ماهان شبکه ایرانیان

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله یزدی ۹ / ۱۰ / ۱۳۷۹

الحمد لله الناشر فی الخلق عدله و الباسط فی الجود یده نحمده فی جمیع اموره و نستعینه علی رعایه حقوقه نشهد ان لا اله غیره و ان محمد «صلوات نمازگزاران » عبده و رسوله ارسله به امره صادعا و به ذکره ناطقا نادی امینا و مضی رشیدا و خلف فینا رایه الحق من تقدمها مرق و من تخلف عنها زهق و من لزمها لحق.

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الناشر فی الخلق عدله و الباسط فی الجود یده نحمده فی جمیع اموره و نستعینه علی رعایه حقوقه نشهد ان لا اله غیره و ان محمد «صلوات نمازگزاران » عبده و رسوله ارسله به امره صادعا و به ذکره ناطقا نادی امینا و مضی رشیدا و خلف فینا رایه الحق من تقدمها مرق و من تخلف عنها زهق و من لزمها لحق.

اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله فان خیر الزاد التقوی.

شما برادران و خواهران را و خود را توصیه و سفارش می کنم به رعایت تقوی و مراعات حدود الهی مراقبت نفس در این زمینه اجازه بفرمایید که همین خطبه ای که از کلمات حضرت امیرالموءمنین سلام الله علیه هست ترجمه کنم سپاس خدایی را که فضل و کرمش منتشر است و با فضل و بخشش و جودش دست بازی دارد و همه چیز در سایه خیر وجود اوست این بحث خاص خودش را دارد که هیچ چیز از فیض وجودات الهی محروم و دور نیست اگر خیلی شی ء است و اگر موجودی موجود است و از جود وجود فیاض مطلق برخورد دارد که موجود است که معنی الباسط بالجود یده با خیر مطلق و دائم و همیشگی همه موجودات هستند نحمده فی جمیع اموره خدایا سپاسگذاریم در همه کارهایی که با قدرت و اراده الهی انجام می گیرد که آنچه که از ناحیه خداست خیر است و قابل حمد و ستایش و نستعینه علی رعایه حقوقه از خدا کمک می خواهیم که بتوانیم حقوق خدا رعایت کنیم بدون اعانه و کمک خدا نمی شود بنده خوب خدا بود چون که شیطان دشمن آشکار و مسلطی است که از هر طرف سراغ انسان می آید باید از خدا کمک خواست که انسان بتواند از شر شیطان محفوظ بماند بنابراین از او باید کمک گرفت بعد شهادت به توحید و رسالت و درباره رسول خدا ارسله به امره صادقا صادعا خداوند پیامبر را فرستاد که اوامر او را ابلاغ می کند و ناطق به اوامر او هست و بذکره ناطقا نادی امینا و مضی رشیدا در دعوت خود امانت را حفظ کرد و با امانت نجا کرد و دعوت کرد و آنچه که خدا فرموده بود همان را از مردم می خواست و مضی رشیدا قسمت اصلی این جمله است خلف فینا رایه الحق پیامبر چون رسید و رحلت اش رسید و عازم گذشت از این جهان بود رایه حق را و پرچم حق را و علامت حق را و راه حق را در ما خلف و گذاشت و رفت مشخص کرد که پس از من دنبال چه کسی باید بروید خلف فینا رایه الحق و آن همه روایت ادله تاریخ بیانات و به خصوص مثل حدیث غدیر حدیث منزله حدیث غدیر که آخرین حدیث در این رابطه است و ثقلین من تقدمها مرق آنان که از این رایه حق پیش بیافتند جلوتر بروند و از خودشان حرف بزنند و سلیقه خود و قرائت رویش بگذارند مرق یعنی از حق خارج شدند از دین خارج شدند و من تخلف عنها زهق کسانی که عقب بیافتند و از پیش نیافتند و رها کنند و عقب بیافتند زهق اینها لایه آن کافر شدند و ازبین رفتند و من لزمها لحق آن کس که این رایه حق و راهپیمایی حق را و این پرچم حق را که پیامبر مشخص فرمود با او حرکت کرد دنبال او حرکت کرد چپ و راست نرفت و او را رایه و پرچم و علامت را در جلو به اش نگاه کرد و بدنبال او رفت کسی که این کار را کرد لحق و به مقصد رسید و ملحق شد و به هدف اصلی رسید این بهترین سفارش و وصیتی است که می شود گفت وصیت به تقواست که انسان مراقب باشد از رایه حق به چپ یا راست جلو یا عقب تمایل هم پیدا نکند چه رسد که حرکت کند به دنبال همان رایه حق کند طبعا به نتیجه خواهد رسید آن کس که این رایت و این پرچم و این حقی که پیامبر مشخص کرده است فاصله گرفت خود به خود اما من الزاهقین هست و اما من المارقین.

ما در خطبه اول معمولا بحث در شکل حکومت اسلامی از دید قانون اساسی داشتیم بحثمان رسید به بندهای اصل سوم یک یک بحث کردیم رسیدیم به بند 14 از اصل 3 قانون اساسی متن بند 14 اینه که دولت موظف است و بارها هم گفتیم مقصود از این دولت مجموع حاکمیت است نه فقط قوه مجریه تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون ملاحظه می کنید که این بند سه تا مطلب را ذکر کرده و با باب عدل یکی به دیگری را پیوند داده و سه بحث مهم هم هست بحث اول تامین حقوق هست دولت موظف است حقوق مردم را تامین کند تامین همه جانبه همه جانبه حداقل حدود اصلی را شامل می شود مثل حق حیات حق تحصیل حق کار حق مسکن حق ازدواج و حق بهره برداری از منابع اجتماعی که شاید بسیاری از دوستان یادشان باشد ما اینجا یک دور درباره این حقوق قبلا بحث کردیم و نسبت به هر کدام مختصری توضیح دادیم دولت باید این حقوق را تامین کند معنی حاکمیت بر یک سرزمین این است که وقتی کسی در آن سرزمین به دنیا می آید و روی این سرزمین زندگی می کند تا زنده است و تا لحظات آخر زندگیش و تا حتی گذشتش از این جهان حقوقی دارد و این حقوق را حکام باید تامین کنند صرف نظر از تلاشهایی که خودش باید انجام بدهد وظایفی که هر فردی برای خودش دارد حکومت در حکومت اسلامی و شاید حداقل این بخش در هر حکومتی هست که این مقدار حقوق را وظیفه حکام می داند شرایط زندگی کردن مردم را فراهم می کند آب و نانش باید فراهم بشود گرسنگی نباید در بین مردم باشد برهنگی نباید در بین مردم باشد بیماری کشنده نباید در بین مردم باشد و همینطور بی سوادی نباید در بین مردم باشد حکومت موظف است این بلایا را برطرف کند بتواند زندگی کند و پس از زندگی تحصیل و وظائف علمیش را فراهم کند امکانات پشت علمیش را فراهم کند حالا در قانون اساسی اگر حیاتی دیدیم تا بخشش که دولت موظف است مجانا تهیه کند که هنوز این امکان فراهم نشده که جز یک مقدارش بهرحال تحصیل اشتغال ازدواج مسکن اینها چیزهایی است که بسیارش تلاشهای فردی کافی نیست افراد تلاشهای خودشان دارند ولی حکومت باید به این مسائل توجه بکند پس تامین حقوق همه جانبه که مقصود از همه جانبه حداقل این حقوق اصلی هست و یا به تعبیری که عرض کردم برخورداری از مزایای اجتماعی به عهده حکومت و دولت هست. قید از زن و مرد که ذکر کرده شاید هم یک مقدار توضیحی باشد بهرحال هر فردی و هر کسی از این حقوق باید برخوردار باشد فرقی بین زن و مرد نمی کند زنان هم حق حیات حق تحصیل حق کار حق ازدواج حق برخوردار از موارد اجتماعی این حقوق را دارند عرض کردم یک وقت ما اینجا مقداری صحبت کردیم دولت باید تامین کند و فرقی بین زن و مرد نیست جنسیت نقشی ندارد و موجب تبعیض نیست و طبعا باید گفت که از دوران کودکی تا سالمندی و رسیدن مرگ که اشاره کردم حقوق کودکان حقوق نوجوانان جوانان مرد و زن کامل و سالمندان حقوق همه اینها در هر مرحله ای باید تامین بشود این حاکم اسلامی اینجور وظیفه دارد که اینها را تامین بکند.

