تمپورال معمولاً کیفیت متفاوتی دارد. این درد سطحی و همراه با حساسیت پوستی است. بیمار ممکن است هنگام شانهکردن مو یا لمس ناحیه شقیقه احساس ناراحتی شدید کند. همچنین درد ضرباندار است و در برخی بیماران با احساس گرمی یا سفتی رگ همراه میشود.
از سوی دیگر، افراد بالای پنجاه سال اغلب تصور میکنند تغییرات جسمانی ناشی از سن طبیعی است و به همین دلیل بسیاری از علامتها را نادیده میگیرند. برخی از بیماران حتی فکر میکنند که این درد ناشی از مشکل دندانی، سینوزیت یا فشار عصبی است. این اشتباه تشخیصی گاهی باعث تأخیر چند هفتهای یا حتی چند ماهه میشود و در این مدت التهاب به صورت پنهان پیش میرود.
پزشکان برای تشخیص صحیح نیاز دارند به تفاوتهای ظریف میان این دردها توجه کنند. سردردهای معمولی معمولاً با خواب یا مسکنهای ساده بهبود مییابند. اما سردرد آرتریت تمپورال نسبت به داروهای معمولی مقاوم است و اغلب شبها شدت میگیرد. همچنین بیمار ممکن است احساس کند درد «حرکت ندارد» بلکه در یک نقطه ثابت میماند. همین ویژگیها باعث میشود پزشکان هنگام مواجهه با بیمار بالای پنجاه سال که سردرد جدید و متفاوت دارد، بلافاصله احتمال این بیماری را در نظر بگیرند.
4. نقش آزمایشها و معاینههای بالینی در تشخیص سریع آرتریت تمپورال
تشخیص آرتریت تمپورال ترکیبی از علائم بالینی و آزمایشهای آزمایشگاهی است. اولین قدم، گرفتن شرححال دقیق از زمان شروع درد، کیفیت درد و همراهی علامتهای دیگر مانند تاری دید یا درد فک است. در معاینه بالینی پزشک معمولاً شریان تمپورال را لمس میکند و به دنبال حساسیت، سفتی یا کاهش نبض آن میگردد.
در مرحله بعد نوبت به آزمایشها میرسد. دو آزمایش اصلی که تقریباً همیشه در تشخیص این بیماری رهبری میکنند، ESR یا سرعت رسوب گلبولهای قرمز و CRP یا پروتئین واکنشی C هستند. ESR معمولاً در بیماران بهطور قابلتوجهی افزایش مییابد و به عنوان یک شاخص التهابی عمل میکند. CRP نیز میزان التهاب سیستمیک را نشان میدهد. بالا بودن همزمان این دو شاخص احتمال آرتریت تمپورال را بسیار بالا میبرد.
آزمایشهای دیگری مانند آنزیمهای کبدی یا شمارش کامل سلولهای خونی نیز بهطور کمکی استفاده میشوند. اما تشخیص قطعی اغلب با نمونهبرداری از شریان تمپورال انجام میشود که در انگلیسی (Temporal Artery Biopsy) نام دارد. در این روش، تکه کوچکی از رگ زیر میکروسکوپ بررسی میشود تا شواهد التهاب، تخریب دیواره یا حضور سلولهای غولآسا مشاهده شود.
این نکته بسیار مهم است که پزشک نباید منتظر نتیجه این نمونهبرداری بماند تا درمان را آغاز کند. این کار یکی از اصول طلایی در مدیریت آرتریت تمپورال است. التهاب رگ میتواند هر لحظه به عصب بینایی آسیب بزند و بنابراین درمان با کورتیکواستروئید باید فوراً شروع شود، حتی اگر هنوز نتیجه نمونهبرداری آماده نشده باشد.
5. ارتباط میان آرتریت تمپورال و پلیمیالژیِ روماتیکا و اهمیت تشخیص افتراقی
یکی از نکات کمتر مورد توجه درباره آرتریت تمپورال ارتباط آن با بیماری دیگری به نام پلیمیالژیِ روماتیکا یا (Polymyalgia Rheumatica) است. این بیماری نیز نوعی التهاب سیستمیک است که باعث درد و سفتی در شانهها، گردن و لگن میشود. در حدود نیمی از بیماران آرتریت تمپورال، علائم پلیمیالژیِ روماتیکا نیز دیده میشود. وجود این ارتباط به پزشکان کمک میکند تا بهتر بتوانند تشخیص دهند که سردرد شقیقه ناشی از التهاب عروقی است یا خیر.
پلیمیالژی روماتیکا معمولاً با درد صبحگاهی و محدودیت حرکتی همراه است. این علامتها ممکن است چند هفته قبل از بروز سردرد شقیقه آغاز شوند. اگر فرد بالای پنجاه سال دچار دردهای عضلانی شدید در شانهها باشد و سپس سردرد جدید ایجاد شود، این ترکیب احتمال آرتریت تمپورال را به شدت بالا میبرد.
اهمیت تشخیص این همپوشانی در این است که درمان هر دو بیماری مشابه و مبتنی بر کورتیکواستروئید است. اما شدت و دوز درمان در آرتریت تمپورال بسیار بالاتر است، زیرا خطر نابینایی وجود دارد. پزشکان باید دقت کنند که درد عضلانی را بهتنهایی به حساب افزایش سن یا مشکلات اسکلتی عضلانی نگذارند، زیرا این اشتباه میتواند باعث تأخیر در شناخت بیماری اصلی شود.
تشخیص افتراقی نیز نقش مهمی دارد. سردرد شقیقه ممکن است ناشی از میگرن، سردرد تنشی، سینوزیت یا نورالژی باشد. اما هیچیک از اینها با خطر نابینایی همراه نیستند. همین تمایز سبب میشود که پزشکان هنگام مواجهه با بیمار مسن، همیشه ابتدا احتمال آرتریت تمپورال را بررسی کنند و سپس به سایر تشخیصها فکر کنند.
6. چرا درمان باید سریع آغاز شود و چگونه داروها التهاب رگ را مهار میکنند؟
درمان استاندارد آرتریت تمپورال مبتنی بر کورتیکواستروئیدها است. این داروها مانند پردنیزولون یا متیلپردنیزولون قدرت بالایی در مهار واکنش التهابی دارند و میتوانند در مدت کوتاهی روند تنگی رگ را متوقف کنند. تأکید بر آغاز سریع درمان به این دلیل است که عصب بینایی به کاهش جریان خون بسیار حساس است و اگر آسیب رخ دهد معمولاً غیرقابل بازگشت خواهد بود.
در بسیاری از موارد، دوز اولیه دارو بسیار بالا است و پس از کنترل التهاب به تدریج کاهش مییابد. برخی بیماران نیاز دارند ماهها تا سالها دارو مصرف کنند. در بیماران پرخطر ممکن است داروهای کمکی مانند مهارکنندههای ایمنی نیز اضافه شود.
پزشکان حتی زمانی که تشخیص قطعی نیست نیز درمان را شروع میکنند. زیرا خطر نابینایی آنقدر شدید است که تأخیر قابل قبول نیست. این رویکرد از اصول مهم در پزشکی است و در مورد آرتریت تمپورال به عنوان یک استاندارد جهانی پذیرفته شده است.
وقتی التهاب مهار میشود، علائم بیمار به سرعت بهبود پیدا میکند. سردرد فروکش میکند و قدرت بینایی تثبیت میشود. اما این به معنی پایان خطر نیست. رگها ممکن است دوباره ملتهب شوند و بنابراین بیمار نیاز به پیگیری دقیق دارد. اصلاح سبک زندگی مانند ترک سیگار، کنترل فشار خون و مراقبت از سلامت عمومی نیز در کنترل بیماری نقش دارد.
7. خطر نابینایی ناگهانی و چرایی برگشتناپذیر بودن آسیب در آرتریت تمپورال
در آرتریت تمپورال، جلوگیری از نابینایی مهمترین هدف درمان است، زیرا آسیب به عصب بینایی معمولاً برگشتناپذیر میشود. عصب بینایی یا (Optic Nerve) یکی از حساسترین بافتهای بدن به کاهش جریان خون است. شریانهای کوچکی که این عصب را تغذیه میکنند هیچ ذخیرهای ندارند و اگر التهاب شریانهای اصلی خونرسان، مانند شریان تمپورال یا شریان افتالمیک، موجب کاهش ناگهانی خونرسانی شود، آسیب در چند ساعت رخ میدهد. این آسیب بیشتر از نوع ایسکمیک است و در پزشکی به آن (Anterior Ischemic Optic Neuropathy) گفته میشود.
یکی از دشوارترین نکات برای بیماران این است که گاهی نابینایی بدون درد رخ میدهد. برخی بیماران فقط با تاریِ گذرا مواجه میشوند که آن را به خستگی یا خشکی چشم نسبت میدهند. اما همین تاری کوتاهمدت یک هشدار جدی است. وقتی عصب بینایی آسیب ببیند، سلولهای آن توانایی بازسازی ندارند. به همین دلیل است که تأخیر حتی چند ساعت در شروع درمان با کورتیکواستروئیدها میتواند تفاوت میان حفظ بینایی یا از دست رفتن آن باشد.
در بسیاری از کشورها، پزشکان عمومی آموزش میبینند که سردرد شقیقه در افراد بالای پنجاه سال را مانند یک بیماری تهدیدکننده بینایی مدیریت کنند. این مدیریت شامل معاینه فوری، درخواست سریع آزمایشها و ارجاع به متخصص داخلی یا روماتولوژی است. بخش مهم دیگر این است که بیمار نیز باید بداند این بیماری قابلپیشگیری است، به شرطی که زود تشخیص داده شود. آگاهی عمومی در این موضوع نقش اساسی دارد، زیرا بسیاری از موارد دیر گزارش میشوند و همین دیرکرد به نابینایی ختم میشود.
8. چالش پیگیری درمان، عوارض داروها و اهمیت پایش طولانیمدت
آرتریت تمپورال یکی از بیماریهایی است که مدیریت آن فقط به شروع درمان محدود نمیشود. مسیر درمان طولانی است و نیاز به پیگیری منظم دارد تا التهاب کنترل شود و عوارض داروها مدیریت گردد. کورتیکواستروئیدها مانند پردنیزولون که پایه درمان هستند، در دوزهای بالا تجویز میشوند و به مرور کاهش مییابند.
اما مصرف طولانیمدت این داروها میتواند عوارضی مانند پوکی استخوان، افزایش قند خون، ضعف عضلانی و افزایش وزن ایجاد کند. پزشکان معمولاً برای کاهش این پیامدهای ناخواسته مکملهایی مانند کلسیم و ویتامین D تجویز میکنند و بیمار را برای فعالیت بدنی منظم تشویق میکنند.
پایش التهاب با آزمایشهای دورهای ESR و CRP اهمیت زیادی دارد. اگر این دو شاخص دوباره افزایش یابند، نشان میدهد التهاب هنوز فعال است. برخی بیماران به رغم درمان استاندارد، هنوز علائم خفیف یا نوسانی دارند. در این موارد ممکن است پزشک داروهای دیگری مانند مهارکنندههای ایمنی یا آنتیبادیهای اختصاصی تجویز کند. این داروها روند التهاب را هدف قرار میدهند و به کاهش وابستگی به کورتیکواستروئید کمک میکنند.
یکی از چالشهای مهم این است که بسیاری از بیماران وقتی دردشان بهبود مییابد، دارو را خودسرانه قطع میکنند. این کار خطرناک است و ممکن است دوباره التهاب فعال شود. پزشکان معمولاً روند کاهش دارو را با دقت انجام میدهند و تا مطمئن نشوند التهاب کاملاً خاموش شده، دوز را کاهش نمیدهند. آگاهی بیمار از ماهیت طولانی این درمان نقش اساسی دارد، زیرا اگر بداند دوره درمان مرتب و قابلپیشبینی است، همکاری بیشتری نشان میدهد.
9. تفاوت آرتریت تمپورال با سردردهای شایع و نشانههای تمایزدهنده
گرچه سردرد یکی از علائم اصلی آرتریت تمپورال است، اما شکل، الگو و شدت آن با سردردهای شایع تفاوت دارد. سردرد تنشی معمولاً دوطرفه است و با احساس فشار در ناحیه پیشانی یا پشت سر همراه میشود. میگرن اغلب ضرباندار است و با تهوع یا حساسیت به نور همراه میگردد. اما سردرد آرتریت تمپورال معمولاً یکطرفه و در ناحیه شقیقه است. لمس این ناحیه معمولاً دردناک است و بیمار میگوید رگ زیر انگشت سخت یا حساس شده است.
یکی از تفاوتهای مهم، سن بیمار است. اگر فردی در دهه ششم زندگی دچار سردرد جدید شود، پزشکان آن را «غیرطبیعی» میدانند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. در این سن سیستم ایمنی متفاوت عمل میکند و احتمال بیماریهای التهابی افزایش پیدا میکند. به همین دلیل سردرد جدید در این گروه سنی باید تا زمان رسیدن به تشخیص دقیق، با احتیاط و حساسیت مدیریت شود.
علامتهای همراه نقش تعیینکننده دارند. درد فک هنگام جویدن، حساسیت پوست سر، تاری گذرا یا کاهش دید، درد شانهها و تب خفیف میتوانند پزشک را به سمت تشخیص آرتریت تمپورال هدایت کنند. این علامتها در سردردهای دیگر معمولاً دیده نمیشوند. همین تفاوتها سبب میشود تشخیص افتراقی این بیماری بسیار مهم باشد، زیرا اگر پزشک سردرد را به اشتباه در دسته دردهای خوشخیم قرار دهد، بیماری پنهانشده فرصت کافی برای آسیبزدن پیدا میکند.
10. آینده بیماران، کیفیت زندگی و نقش آموزش در پیشگیری از پیامدهای شدید
اگر آرتریت تمپورال زود تشخیص داده شود، بیشتر بیماران آینده خوبی خواهند داشت و میتوانند زندگی عادی داشته باشند. اما کیفیت زندگی آنها تا حد زیادی به آگاهی از بیماری، پیروی از درمان و مدیریت عوارض دارو بستگی دارد. بیمارانی که درمان را به طور منظم ادامه میدهند و آزمایشها را در فاصلههای تعیینشده انجام میدهند، شانس بسیار بیشتری برای کنترل پایدار بیماری دارند.
نقش آموزش در این میان بسیار مهم است. بسیاری از بیماران نمیدانند سردرد یکطرفه در سنین بالا باید اورژانسی تلقی شود. اگر افراد یاد بگیرند که این علامت چه اهمیت بالینی دارد، سریعتر به پزشک مراجعه میکنند و همین مراجعهِ زودهنگام میتواند جان دید فرد را نجات دهد. آموزش باید ساده، دقیق و بر پایه مثالهای واقعی باشد تا در حافظه بیمار باقی بماند.
آینده بیماران همچنین به حمایت خانواده و سیستم درمان بستگی دارد. اگر پزشکان عمومی و متخصصان مراقبتهای اولیه با این بیماری آشنا باشند، احتمال تشخیص دیرهنگام کمتر میشود. در برخی کشورها حتی دستورالعملهایی تهیه شده که به پزشکان یادآوری میکند سردرد شقیقه در فرد بالای پنجاه سال همیشه باید بررسی فوری شود. آگاهی عمومی یکی از پایههای مهم پیشگیری از نابینایی در این بیماری است و به همین دلیل، بازگو کردن این اطلاعات در قالب مقاله، گفتوگو، رسانه یا آموزش آنلاین در کاهش بار بیماری نقش قابلتوجهی دارد.
خلاصه
سردرد شقیقه در افراد بالای پنجاه سال یک علامت معمولی نیست و باید مانند هشدار یک بیماری جدی در نظر گرفته شود. آرتریت تمپورال با التهاب رگهای تغذیهکننده چشم باعث کاهش ناگهانی جریان خون میشود و اگر درمان سریع شروع نشود، نابینایی دائمی رخ میدهد. این بیماری اغلب با سردردهای معمولی اشتباه گرفته میشود و به همین دلیل بیماران دیر مراجعه میکنند.
وجود علائمی مانند درد فک هنگام جویدن، حساسیت پوست سر یا تاری گذرا باید فوراً بررسی شود، زیرا نشان میدهد التهاب به مرحله خطرناکی رسیده است. آزمایشهای ESR و CRP و معاینه دقیق پزشک در تشخیص بیماری نقش تعیینکننده دارند. درمان با کورتیکواستروئید باید بدون تأخیر آغاز شود و قطع خودسرانه دارو میتواند بیماری را دوباره فعال کند. آگاهی خانواده، آموزش بیماران و پیگیری مرتب درمان، کلید جلوگیری از آسیبهای برگشتناپذیر این بیماری است.
پرسشهای رایج
1. آیا هر سردرد شقیقه در بالای پنجاه سال نشانه آرتریت تمپورال است؟
نه. اما هر سردرد جدید یا متفاوت در این سن باید با دقت بررسی شود. ترکیب سردرد یکطرفه با درد فک یا تاری گذرا احتمال بیماری را بالا میبرد و نیاز به ارزیابی فوری دارد.
2. آیا آرتریت تمپورال بدون درد شدید هم رخ میدهد؟
بله. برخی بیماران درد خفیف اما مداوم دارند و همین موضوع تشخیص را دشوار میکند. در این موارد علامتهای همراه مانند حساسیت پوستی یا تاری گذرا راهنمای اصلی هستند.
3. چرا باید درمان قبل از قطعی شدن تشخیص شروع شود؟
زیرا آسیب عصب بینایی میتواند در چند ساعت رخ دهد و معمولاً برگشتناپذیر است. شروع درمان با کورتیکواستروئید باعث جلوگیری از پیشرفت التهاب تا زمان تکمیل آزمایشها میشود.
4. آیا آرتریت تمپورال با درمان کامل میشود؟
درمان التهاب معمولاً با دارو کنترل میشود اما مسیر درمان طولانی است. بیشتر بیماران پس از چند ماه تا چند سال دارو مصرف میکنند و با پایش منظم میتوانند زندگی عادی داشته باشند.
5. آیا پلیمیالژی روماتیکا میتواند نشانهای از آرتریت تمپورال باشد؟
بله. اگر فردی درد شدید شانهها داشته باشد و سپس دچار سردرد شقیقه شود، احتمال وجود هر دو بیماری مطرح است. این ارتباط برای تشخیص دقیق بسیار مهم است.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر