حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید جزایری، مدیر گروه علمی تربیتی قرآن و علوم جامعةالمصطفی در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در پاسخ به این پرسش که روشهای جدید تفسیر قرآن چه نسبتی با روشهای گذشته دارند، گفت: برخی از عناوین ممکن است جدید باشد، اما به این معنا نیست که ریشه در مباحث سنتی نداشته باشد. هم هرمنوتیک و هم به ویژه مباحث زبانشناسی در سنت اسلامی سابقه دارد و در دوران مرحوم سیدمرتضی مطرح بودهاند، ولی در دهههای اخیر ساختار، شکل و اسلوبشان متغیر و متکامل شده است.
وی ادامه داد: ما باید در مباحث تفسیری و فهم کلام خداوند متعال از یک سری ضوابط و قواعد پیروزی کنیم که اعتبارشان را با دلایل قطعی به اثبات رساندهاند، البته ممکن است با تکامل علمی انسان و وجود و بروز نیازها و ساحتهای جدید در آن قواعد تکامل طولی صورت بگیرد. بدین معنا که در تکامل قواعد و روشها سنت نفی نشود و ارتقا یابد.
جزایری افزود: شیوه تفسیر تا مدتها محدود و محصور به شیوههای ترتیبی و یا موضوعی سنتی بود اما با حرکتهایی که انجام شد، مانند شهید صدر، بحث تفسیر موضوعی فعال و استنطاقی هم مطرح شد، ولو اعتبارسنجی خود را از منابع کهن و روایات مختلف به خصوص فرمایشات حضرت امام علی(ع) اخذ میکند.
وی با بیان اینکه نفس ورود مباحث زبانشناسی، هرمنوتیک، یا روشهای تفسیری نوین مانند روشهای میانرشتهای فی حد نفسه خطر و تهدیدی نیست، گفت: البته به شرط اینکه این روشها به صورت ضابطهمند، بدون تعجیل و شتابزدگی اعمال شود و آن اصول و قواعد عام و ضوابط پیشین تفسیر مورد توجه و دقت کافی باشد و به دنبال فهم مراد جدی خداوند در فرایند تفسیر باشیم.
جزایری افزود: ما نباید در مقام تفسیر به رای و تقویل بدون منطق نباشیم، البته چون این حوزهها جدید است، ممکن است آسیبهایش ظریف و دقیقتر باشد که گاهی اوقات برای یافتن آسیبها به عبور، مرور و دوره زمانی نیاز باشد و این طبیعت کارهای و تحقیقات نو است، اما شخصا معتقدم نباید به این روشهای جدید با رویکرد سلبی مطلق نگاه کرد، بلکه باید اینها را گروهی از کارشناسان ارزیابی کنند و احیانا نقاط ضعف و قوتشان را تببین و تحلیل کنند و سپس در مقام فهم بهتر کلام خداوند در حد توان بشر مورد استفاده قرار بگیرند.
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه این روشها در غرب و با نگاه به متون و موضوعاتی متفاوت شکل گرفته، آیا وحیانی بودن و ویژگیهای قرآن با روشهای جدید تفسیر سازگار است، گفت: دو بحث وجود دارد، اول اینکه قرآن مجید دارای بطونی و یا لایههای فهم است که اختصاص به افرادی در میان خواص دارد.
جزایری تصریح کرد: اگرچه ما در روایات میخوانیم «إنّما یعرف القرآن من خوطب به» که در جای خود صحیح و درست است و یا در آیه «لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ: که جز پاکشدگان بر آن دست ندارند»(واقعه، 28) که بدین معناست که لایههای از درک و فهم قرآن شرایطی دارد که در متون عادی یا حتی متون مقدس مثل انجیل نمیتوان یافت، اما این فرازها را نباید به معنای صدق آموزه اخباری در خصوص قرآن بدانیم.
موضع اخباری بیرون راندن قرآن از ساحت عمل و بهرهمندی بشر استوی ادامه داد: این تفکر اخباری اشتباه است که قائل بشویم خداوند متعال در قرآن کلام و سخنش، به صورت رمزی صحبت کرده است و برای بشر به طور مستقیم قابل فهم نیست. این اعتقاد هم تعظیم قرآن نیست، بلکه بیرون راندن قرآن از ساحت عمل و بهرهمندی بشر است و قرآن برای فهم بشر نازل شده است و لایههایی از قرآن برای توده مردم متناسب با دانش بینش و معرفتشان قابل فهم است و البته این به معنای استقلال در فهم نیست.
جزایری با بیان اینکه البته توجه به قرائن که اهم آن راوایات ائمه معصومین(ع) برای فهم قرآن ضروری است، گفت: در هر حال شیوه و اسلوب تکلم خداوند با بشر در قرآن در عین حال که امتیازات ویژهای دارد، ولی در کلان و مجموع، همان شیوه متعارف تفاهم با مردم است. لذا از عناصری مانند عام، خاص، مطلق، مقید، مجمل، مبین و ... استفاده شده و شیوههای گفتاری و تخاطب مادامی که در این راستا باشد و اعتبارسنجی آنها در جای خود به اثبات برسد، بلامانع است.
وی در پایان گفت: البته یک نکته هم در این جا هست و آن اینکه برخی از شیوههای فهم متن مبتنی بر مبانی است که آن مبانی خطاست، مثل محور دانستن انسان و انسان را خلیفه خدا ندانستن و انسان را به نوعی خدای کوچک دانستن. اگر در روش و قواعد فهم تاثیرگذار باشد، صحت آن را زیر سوال میبرد، ولی با چشمپوشی از این مطلب، صرف بهرهمندی از روشهای جدید فی حد نفسه نکته منفی تلقی نمیشود.