بخش دوم امنیت قضائی عادلانه برای همه تعبیر اینه دیگر امنیت قضائی عادلانه برای همه امنیت قضائی غیر از امنیتی است که دولت برای زندگی مردم باید فراهم بکند مثلا دزدی نباید باشد تجاوز نباید باشد آن امنیت در بخش عمده خودش مسئولش شورای امنیت کشور است یا شورای امنیت ملی در اصلی به عهده وزارت کشور است و در اصلی به عهده شورای امنیت ملی که جهات ملی را باید فراهم کنیم این مسئله که در این بند آمده است امنیت قضائی است امنیت قضائی مسئله جدایی است یعنی هر کس بتواند به دستگاه قضائی مراجعه کند و مطمئن باشد که با مراجعه به دستگاه قضائی حقش استیفا می شود و رعایت می شود و حقش را می گیرند و اگر ظلمی به او شده است با ظالم برخورد می کنند و حق را به مظلوم می دهند و حتی در مسائل کیفری هم اگر کسی مرتکب جرمی شده و اقرار می کند به آن جرم مطمئن باشد که بیش از حق مجازاتش نمی کنند مجازاتی که برای او قائلند مطابق قانون هست مطابق حد هست و عادلانه قضاوت بگونه ای باید باشد که مردم احساس امنیت قضائی بکنند هر کس بتواند مراجعه بکند طبعا دستگاه قضا هم هر کس بتواند احضار کند و با او سئوال و جواب کند هر کس متهم شد دستگاه قضا حق داشته باشد او را احضار بکند و به طور خلاصه مسئولی یک مسئلیت خاصی وجود ندارد کسی نمی تواند بگویم من وکیل مجلس شورای اسلامی هستم من وزیر هستم معاون وزیر هستم مشاورم فلان مقام را دارم هیچ فرقی نمی کند در قضای اسلام و در نظام حکومت اسلامی مصنویت قضائی وجود ندارد امنیت قضائی باید باشد البته همینطور که می دانید در قوانین برخی مصالح رعایت شده است مثلا اگر استانداری را بخواهند احضار کنند و متهم شد نمی تواند بگوید چون من استاندار هستم دادگاه نمی آیم دادگاه می تواند احضارش کند و باید بپذیرد و بیاید منتهی به خاطر مصالح قانون می گوید در حوضه کاریش احضار نشود بیاید مرکز استاندار فلان استان بیاید تهران که در محیط کارش آسیب نبیند و ممکن است بعد که آمد و سئوال و جواب شد اصلا تبرئه شد و مسئله نبود صرف اقدار چیزی بدی نیست من یک بار اینجا عرض کردم بعضیها فکر می کنند که اگر کسی را به دادگاه احضار کردند یعنی جرمی مرتکب شده است یعنی آدم بدی است نه اینطور نیست آن موقعی که من یک مسئولیتی داشتم یک بار اینجا خدمتتان عرض کردم حتی من خودم به دادگاه هم احضار شدم و هم رفتم و پاسخ گفتم و هم شکایت کردم برای توضیح احضار شدم و رفتم و دادگاه مرکز عدل است دادگاه مرکز حق است رفتن دادگاه دلیل این نیست که کسی که احضار می شود آدم بدی است و آدم گنهکاری است حتما خوب قانون می گوید استانداران را در مرکز احضار می کنند در مراکز استان حاکم محل کارشان است نباید احضار بشوند و یا درباره نمایندگان مجلس مثلا یک نماینده ای احیانا متهم شد و دستگاه قضائی می خواهد احضارش بکند آن می گوید باید با اطلاع رئیس مجلس باشد شاید آن روزی که شما این نماینده محترم را احضار می کنید در دستور باشد و حضور او ضرورت دارد او مثلا مخبر کمیسیون هست یا رئیس کمیسیون هست و یا اصلا نصاب لازم هست و با دعوت یک نماینده یا چند نماینده احیانا نصاب لازم در بحثهای علنی کار ما بدست نیاید فعلا لازم است با اطلاع رئیس مجلس باشد حالا من اینجا دنبال این بحث نمی توانم بروم وقت زیادی لازم دارد که محاکم احضار می کنند مقامات را و اشخاص را و تقریب نیروهایی که در درون دستگاههای قضائی که در همه جای دنیا معمول هست و در کشور ما هم این تقسیم بندیها وجود دارد آیا تقسیم بندیهای قضائی می بایست حتما بر اساس جرائم باشد که مثلا یک جرم نظامی را سازمان قضائی نیروهای مسلح باید رسیدگی بکند یک جرم کیفری را باید دادگاهها و محاکم کیفری رسیدگی بکنند یک شکایت حقوقی را دادگاههای حقوقی رسیدگی می کنند دعاوی مدنی را دادگاههای مدنی رسیدگی می کنند راجع به وقف راجع به طلاق است راجع به نکاح است راجع به داد و ستدهاست دادگاههای متعارف تقسیم بندیها بر اساس جرائم یا دعاوی است آیا این اصل چه ریشه حقوقی دارد چه اشکالی دارد که اگر جایی تقسیم بندیها براساس اخلاق باشد این یک بحثی است که حقوقدانها بررسی کنند و بررسی شده و بعضیها معتقدند هیچ اشکالی ندارند و شاید همین اصل که در قانون اساسی آمده نظامیان را درست است که جرائم نظامیشان را می دهد می گوید باید می آید در سازمان قضائی نیروهای مسلح ولی حالا اگر دادگاهی برای اصناف تشکیل شد که دعاوی بازاریان و اصناف در چنین دادگاههایی رسیدگی بشود بر اساس اصناف تقسیم بشود دادگاه عرض شود که اجاریان مثلا دیوان عدالت اداری به شکایتی که علیه مسئولان اداری رسیدگی می شود و همینطور تا اشاره کنم به دادگاه ویژه که براساس صنف تقسیم بندی شده این که بعضی تصور می کنند این یک امر خیلی خلافی است و خیلی بعید است نه اینطور نیست اصلا پایه حقوقی محکمی ندارد که حتما باید تقسیم بندیها براساس جرائم باشد تقسیم بندی قطعا لازم هست و این بحث را مفصل ما در مسئله دادگاههای عمومی انقلاب که سیستم قضائی کشور اطلاق شد مفصل بحث کردیم که آنروز بعضیها هو می کردند یا علیه این سیستم که اکثر قضات راضی هستند و پیشرفت داشته جوسازی می کردند می گفتند که تقسیم بندی برداشته است در حالی که اینجوری نبوده و در حقیقت دادگاههای عمومی و انقلاب جلوی مفاسد سرگردان کردن پرونده ها را گرفته بود که یک پرونده گاهی سالها سرگردان بودیم گفته است در صلاحیت من نیست او می گفت در صلاحیت من نیست و گاهی هم همینجور دست به دست می گرداند که اصلا اسم پیدا کرده بود پرونده های سرگردان بهرحال امنیت قضائی یعنی هم قضات بتوانند هرکسی را که متهم شد دعوت کنند و هم مردم بتوانند هر شکایتی دارند به دستگاه قضائی مراجعه کنند ولی یک تصور دیگری وجود دارد که کسانی فکر می کنند که عادلانه باید باشد و امنیت باید باشد یعنی مطمئن بشوند که قاضی حق را رعایت کرده خوب این جای بحث مطرح می شود که حق به نظر کی دو نفر که باهم اختلاف دارند و به دادگاه مراجعه کردند و قاضی حکمی کرده به نظر کی حق باید رعایت بشود به نظر هر دوی مراجع کنندگان غیر ممکن هست بالاخره یکیشان یا ناراضی است یا معتقد است که کاملا حقش رعایت نشده به نظر وکلای پرونده ها که معمولا وکیل هر شاکی و مدعی طرفدار همان موکلش هست و می خواهد نظر موکلش را ثابت کند خوب وکیل آنطرف آنطرف را می خواهد به نظر کی باید عادلانه باشد یا امنیت باشد و اطمینان باشد که قاضی درست عمل کرده کمی عنایت بفرمایید دقیقتر مسئله روشن بشود که قانون اساسی که می گوید امنیت قضائی نمی گوید به نظر افکار عمومی فلان آقا رسما در سخنرانیهایش می گوید آدم تعجب می کند همینجوری هرچی از دهنشان درمی آید یا هرچی قلمشان می آید می نویسند می گوید اگر حکم قاضی برخلاف افکار عمومی باشد این حکم مثلا یا ناعادلانه است یا غیر قابل اجراست واقعا این بحث دقت کنید قاضی وقتی حکم کرد سیستم قضائی اجازه می دهد که محکوم درخواست تجدیدنظر کند می گوید من راضی نیستم این احتمالا دقت نشده است خوب مدرک ذکر می کند می رود تجدیدنظر ، تجدیدنظر نظر می دهد چندتا قاضی دیگر هستند می رسند نظر می دهند باز طرف می گوید من راضی نیستم احتمال می دهم طرف نفوذ کرده باشد حکم می آید دیوان دیوان عالی دو سه نفر قاضی می رسند دوباره می گوید من ناراضی نیستم فکر می کنم در دیوان چنین و چنان شده ست خوب به اصطلاح آقایان ماده 35 وجود دارد که دادستان وارد می شود یک دور دیگر می تواند برسند باز مرحله دیگری وجود دارد که احاطه دادرسی در حقیقت در موارد حساس و دعاوی مهم یعنی سیستم عادلانه است و این سیستم را مجلس شورای اسلامی تعیین کرده قاضی نظر خودش نیست یعنی یک حکمی که به مرحله نهائی برسد و برای اجرا به دائره اجرا ابلاغ بشود و به خصوص در مسائل حساس و مهم حداقل چهار پنج مرحله رسیدگی شده هفت هشت دهتا قاضی رویش نظر دادند براساس قوانینی که مجلس شورای اسلامی تصویب کرده است که دستگاه قضائی اینچنین باید رسیدگی کنند عمل کرده حالا می گوید نه خیر افراد عمومی را قبول ندارم یا افرادی که اصلا در جریان پرونده نیستند فقط یک چیزهایی شنیدند یا یک چیزهایی برایشان گفته شده علیه یک پرونده یا مسئله ای وارد معرکه می شود که خوب الان من خیلی این بحث را باز نکنم خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی ایران دستگاه قضائی همواره مستقل بوده و کار خودش را بر اساس قانون عمل کرده و طبق قانون عمل می کرده و گوش به حرف هیچ کس هم نمی داده و تحت تاثیر احدی هم قرار نمی گرفته و این احیانا توقعی که هست پرونده قضائی بیاید در قوه مجریه یا در یک قوه دیگری یا هیئت دیگری بیرون از دستگاه قضائی توقع بیجایی است و این توقع درست نیست و نباید چنین بشود هر پرونده باز در سیستم قضائی بگردد به مرحله آخرش ممکن است یک سال طول بکشد تا مسائل مهم که حد اقل هفت هشتا قاضی ببینند چند مرحله بگذرد خوب باید ببینند ما تا آن روزی که بودیم و خداوند توفیق عنایت کرده بود در برابر این قبیل جریانها سخت مراقب بودیم و مقابله می کردیم که هیچ هیئتی هیچ گروهی هیچ طبقه ای نمی تواند وارد پرونده بشود جز دستگاه قضاست از سیستم خودش از مسیر خودش طرف هرکی می خواهد باشد و پرونده هرچی می خواهد باشد چه حقوقی چه کیفری چه کوچک چه بزرگ است که حالا من دیگر این بحث خیلی دنبال نکنم پرونده های مهمی که بود و هم اکنون هم هست همواره دستگاه قضائی گرفتار این بحثها هست اصلا قضای کشور معنایش اینه در بحثهای جزئی و پرونده های ریز که مهم نیست شاید روزانه دهها حکم صادر می شود اجرا می شود مسائل جزئی محلی و غیر محلی ولی مسائل حساس و مهم کیفری که گاهی ما اینجا تعبیر می کردیم به مسائل که ملی شده است این توقع درست نیست که بگوییم افکار عمومی چه بگویند و یا مثلا وکلا چه بگویند حقوقدانها چه بگویند حقوقدانها چه بگویند که بالاخره این حقوقدانها قاضی شد بله نظرش معتبر است وکیل شد دفاعیاتش مورد توجه است ولی یک حقوقدان آزاد است می گوید به نظر من اینطور است به نظر شما اینجور است که نظر شما برای خودتان حجت است خودتان می توانید تکیه کنید ولی فاصل قضیه نیست و نمی توانست قضیه را تمام بکند بهرحال در قضاء مصونیت وجود ندارد همه مردم حق دارند به دستگاه قضائی مراجعه کنند دستگاه قضائی حق دارد هر متهمی را احضار بکند و برسد و باید عادلانه باشد و عادلانه یعنی قوانین حاکم بر دستگاه قضائی دقیقا عمل بشود چون این قوانین را مجلس شورای اسلامی تعیین کرده قاضی که نمی تواند خودش عمل کند چون حکمش دقیقا مستند باید بنویسد مدرک باید بنویسد همه خصوصیات را باید بنویسد تا حکم کند والا همینجور نمی تواند حکم بکند این هم مسئله دوم که تا حدودی شاید در اینجا کافی باشد که توضیح داده بشود

این حدیث را من یک بار دیگر هم اینجا خدمتتان خواندم در این تعبیری که حضرت امیر سلام الله علیه فرمودند استدلال کردند که این که حضرت در جریان تعمیر کفش بود به اصطلاح که ابن عباس وارد شد دید حضرت تعمیر کفش هستند حضرت به اش فرمودند این کفش چقدر ارزش دارد گفت ارزشی ندارد فرمودند به خدا سوگند که امارت بر شما و ریاست بر شما به اندازه این کفش هم ارزش ندارد الا ان اقیم حقا و ادفع باطلا می فرمایند که من حقی را اقامه بکنم و یا باطلی را دفع بکند که ما اینجا عرض کردیم اقیم حقا و ادفع باطلا غیر از قضاوت در پرونده های معمولی و عادی است که حقی را از ظالمی می گیرند و به مردم برمی گردانند در این جریان حضرت فرمود القوی عندی ضعیف حتی آخذ منه و الضعیف عندی قوی حتی آخذ له آدمهای نیرومند وتوانمند به دادگاه که احضار می شوند اگر حقی کسی پهلویشان هست دستگاه قضائی نمی تواند نگاه بکند که ایشان وکیلند ایشان وزیرند ایشان ثروتمندند ایشان متمکنند ایشان روحانینند ایشان سمت دارند نه باید حق را ازش بگیرد و به صاحب حق بدهد و صاحب حق هم هرچی ضعیف هست قوی است تا وقتی که حق به او داده بشود امنیت در قضاء به معنی اطمینان به این که قاضی بر اساس قانون عمل کرده و اگر کسی شکایت دارد برود شکایت کند دادسرای نیروی انتظامی قضات می رسد که آیا این قاضی خلاف قانون کرده یا نکرده این که به بیرون کشیده بشود و نظر این و آن خود به خودی کار صحیحی به نظر نمی رسد

نظر سوم که در ذیل این بند آمده است تساوی عمومی در برابر قانون یعنی همه مردم در برابر قانون یکسان هستند خوب این مطلب خیلی روشن هست یعنی حداقل مثلا شما وقتی که از خیابان عبور می کنید به چراغ قرمز که رسیدید حتما باید توقف کنید فرقی نمی کند کی هستید و تفاوت هم نمی کند که اتومبیلتان چه اتومبیلی است یا کسی که موتور گازی دارد و دارد در خیابان عبور می کند و با آن کسی که یک اتومبیل آخر سیستم سوار است هیچ فرقی نمی کند سر چهارراه که رسید باید وقت چراغ قرمز می بیند بایستد و متوقف بشود رعایت مصلحت عابرین ایجاب می کند که این رعایت کند همه مساویند در برابر قوانین عامره هم همینجور است وقتی یک چیز ممنوع شد برای همه ممنوع است وقتی یک چیزی خروجش ممنوع شد برای همه ممنوع است ورودش ممنوع شد برای همه ممنوع است جایز بود برای همه جایز است یک چیزی یک کسی که مثلا پاسپورت سیاسی دارد می شود این کار را بکند ولی دیگری نتواند این کار را بکند پاسپورت سیاسی که دارد به اش اجازه داده نمی شود که یک چیز ممنوع رسمی را به دلیل داشتن پاسپورت سیاسی را بخواهد عمل کند بهرحال همه افراد در برابر قانون یکسانند و در نظام حکومت اسلامی این اصل هست که قانون بر همه حاکم است و امنیت و عدالت در سایه قانون تامین می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین باری ء الخلائق اجمعین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و افضل السفراء محمد و آله الطاهرین «صلوات نمازگزاران » و علی علی امیرالمؤمنین و علی الصدیقة الطاهره فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی سبطی الرحمة الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی «صلوات نمازگزاران » امناء الله فی بلاده صلوات الله علیهم اجمعین.

اول این عید سعید و مبارک فطر را به همه مسلمانان و به خصوص هموطنان و برادران و خواهران تبریک عرض می کنم معنی تبریک عید این است که انشاءالله آثاری که در طول یک ماه از این عبادات دعاها توسلات خضوع و خشوعها ارتباطاتی که در سحرهای این شبهای عزیز و به خصوص شبهای قدر با خالق متعال برقرار شده این آثار حداقل تا سال آینده در انسان بماند و یا این که بیشتر رشد بیشتری شده باشد و آثار سالهای قبل جای خودش دارد و آثار بیشتری بگذارد و پس از این که ماه رمضان تمام شد و گذشت و ما به این عید بزرگ رسیدیم دوباره برنگردیم به همان زندگی قبلی که خدای ناکرده آغشته بود به برخی بی نظمیها و خدای ناکرده به برخی سوء اخلاقها در این ماه خود را ساخته باشیم و پاک کرده باشیم و بتوانیم با همین پاکی تا سال آینده اقلا ادامه بدهیم انشاءالله.

نسبت به اجتماع عظیم مردم ما روز قدس هم من احساس می کنم من احساس می کنم که به نوبه خودم وظیفه دارم واقعا از مردم کشور و به خصوص مردم تهران صمیمانه تقدیر و تشکر بشود که واقعا همینطور که مقام معظم رهبری هم اشاره کردند افتخاری برای خودشان کشورشان و تاریخ بود و با این حضور عظیمشان نشان دادند که روحیه ظلم ستیزی مخالفت با ستمها و ظلمها از هر چی هست و به خصوص ستمگریهای اسرائیل و برای پیروی از امیرالموءمنین سلام الله علیه که فرمود کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا به عنوان کمک و حمایت به مظلوم و علیه ظالم حرکت کردند این حضور عظیم را داشتند و واقعا وقتی انسان این جمعیتها را می بینید این مردم را می بینید این قشرهای مختلف زنها مردها کوچک بزرگ با شرایط مختلف در هوای سرد هوای گرم راههای دور راههای نزدیک همه با این کیفیت و علاقه حاضر می شوند نمی دانم دیگران چه جور تفسیر می کنند چه قدرتی جز قدرت ایمان جز قدرت علاقه به دین جز قدرت درونی نفسی و انسانی برای حمایت از حق می تواند این اجتماعات را فراهم بکنند چرا نمی خواهند درست حق را ببینند چرا نمی خواهند باور کنند و قبول کنند این اجتماعات عظیم را گاهی که با واقعیتها روبرو می شوند می بینید که تا آنجا که بتوانند سانسور می کنند خبرش را محدودتر می گویند رقمش را پایین تر می گویند گاهی یک نقطه ضعفی در گوشه ای پیدا می کنند همین را می گویند و نمی بینند که در روز قدس که این یادگار بزرگ امام بود واقعا سراسر کشور همه شرکت کرده بودند و این اجتماع عظیم را باید تقدیر کرد تشکر کرد دعا کرد و آدم مطمئن می شود که خداوند به عنایات و توجهات این مردم حتما لطف می کند و عنایت می کند و حوائجشان برمی آورد و من هم به نوبه خودم لازم می دانم که تقدیر و تشکری داشته باشم.

برنامه های امسال مقام معظم رهبری خیلی جالب بود همه شماها هم شنیده اید هر شب تقریبا گروهی محضرشان شرفیاب بودند گروههای مختلف از خانواده های شهدا نخبگان شاعران عرض شود که متخصصان دولتیان گروههای مختلف و در هر شب و هر جلسه ای هم بیاناتی داشتند و مطالبی را می فرمودند که همه شما هم آن مطالب را شنیده اید و من نباید تکرار کنم در مجموع بحثهایی که در طول این ماه مبارک معظم له داشتند یکی دوتا سه تا نکته هست مشترک بود و تاکید رویش می شد مثل حفظ وحدت ملی و باهم بودن مردم یکی بودن مردم اختلاف نکردن متفرق نشدن پراکنده نبودن همه باهم بودن تکیه می کردن به مسئولان توصیه و سفارش اکید کردند در کشور استفاده کنید این مردم مردم عظیمی هستند مردم پاکی هستند مردم مقدسی هستند به نیازمندیهای مردم برسید به حوائج مردم برسید مشکلات مردم را حل کنید برای مردم اهمیت قائل بشوید به دانشگاهیان توصیه می کردند برای رشد علمیتان کار بکنید دانشگاهها مرکز رشد علمی است ظرفیت خیلی بالاست بیشتر باید کار کرد اجازه ندهید که دانشگاه ها بشود باشگاههای احزاب سیاسی درک سیاسیتان باید بالا باشد تحلیل سیاسی باید داشته باشید ولی باشگاه برای احزاب نباید باشید و همینطور مطالب دیگری تا به هیئت محترم دولت مطالبی که همه شما شنیده اید من روی یک مطلب می خواهم کمی توضیح بدهم و آن مسئله حکومت دینی و دین حکومتی بود که ایشان هم تاکید فرمودند که من با دین حکومتی موافق نیستم و دین حکومتی تایید نمی کنم اما حکومت دینی حساب دیگری دارد و وقتی یک حکومتی دینی شد و یا به تعبیر ایشان مشروعیتش را از دین گرفت باید روی مسائل دینی مردم حساسیت داشته باشد و به مسائل دینی توجه بکند من کمی این بحث را به دلیل این که گوشه و کنار خیلیها در سخنرانیهایشان در مقالاتشان یک توضیحی می دهند و یک تکیه می دهند که دین حکومت دین حکومتی و یک سری حرفها هم علیه نظام اسلام و انقلاب می زنند مختصری توضیح می دهند معنی حکومت دینی یعنی مردم دین دارند دین خاصی دارند مسلمانند اکثریت قریب به اتفاق این جمعیت کشور ما مسلمانند اقلیتهای مذهبی هم حضور دارند و تحت حاکمیت اسلام زندگی می کنند مردم مسلمانند مسلمانها برای اسلامشان و برای دینشان از کی دستور می گیرند از کی می پرسند که دین چیه و در مواقعی مواردی که شبهه می آید از چه کسی سئوال می کنند که چه باید بکنند ساده تر از همه مثلا نماز روزه شان از کی باید به پرسند حج و جهادشان از کی می پرسند وجوهات شرعیشان از کی می پرسند وظائف اجتماعیشان از کی می پرسند تا برسد به مسائل سیاسیشان ما در این انتخابات شرکت بکنیم یا نکنیم از کی می پرسند از کجا دینشان سئوال می کنند از دولتمردان هرگز در طول تاریخ چنین نبوده است مراجع دینی و مراکز دین و منابع دینی مراجع عظام بودند وحانیت بوده است علمای عظام بوده است ائمه هدات سلام الله علیهم اجمعین بودند نواب ائمه بودند حوزه های علمیه در طول این هزار و چند صد سال در زمان غیبت مسئولیت اصلیشان همین بوده که پاسخ سئوالات دینی مردم را بدهند چه در مسائل فردیشان چه در مسائل اجتماعیشان چه در مسائل سیاسیشان و چه در مسائل اقتصادیشان و چه در مسائل فرهنگیشان در هر مسئله از نظر دینی از مراجع می پرسند از علما می پرسند منابع دینی هم در حوزه ها اینجور نیست که حالا علما از پیش خودشان چیزی بگویند سلیقه خودشان بگویند قرائت خودشان را بگویند چنین چیزی نیست حوزه های علمیه از متون اصیل اسلامی در درجه اول کتاب خدا و بعد سنت پیامبر و بعد روایات ائمه معصومین و بعد نظرات فقهی دقیق حسابشده استنباط شده از این کتاب و سنت و روایات و بحثهایی که در باب خودش شده است هیچ وقت هیچ فقیهی جرعت نمی کند که یک فتوایی بدهد و وقتی ازش می پرسید می گوید حالا من به نظرم همینجوری همینجوری، همینجوری نمی گوید با اهل فن دلیلش ذکر می گوید آیه ش می گوید حدیثش می خواند اجماعش ذکر می کند مستندش ذکر می کند منابع دینی مردم حوزه های علمیه هستند روحانیت هست و منبع اصلیش کتاب خداست و سنت نبی و در حقیقت دو امانت بزرگی که پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله «صلوات نمازگزاران » به نام ثقلین در بین مردم گذاشته است کتاب و ائمه هدات و عترت و سنت اینها منبع دینی هستند مردم متدینند اینها منابع دینیشان هست و مسائل دینیشان را در هر بحثی از این منابع می گیرند تاریخ نشان داده است دیروز و پریروز و پس پریروز این قرون متمادی گذشته زمان غیبت و حال و آینده همچنین است هرگز از دولتمردان نمی پرسند که به نظر شما اینجا مثلا چه کار باید کرد در چنین شرایطی حکومت مشروعیتش را از دین گرفته است یعنی مردم متدین به این قانون اساسی رای دادند و به همه اصولش رای دادند فرق بین اصل پنجم و اصل چهارم و اصل بیست و چندم نگذاشتند چه اصل ولایت فقیه باشد چه اصر چهارم باشد چه اصل چهل و چهارم باشد هیچ فرقی نمی کند رای دادند چون مسلمانند و چون می بینند در این قانون اساسی اولا می گوید بر اساس اسلام مطابق قوانین اسلام و در چارچوب مقررات اسلام و همه جا دارد از اسلام دم می زند رای می دهند مثلا به بحثهای آزادی مطبوعات می رسد که اینجا هم بحث شده است می گوید مطبوعات آزادند تا جایی که مخل به مبانی اسلام نباشند مخل به حقوق عمومی نباشند مبانی اسلام چیه مبانی اسلام دولت باید بگوید! مبانی اسلام وزارتخانه باید بگویند! مبانی اسلام باید حوزه ها بگویند مراجع بگویند وقتی فلان نشریه یا فلان مجله یک مطلبی می نویسد که منکر حتی نبوت شده دیگر حالا ساده ترین مطالبش که به این بحث وارد بشوم دوستان هی می گویند عصبانی نشو واقعا نمی توانم در این بحث وارد بشوم نتوانم خودم کنترل کنم این آقا که ملی مذهبی هم نام دارد و در دانشگاهی که بچه مسلمانهای ما درس می خواند پدر مسلمان مادر مسلمان خودش مسلمان چه طور به خودش جرعت می دهد که به بچه های مسلمان بگوید که تفسیرهای شیعه اعتبار ندارد شما به تفسیرهای مصر اعتنا بکنید المیزان خیلی معتبر نیست من واقعا جسارت بکنم به این استاد که چقدر بی اطلاعید که همین تفسیر عظ یم المیزان مرحوم علامه طباطبائی را مصریها در اولین بار که چاپ شده تقریر برایش نوشتن عالیترین تفسیری که مجتمع ما بسیاری از مسائل علمی دقیق از هر جهت بهترین تفسیر قرن زمان است آنوقت یک آقایی در کلاس دانشگاه خودش هم ملی مذهبی می داند که اینجا باید بگویم ملیتش به اش غلبه کرد نه مذهبش می گوید که به تفاسیر شیعه نباید توجه کرد تفسیر المیزان مطلب درستی ندارد اگر مدرکش هم خواستید ببرسید بیایید من به تان می گویم مدرکش من یادداشت کردم خوب این چه واقعا استادیه و این چه تدریسیه و این چه شرایطیه تفسیر کدام تفسیر خوب است از کی باید پرسید از یک وابسته به همین حزب غیرقانونی به قولی خودشان ملی مذهبیها که بارها گفتند ما نظام را قبول داریم ناظم قبول نداریم که من نمی فهمم یعنی چه نظام را قبول داریم نظام را قبول نداریم وقتی به شان می گویی قانون اساسی می گویند نظام قبول داریم ولی ناظم را قبول نداریم نظام و ناظم در کشور اسلامی یکی است بهرحال مردم منابع دینیشان حوزه ها و علما و روحانیت هستند حکومت در بین چنین مردمی مشروعیتش را از این مردم گرفته و از شرع گرفته و از دین گرفته و می شود حکومت دینی یعنی رئیس جمهور این مملکت یک روحانی متدین است علاقه مند به دین است رئیس مجلس این مملکت یک روحانی متدین و علاقه مند به دین است رئیس قوه قضائیه این مملکت یک آیت الله روحانی متدین و علاقه مند به دین و آشنای به مقررات دینی است رئیس مجمع تشخیص همینطور اعضای شورای نگهبان همینطور به همان حرفهایی که بعدا اشاره می کنم که مقام معظم رهبری فرمودند تبعید نکنید اینها را این می شود حکومت دینی خوب حکومت دینی یعنی شما اصلا بر اساس دین آمده اید رئیس جمهور شده اید رئیس مجلس شده اید رئیس قوه قضائیه شده اید نمی دانم رئیس مجمع تشخیص شده اید عضو شورای نگهبان بر اساس دین آمده اید چه طور می توانید بی تفاوت باشید راجع به دین مردم شما که براساس دین آمده اید به تعبیر معظم له باید نسبت به دین حساس باشید اگر دیدید دین مورد بی مهریه مورد تعدیه مورد حاشیه رفتن است باید حساسیت نشان بدهید فرق هم نمی کند که چه کسی نسبت به دین بی تفاوتی و بی مهری می کند هر کسی می خواهد باشد شما باید حساسیت نشان بدهید این می شود حکومت دینی «تکبیر نمازگزاران » اما دین حکومتی معنایش خیلی روشن است دین حکومتی یعنی حکومت می گوید به نظر من مسئله از این قرار است به نظر من اینجور باید کرد و این نظر از یک هیئت می گیرد از یک گروه می گیرد از یک افرادی می گیرد من اینجا منکر متخصصین و تخصص و بحثهای تخصصی منکر نیستم در بحثهای تخصصی از متخصصین باید استفاده کرد ولی طبق قانون اساسی در چارچوب مقرارت اسلامی در بحثهای تخصصی قطعا باید از متخصصین اسفاده کرد این سرگردانیها بین متخصصین هم باید رفع کرد تا کی بین نظر این متخصص و آن متخصص همینجور بمانید و بگوییم می خواهیم اشتباهات اصلاح کنیم اقتصاد کشور انشاء الله اصلاح کنیم تا یادم هست بین وزیر محترم اقتصاد و دارائی و بین رئیس بانک مرکزی اختلاف بوده است من حالا بدون پرده بگویم نظر خودم را بگویم به خودشان هم گفتم حضورا هم گفتم به کمیسیوم اقتصاد مجمع تشخیص مصلحت هم گفتم خوب بهرحال یکی تصمیم بگیرد حل کند قضیه را همه مقامات هی می گویند به اقتصاد کشور برسید مشکلات اقتصادی را حل بکنید وضعیت اقتصادی کشور مشکل دارد چرا به مردم بی توجهی بکنید بعد می بینید باید متخصصین نظر بدهند خوب این متخصص می گویند اینجور آن متخصص می گویند اینجور دوتایشان باهم اختلاف دارند هر کدام هم ایادی دارند ادارات دارند انظار دارند امکاناتی دارند بالاخره اینجور نمی شود اداره کرد کشور را باید تصمیم گرفت و عمل کرد بهرحال من منکر استفاده از تخصص نیستم ولی در چارچوب مقررات اسلامی بنابراین دین حکومتی این می شود که حکومت دین را مشخص بکند این ربطی به بحثهای استفاده از مسائل تخصصی ندارد می گوید مبانی اسلامی که قانون اساسی می گوید مطبوعات آزادند تا جایی که مخل به مبانی اسلامی نباشد مبانی اسلامی را یک هیئتی معین بکند وزارت ارشاد و وزیر کجا و وزیر کجا بنشینند بگویند مبانی اسلامی چه چیه این که سرشان نمی شود که مبانی اسلامی چیه جسارت نکنم به شان مبانی اسلامی مال حوزه هاست مال علماست خدای ناکرده دست کسانی هم بیافتد که رسوبات غربی به ذهنشان باشد که دیگر وضع خیلی بدتر پس این توضیح مختصر که حکومت دینی درست است مطلوب است و حاکم باید نسبت به دین مردم حساس باشد ولی دین حکومتی درست نیست دیگر خیلی بحث به اش ندهم که دین حکومتی در تاریخ اسلام چه بلاهها بر سر مسلمانها آورد به خصوص در قرون اول و دوم اسلام که دین حکومتی چه مشکلاتی برای مسلمانها ایجاد کرده و چه بدعتهایی در اسلام آمد با دین حکومتی امیرالموءمنین سلام الله علیه سالها لعن کردند در ماذنها با دین حکومتی یعنی حاکم دستور داده بود باید بر علی سب بشود علی لعن بشود یک انسان عادی معمولی نمی شود سب و لعن کرد به خلیفه پیامبر به وصی پیامبر اسلام به اولین مسلمان عالم اسلام و بقیه امتیازاتی که حضرت داشتند سب می کنند با دین حکومتی البته دین حکومتی مردود است در طول تاریخ هم مردود بوده هیچ وقت هم مردم به دین حکومتی توجه نداشتند بیشتر از این معطلتان نکنم این بحث را به نظر می رسید کمی می بایست توضیح داده می شد.

در خطبه های روز عید مقام معظم رهبری مطالب بسیار خوبی داشتند از جمله این مسئله که من نسبت به این هم دو سه جمله بگویم که ارکان نظام را تضعیف نکنید مجلس شورای اسلامی یکی از رکنهای بسیار مهم نظام اسلامی ست حالا یک نماینده ای بیاید از قانون سوءاستفاده می کند و پشت تریبون مثلا می گویند همه چیز در آمریکاست خوب حالا سلیقه اش که همه چیه در آمریکاست اصل همه چیز در آمریکاست خوب چه کار می شود کرد نظرش اینه خیلی خوب اصل همه چیز در آمریکا حالا باید گفت مجلس ایراد دارد یا نه این شخص وضعش به جور این بود بوده ست سلیقه اش بوده نظرش بوده یک حق هم به اش دادند که بیاید از این تریبون استفاده بکند باز هم می گویند آزادی نیست چنین استفاده هم می کند باز هم می گویند مثلا آزادی نیست حالا یک نماینده مثلا یک چیزی گفته است با سلیقه خیلیها جور درنمی آید حتی با سلیقه بسیار از نماینده ها هم جور درنمی آید در همان جلسه هم به خود او هم تذکر می دهند خوب حالا باید مجلس را زیر سئوال برد؟! نه مجلس یک رکن عظیمی است به دلیل اشتباه یا انحراف یک نماینده نباید مجلس را تضعیف کرد همچنین دولت معظم اسلامی را اگر یک وزیری درست به وظیفه اش عمل نکرده اگر یک معاون وزیری درست عمل نکرده یا یک خلافی کرده دولت را نباید زیر سئوال برد در دستگاه قضائی اگر یک دادگاه یک قاضی یک خلافی کرده دستگاه قضائی نباید زیر سئوال برد در شورای نگهبان اگر یک پرونده ای به نظر شما دقیق رسیدگی نشده شورای را نباید زیر سئوال برد در این مورد ممکن است خطا کرده باشند ممکن است آن وزیر هم ممکن است اشتباه کرده باشد ولی دولت و قوه مجریه یک پایه عظیم نظام است شورای نگهبان یک پایه عظیم نظام است مجمع تشخیص مصلحت که گره گشای بمبستهای نظام هست یک پایه نظام است که امام ما رضوان الله تعالی علیه قبل از بازنگری قانون اساسی مجمع تشخیص را با دستور خودشان دستور دادند و بعد از بازنگری در متن قانون اساس آمد پایه های اصلی نظام حاکم اسلامی را تضعیف نکنید این کار دشمن است دشمن دنبال این است که این پایه ها را بشکند و نظام را بشکند من به شما عرض کنم چه دشمن و چه دوستان نادان و چه دوست دشمنان دانای داخل اگر فکر می کنند با این نقشه ها و طرحها پایه ها را می توانند تضعیف بکنند که اساس و بنا تضعیف بشود این آرزو را حتما به گور خواهند برد «تکبیر نمازگزاران » آیا شایعه پراکنیها و دروغگوییها و تهمت زدنها و چنین و چنان کردن ها فکر نکنید که این بنای عظیم بنا ممکن آسیب ببیند بله دردسر ممکن است درست بکند برای یک عده ای ولی بنا محکم است بنا به این مردم تکیه دارد این مردم مسلمانند در این کشور علما هستند مراجع هستند مردم این کشور حساسند مردم این کشور آشنا هستند رشد سیاسی دارند می فهمند که اوضاع از چه قرار است اینجور نمی شود که با بنا بخواهید مقابله بکنید.

مسئله دیگر که کم کم طول کشید عذر می خواهم مسئله انتفاضه مسجدالاقصی است و مظلومیت برادران فلسطینی ما خوب این روزها همه شما دقیق در جریان قرار گرفته اید که واقعا اسرائیل از مرز همه چیز گذشته و در طول این مدت به هیچ یک از قطعنامه ها اعتنا نمی کرد به هیچ یک از مقررات اعتنا نمی کرد هر نوع ظلم و ستمی از دست خودش برمی آمد می کرد در این انتفاضه مسجدالاقصی و انتفاضه دوم هم ملاحظه فرمودید که شرم آورترین جنایت را و زشت ترین ظلم را مرتکب شد و مرتکب می شود و آمریکا هم ازش حمایت می کند و خیال می کنند با این فشارها می توانند حق مسلم مردم فلسطین را بگیرند فلسطین مال فلسطینیهاست و بحث دیگر روشن هست همینطور که هم مقام معظم رهبری فرمودند و سایر مقامات عالیه کشور فرمودند راه حل مسئله این نیست با این فشارها قضیه حل نمی شود این آخرین طرحی که رئیس جمهور آمریکا آقای کلینتون پیشنهاد کرده علی القاعده در جریان هستند مثل بقیه طرحهایشان در طول این مدت باز به نفع اسرائیل است و این پیشنهاد قابل قبول نیست برای فلسطینیها قابل قبول نیست برای دنیای اسلام قابل قبول نیست که با واگذار کردن برخی از قطعات اراضی به حکومت خودگردان مسئله بازگشت بیش از سه میلیون و هفت صد هزار آواره فلسطینی صرفه نظر بشود و یک معامله چنین بود این معامله اصلا قابل قبول نیست چون آوارگان فلسطینی خانه شان فلسطین است و در هر کشوری که هستند که لبنان بیشترشان در لبنان هستند و چه در جاهای دیگر هستند حق طبیعیشان این است که به خانه هایشان برگردند هیچ کس حق ندارد که بنشیند آقای عرفات حق ندارد که قبول کند از آمریکا که یک قدری زمینی به اش می دهند در حوزه حکومت خودگردان که حکومت نیست این چه حکومتیه حکومت خودگردان که نه ارتش دارد نه قدرت قضای کافی دارد نه می تواند کاری بکند اسم کومت خودگردان رویش گذاشتن و نفوذ کلی خود اسرائیل رویش هست آوارگان برنگردند این حرف به هیچ وجه قابل قبول نیست این طرح باز به نفع اسرائیل است و خوشبختانه مذاکرات هم به بن بست رسیده که من یک تعبیر که اخیرا می خواندم که چون مطمئن نیستم آن تعبیر دیگر اینجا نقل نمی کنم ولی خوشبختانه جلسات با بحران در حقیقت پایان یافته است و به نتیجه نرسیده «مرگ بر آمریکا شعار نمازگزاران » مردم مظلوم فلسطین را باید یاری کرد همه مسلمانهای سراسر دنیا وظیفه دارند یاری کنند این مردم مسلمان را این مردم مظلوم را مسئله شرعیش را مقام معظم رهبری صریحا فرمودند این یک تکلیف شرعی است سرزمین مسلمانها را اگر دشمنی گرفت برای برگرداندن مسلمانها وظیفه شرعی هر کسی است که توانایی دارد به هر مقدار حتما باید دنبال بشود و انشاءالله یک روزی هم این سرزمین به صاحب اصلیش برمی گردد.

خدایا بحق محمد و آل محمد این دین خودت را این حکومت خودت را این نظام عظیم اسلامی را در پناه امام زمان محفوظ نگه دار.

خدایا کسانی که به این نظام خدمت می کنند کمک می کنند حمایت می کنند همه شان را مؤید و منصور بدار.

خدایا کسانی که علیه این نظام توطئه می چینند نقشه می کشند وارد یک سری کارهایی می شوند نقشه هایشان به خودشان برگردان.

مسئولان عالیرتبه کشور را محفوظ بدار.

مقام معظم رهبری را از همه بلاها و مصیبتهای زمینی و آسمانی محفوظ بدار.

امام زمان ما را از ما راضی و خرسند بگردان.

در ظهور حضرتش تعجیل بفرما.

بسم الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان