شناسه : ۳۱۰۵۲۲  -   جمعه ۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۳۵
    
    زهره زهرا
    
    
    
| در ریاحین شریعت، برترین ریحانه ام من | 
دختر میر شجاعان، بهترین فرزانه ام من | 
| زهره زهرایم و پرورده دامان صبرم | 
گر حسین شمع فروزان است، هم پروانه ام من | 
| بر سر ظلم و پلیدی، تندر رعب آفرینم | 
با خدا پیوند دارم، ز اهرمن بیگانه ام من | 
| لجّه های امتحان را بی تکلّف سیر کردم | 
راز دهرم، خالصم، بل مخلصم، دُردانه ام من | 
| گرچه آرامم چو بحر و استوارم کوه آسا | 
در فراق سرور آزادگان، حنّانه ام من | 
| آزمودم عشق حق را پخته گشتم، سوختم پس | 
تشنه راز و نیاز و جرعه مستانه ام من | 
| من خدا را بندگی کردم ز لطفش اینک اینک | 
صاحب جاه و جلال و حشمت شاهانه ام من | 
| زینبم من، تاج عصمت بر سر من، پرشکوهم | 
در ره قرآن، اسیر زاده مرجانه ام من | 
| انقلاب کربلا را من پرستاری نمایم | 
صاحب نثر بلیغ و خطبه جانانه ام من | 
| شام را بنگر خراب و کوفه را بنگر خرابات | 
پس شگفتی نیست گر آواره و بی خانه ام من | 
| پور ابراهیم و دخت حیدر فخرآفرینم | 
لرزه افکن بر تن اصنام هر بتخانه ام من | 
| زن بیاموزد ز من درس عفاف و دادخواهی | 
مرد را اندرزگوی حکمت مردانه ام من | 
| خوش درخشیدم، دریدم پرده های ظلم و ظلمت | 
هان نپنداری که در گیتی، یکی افسانه ام من | 
| وقت ایراد سخن یادآور زلزال ارضم | 
رعب آور، در دل آن قلدر دیوانه ام من | 
| رو چو «عارف» ترجمان ایده های پاک او شو | 
در الست و در قیامت ساقی پیمانه ام من |