یک کار خارجی که در خارج واقع می شود هر کاری می خواهد باشد انسان وقتی می خواهد قلم دستش بگیرد و راجع به این کار یک چیزی بنویسد یا می خواهد برود در مرجع مردم، در محضر ملت راجع به این مسأله یک مطلبی بگوید قبل از این که می رود و این مسأله را می گوید، ببیند که آیا این حبّ نفس که تابع او حبّ به علایق خودش است، حبّ به دوستان خودش است او را همچون کور کرده است که نمی تواند واقعیت را بگوید و واقعیت را فدای خودش می کند یا نه این طور نیست و فدای خودش نمی خواهد بکند چیزی را. آن وقت اگر دید آن طوری است، بداند که قلم مال شیطان است و به دست اوست و زبان مال شیطان است و در قدرت اوست و اگر دید که نه، کار خوب را هر کس بکند این خوب است، چون خوب است، هر کس بکند این کار را، تحسین می کند. کار، خود کار را ببیند، صدور کار از فلان، این است که انسان را مبتلا می کند. خود کار را وقتی می بیند نگاه بکند بدون صدورش از این و آن، انسان می تواند حکم بکند، می تواند حکم بکند که مجلس شورای اسلامی ما، این مجلس چطور است، می تواند حکم بکند اگر خود مجلس چطور است، می تواند حکم بکند اگر خود مجلس را نگاه کند، نه افراد را در نظر بگیرد، یک چیزی که از مجلس می گذرد خود او را نگاه کند که این چیزی که از مجلس گذشته است این چطور است، اینجا می تواند قضاوت کند، برای این که بسته به افراد نیست اگر پای افراد پیش آمد به مجردی که پای افراد پیش می آید همین معنایی که قبلاً وقتی که بدون افراد، بدون توجه به افراد حکم به خوبیش یا بدیش کرده بود حالا وقتی که توجه به افراد کرد عوض می شود، حکم عوض می شود در باطن انسان. اکثرا هم خودشان غفلت دارند یعنی بینش از روی دوستی و بینش از روی عداوت یک جور یک چیزی است که در انسان تأثیر می گذارد.(1)
خواستن حق برای حق کمال بزرگ انسان
باید اشخاصی که می خواهند صحبت کنند، ببینند که آیا حق را می خواهند برای حق؟ بزرگتر چیزی که انسان اگر آن را داشته باشد کمال بزرگ دارد این است که حق را برای حق بخواهد، از حق خوشش بیاید برای این که حق است و از باطل متنفر باشد برای این که باطل است. اگر حق از دست دشمنش هم اجرا شد، این مالکیت داشته باشد برای نفس خودش که آن حق را تعریف کند و اگر باطل از فرزندش یا دوستانش وجود پیدا کرد، این مالکیت را داشته باشد که از او تنفر داشته باشد و اظهار تنفر کند.
کسانی که حق را برای حق می خواهند، اندکند و بسیار اندک، کسانی که باطل را برای باطل بودنش بغض بر آن دارند و تنفر از آن دارند، اندکند و بسیار اندک.(2)
تفکر قبل از گفتن و نوشتن و انتخاب تیترهای درشت
توجه کنید که قلم های شما شریک خنجرهایی که از پشت به ما می زنند نباشد، توجه کنید که زبان های شما، قلم های شما چماق نباشد و با همان قلم بنویسید که چماق بد است، توجه کنید که قلم های شما و زبان های شما مسلسل نباشد و به سینه این جوان های ما وارد بشود و آن وقت بگویید که به ما حمله شده است.
شما هم حمله کردید، فقط صدام نیست شما هم شریک خواهید بود. قبل از این که به نطق ها بروید و قبل از این که مقاله های بخواهید بنویسید و قبل از این که تیترها را بخواهید درشت بنویسید با خودتان خلوت کنید و ببینید که برای چه این کار را می کنید؟ مقصد شما چه؟ شما حق را برای حق می خواهید یا حق را از رقبای خودتان هم نمی پذیرید؟ باطل را برای باطل از آن متنفر هستید یا باطل را از دوستان خودتان می پذیرید؟
شما خودتان را امتحان کنید، انسان یک موجود عجیب و غریبی است که تا آخر عمر خودش نمی تواند خودش را بشناسد.(3)
اهل قلم مجبور به فساد نیستند
این طور نیست که ما مجبور باشیم و معاقب نباشیم از باب این که مجبور هستیم. نه، ما مختاریم، لکن با اختیار خودمان فساد ایجاد می کنیم، با اختیار خودمان قلم هایمان را به کار می اندازیم برای این که دیگران را بی آبرو کنیم، قلم های خودمان را و زبانهای خودمان را به کار می اندازیم برای این که حریفها را از میدان بیرون کنیم، اینها همه مسائلی است که در خود انسان هست و خود انسان خیال می کند کار خوب می کند و حال آن که کار بد دارد می کند، خیال می کند برای خداست و حال آن که برای شیطان است.(4)
با اختیار و قدرت جلوی زبان و قلم را بگیرید
ما تا اصلاح نکنیم خودمان را، نمی توانیم کشور خودمان را اصلاح کنیم. من نمی گویم که این طور باشید که خیر، از همه هواهای نفس بیرون بروید، این نه برای من و نه برای شما و نه برای «الّا من عصمه اللّه » میسور نیست، لکن ما قدرت داریم که جلوی زبانمان را بگیریم، نمی توانیم بگوییم زبانمان اختیار ندارد، ما قدرت داریم که جلوی قلم مان را بگیریم، نمی توانیم بگوییم قلم من اختیار ندارد.
ما جلوی زبانمان را، جلوی بیانمان را، جلوی قلم مان را، جلوی عملمان را همه را می توانیم بگیریم، قدرت داریم. این معنایی که می توانیم و قدرت داریم و به واسطه او همه مؤاخذه ها و همه گرفتاری ها هست هر چه هم انسان حبّ به یک کسی داشته باشد، یا بغض به یک کسی داشته باشد، قلمش را نگه دارد، لااقل این قدر قدرت داشته باشد که در نوشته هایش دنبال این نباشد که بد از هر جا هست پیدا بشود و او بنویسید، ضعف از هر جا هست پیدا بشود و او بنویسید.(5)
قلم ها نصیحت کنند نه تندگویی
ما اگر بخواهیم که واقعا کشور خودمان یک کشوری باشد که برای خودمان باشد، دیگران نتوانند به او تسلط پیدا کنند حالا باید همه قشرهایی که هستند، با هم دست به دست هم بدهند، دست بردارند از این حبّ و بغض هایی که اساسش هم همان حبّ نفس است، یک مقدار حبّ نفس را کنترلش کنند، نمی توانند خارجش کنند کمش کنند، موقتا کمش کنند تا این پیروزی حاصل بشود، موقتا جلوی قلم ها را بگیرند، و اگر می خواهند نصیحت کنند، نصیحت باشد، نصیحت را آدم ممکن است قبول کند، اما تندگویی را همان آدمی هم که هر چه باشد تندگویی را نمی تواند تحمل کند.(6)
قلم آلوده مورد نفرت است
وقتی ما بتوانیم با زبان نرم، با نصیحت، با قول سالم بدون نیش، بدون اظهار غرض مردم را اصلاح کنیم، دوستان خودمان را زیاد کنیم، برای خدا همین معنا باشد خوب چه ادعایی هست که آدم با قلم خودش به ضد خودش عمل کند.
خیلی ها خیال می کنند که این حرفی که من می زنم ضد فلان است و سرکوب می شود فلان، لکن اوّل خودش سرکوب می شود. اینها توجهی به این معنا ندارند اوّل وقتی که یک همچو شد که دیدند قلم، قلم آلوده است، این مورد نفرت واقع می شود. چه ادعایی دارد انسان که می تواند یک انسانی را دعوت به خیر بکند با زبان ملایم، با قلم ملایم، با نصیحت، با دوستی او را به راه راست ببرد آن طور که انبیا می کردند.
انبیا بنایشان بر این بود که دست به شمشیر نبرند الّا برای آنها که علاجی ندارند جز شمشیر و فاسد می کنند جامعه را.(7)
گرفتاری قلم برای مردم
اگر قلم های ما و زبان های ما هم این طوری بشود که واقعا بخواهیم این جامعه پیش ببرد، این مملکت اصلاح بشود و در حالی که ما همه گرفتار هستیم، لااقل از این گرفتاری قلم ما، مردم بیرون بیایند، آخر این گرفتاری گرفتاری زیادی است. اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم باید یک قدری فکر بکنیم که حالا خوب است که ما قلم ها را یک قدری غلاف کنیم و یک قدری مردم را نصیحت کنیم.
اگر قلم، می گویم قلم مان اصلاحی باشد، دنبال این نرویم هی عیب پیدا کنیم وهی بنویسیم، شما که این عیب را پیدا کردید و نوشتید حریف شما هم/همین/یک عیب دیگری برای شما می تراشد فردا زیادترش می کند. آن یکی هم همین طور، همین طور تا آخر.(8)
بغضِ شخصی عامل کمک به تبلیغات خارجی
اگر فرض کنید یک کدورتی فرض کنید بین دو طایفه باشد خوب ما باید دنبال این برویم که اصلاح کنیم این را با قلم مان، با گفتارمان، اجتماع کنیم، با هم باشیم، برادریم، همه می خواهند که این مملکت اصلاح بشود. اگر با قلم ما، با قدم ما، گفتار ما، خدای نخواسته یک آسیبی به این مملکت برسد، یک آسیبی به این جمهوری اسلامی برسد، در خارج بگویند اینها نمی توانند اداره بکنند، خودمان هم دامن بزنیم به این.
چرا باید ما به واسطه یک بغضی که با یک شخصی یا با یک جمعی داریم در دنیا یک طوری بگوییم که دنیا به جمهوری اسلامی بدبین بشود؟ جمهوری اسلامی را خودتان که می خواهید آن را، یک کاری بکنید که دنیا لااقل این طور که دارند خودشان تبلیغ می کنند، دیگر دست ما هم دنبال تبلیغ نباشد، به حرف های ما هم استشهاد نکنند آنها. باید توجه به این مسائل داشت، انسان خیلی گرفتار است/انسان/خداوند ما را از این گرفتاری ها نجات بدهد و خداوند ما را از شر خودمان نجات بدهد.(9)
به تبلیغات خارجی کمک نکنید
ای کاش! اشخاصی که در داخل هستند، از نویسندگان، از گویندگان، توجه به این معنا می کردند که کمک به تبلیغات خارجی نکنند، کمک به جنایات دیگران نکنند، این قلم ها را یک مقدار متوقف کنند برای اسلام، برای خدا، برای کشور اسلام، برای ملت اسلامی، این قلم ها را یک قدری متوقف کنند. هی دعوت نکنند مردم را که بیایید فحش بدهید، خودشان کم است برای فحش دادن دعوت می کنند از این و آن که بیاید یا اللّه ! بیایید مبارزه کنید با جمهوری اسلامی، بیایید فحش بدهید به جمهوری اسلامی، بیایید بگویید جمهوری اسلامی اصلاً اسلامی نیست، بیایید بگویید که این ارگان هایی که در ایران هستند، همه شان خلاف اسلامند.
اینها یک قدری توجه داشته باشند به مسؤولیت های که به عهده شان است، توجه داشته باشند، این متاع خوب را آن طور مشوه نکنند.(10)
خوراک تبلیغاتی برای بوقهای خارجی
شیاطینی که از اطراف دنبال این هستند که یک چیزی پیدا کنند و در بوق ها بزرگش کنند در نظر بگیرید. چرا هر روز برای بوق های خارجی یک چیزی درست می کنید و خوراکی درست می کنید که آنها تبلیغ بر ضد شما بکنند؟ من تکلیف می دانم این را که عرض کنم و الّا نمی خواستم چیزی بگویم.(11)
منشأ قلم ها و گفتاریهای انحرافی
دو راه بیشتر نیست یا عبودیت خدا یا عبودیت نفس اماره. این دو راه است.اگر انسان از عبودیت دیگران آزاد بشود و عبودیت خدا را بپذیرد که لایق این است که انسان عبد او باشد، کارهایی که انجام می دهد، انحراف ندارد؛ یعنی انحراف عمدی نخواهد کرد.
تمام اینهایی که انحرافی هستند چه عقاید انحرافی و چه اعمال انحرافی و چه قلم های انحرافی، چه نطق های انحرافی است، اینها برای این است که از کانال عبودیت اللّه عبور نکرده اند، اینها بنده هواهای نفسانی هستند.(12)
توطئه گرها و قلم های بازیگر، بیمار هستند
مسأله این طوری است که آن آقایان توی خانه هاشان می نشینند و می نویسند یا گاهی برای رفقایشان می گویند و گاهی توطئه ها دارند که از آن توطئه ها هم بی خبر خیلی نیستیم مسأله این طوری آن مرضشان را بگویند، بیمارند اینها.
آن مرض واقعی ای که دارند بگویند. مرض واقعی این است که اسلام آمد منافع ما رااز دستمان گرفت، ما از اسلامی که منافعمان را، منافع مادیمان را از دست بگیرد ما بیزاریم. من نه این که اعتقادم این باشد که شما آقایان و همه ملت ما از این مطالبی که من امروز گفتم بی اطلاع باشند لکن تذکرش خوب است ممکن است در بین این جمعیت های زیادی که هستند بعضی ها توجه شان درست نباشد و بازی بخورند از این بازیگرها، این نویسنده ها بازیگرند، این قلم هایشان قلم های بازیگری است، اینها با هرحیله ای که هست می خواهند این ملت را دلسرد کنند.(13)
تقویت روحیّه ملت، پرهیز از تضعیف خدمتگزاران نظام
تذکر متواضعانه اش است به حضرات گویندگان و نویسندگان اعم از روحانیون معظم و سایر آقایان، مطبوعات و تمامی رسانه های گروهی. عزیزان من! شما می دانید آنچه که به دست آوردید از نفی طاغوت و جایگزین کردن جمهوری اسلامی به جای آن، ارزان نبوده است بلکه با خون هزاران جوان مؤمن و هزاران معلول و مجروح که ما باید تا آخر عمر خود را رهین آنان بدانیم، به دست آمده است. این نعمت بزرگ الهی را ارزان از دست ندهید.
شما حضرات آقایان که در پیروزی انقلاب سهیم بودید و اسلام و ایران مال خودتان است، سعی کنید قلم ها و زبان هایتان در خدمت انقلاب و به ثمر رسیدن آن که آزادی واستقلال در سایه جمهوری اسلامی و زیر پرچم توحید و اسلام بزرگ است، باشد.
سعی کنید روحیه ملت را تقویت نمایید و در مقابل فحاشی های منحرفین که برای تضعیف روحیه ملت است بی دریغ فعالیت نمایید و از تضعیف اشخاص و یا گروه هایی که در خدمت جمهوری اسلامی هستند و تضعیف آنان مستقیما خدمت به جهانخوارانی است که در کمین نشسته اند تا از قلم ها و زبان های شما بهره گیری کنند، بپرهیزید.(14)
بزرگترین اهانت به ملت از سوی قلم های منحرف
این قلم ها می خواهند که ملت را دلسرد کنند در عین حالی که ملت خودش وارد عمل هست لکن باز احتیاطا آنها حرف را می زنند منتشر هم می کنند به افراد هم می گویند که نه، خبری نشده است جمهوری اسلامی هم کاری از آن نیامد، اسلام هم از آن کاری نمی آید و همین ها در خارج منعکس بشود، آنهایی که در خارج هستند بی اطلاعند از وضع ایران، باورشان بیاید.
آنها دلشان را خوش می کنند به این که بگذارید خارجی ها باور کنند و شاید یک فرجی برای این ستمکارها پیدا بشود و ایران به آن حال برگردد و اینها هم مشغول بشوند به آن کارهایی که دلشان می خواست بکنند.
من این که شما را زحمت دادم و این واضحات را برای شما گفتم برای این است که توجه داشته باشید که این انگل هایی که می خواهند نباشد اسلام و می خواهند نباشد نظام جمهوری اسلامی و از این صدمه دیدند، در بین مردم، در بین جوان ها، در بین مدارسی که هست، افتاده اند و از این حرف ها می زنند و این بزرگتر اهانتی است که به یک ملت می کنند که ملت خودش با دست خودش یک طاغوت را کنار گذاشته و یک طاغوت را به جای او گذاشته.(15)
ایجاد اختلاف بزرگترین معصیّت
خدا را در نظر بگیرید، ای گویندگان! ای نویسندگان! ای کارکنان مملکت! ای کارمندان اداری و غیراداری و کشاورز و همه! خدا را در نظر بگیرید، خدا حاضر است همه جا، زبان شما در محضر خداست، چشم شما در محضر خداست وهمه قوای شمادر محضر خداست، در محضر خدا، خدا را معصیت نکنید.
بزرگتر معصیت امروز در کشور ما ایجاد اختلاف است، ایجاد نفاق است. بزرگترین رحمت برای ما و تکلیف برای ما ایجاد آرامش است و ایجاد رفاه است.
گویندگان ما، نویسندگان ما هر چند هم بسیار خوب باشند و بسیار متعهد باشند، لکن گمان نکنند که از آن شرور باطنی پاک شدند، از آن شیطان باطن پاک شدند. توجه کنند که شیطان باطنی انسان تا آخر هم همراه انسان هست و گاهی این شیطان کاری می کند که انسان خودش را به هلاکت برساند، که رفیقش را به هلاکت برساند.(16)
چماق زبان و چماق قلم بالاترین چماق هاست
چماق زبان و چماق قلم بالاترین چماق هاست که فسادش صدها برابر چماق های دیگر است. آنهایی که می خواهند صحبت بکنند و خصوصا در این چند روز زیاد هم هستند، باید توجه بکنند به این که قبل از این که می خواهند صحبت بکنند، بنشینند و با خودشان فکر بکنند ببینند که این زبان چماق است و می خواهد به سر یک دسته دیگر کوبیده بشود یا این که این زبان، زبان رحمت است و برای وحدت؟
اگر چنانچه مالک نفس خودشان هستند و این امر مهم را که مالکیت شخص بر نفس خودش است و حضرت موسی سلام اللّه علیه یک همچو ادعایی کرد و او بحق بود که به خدای تبارک وتعالی عرض کرد که من مالک هیچ کس نیستم الا مالک خودم و برادرم. این یک ادعای بزرگ است که شایسته پیغمبران است. ماها مالک خودمان نیستیم، مالک برادرهایمان هم نیستیم، مالک فرزندانمان هم نیستیم، مالک دوستانمان هم نیستیم عمده مالکیت خودش است از خودش که انسان وقتی می خواهد صحبت بکند زبان مملوک او باشد و او سلطنت بر زبان خودش داشته باشد نه این که شیطان بر نفس او و بر زبان او تسلط پیدا بکند و حرف ها و چماق ها و اسلحه هایی باشد که ازاسلحه صدام برنده تر است.(17)
قلم انتقامجو، قلم شیطان است
به همه آقایان من می گویم با هم جنگ نکنید، روزنامه ها را پر نکنید دوباره از بدگویی از هم و از انتقاد از هم.
انتقاد غیر انتقاجویی است. انتقاد، انتقاد صحیح باید بشود. هر کس از هر کس می تواند انتقاد صحیح بکند اما اگر قلم که دستش گرفت انتقاد کند برای انتقامجویی، این همان قلم شیطان است.
اگر روی مصالح عامه یک کسی به کسی اشکال می کند و همچنین است که اگر خودش را بردارند یک کسی دیگر را این جا بنشانند وهمین حرف ها را بزند خودش ناراحت نشود، این میزان دستش باشد که قلم دست شیطان است می نویسد یا دست رحمان است، زبان، زبان شیطان است یا زبان رحمان است.(18)
انتقاد زیانبخش
باید مطلب نشریات رو به انتقاد سالم و مصلحت اندیشی و هدایت باشد. گاهی ممکن است یک انتقادی از باب این که با سلامت نفس نوشته نشده است، انتقاد باعث بدتر شدن وضع شده باشد. انتقادی وضع را آرامش می دهد که از روی مصالح باشد و نویسنده توجه به این داشته باشد که مسؤولیت الهی دارد و پیش خدا مسؤول است. کسی که قلم به دست می گیرد، بداند که مورد سؤال قرار می گیرد که اینکه نوشتی چه بود.(19)
مسؤولیت الهی نشریات
من نمی رسم که همه مجلات را بخوانم اما گاهی می بینم که بعضی ها انحراف دارند. خود آنها که مدعی هستند که ما در راه اسلام قدم برمی داریم، باید بدانند که این قلم ها بسیاریشان با اسم اسلام است و نه برای اسلام. این عهد بزرگی است به دوش شما و مسؤولیتی بزرگ است و بدانید که یک روز از باب این مسؤولیت، سؤال خواهد شد و آن وقت دیگر چیزی پنهان نخواهد ماند. دل شما بر علیه شما شهادت می دهد، دست شما بر علیه شما شهادت می دهد، خود اعضا بر ضد انسان اگر خلاف کرده باشد، شهادت می دهند.(20)
تیراژ بیشتر، مسؤولیّت بیشتر
اگر تیراژ روزنامه ای دویست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه می کنند واگر انحراف باشد، پانصد هزار نفر را منحرف می کند واین مسؤولیت کوچکی نیست. این غیر از معصیتی است که در خانه است، آن هم معصیت است اما نه به بزرگی این.
هر چه تیراژ شما بیشتر باشد، باید بیشتر توجه به اصلاح آن بکنید. آنها که می گویند تیراژ بیشتر، توجه مردم بیشتر است پس هر چه می خواهیم می نویسیم، اشتباه می کنند. آنها مسؤولیت بیشتر دارند. همان طوری که مردمی که در کوچه و محلات و کارخانه و صحرا مشغول فعالیتند، مردم سالمی هستند، نویسنده ها باید فکر کنند که این جمعیت این محیط را به وجود آورده و ما در پناه این جمعیت های میلیونی، منشور درست کرده ایم.
در زمان سابق شما یک سطر نمی توانستید بیرون بدهید واینکه حالا نشریه منتشر می کنید، از برکت این مردم است، پس شما و همه ما مرهون این جمعیت هستیم. آنها هم اسلام می خواهند و مملکتی را که قواعد اسلامی پیاده شود. باید مردم را به این راه دعوت کرده و منحرفین را به راه راست هدایت کرد. باید فساد آنها را به طور سالم با برهان از بین برد، نه با جنگ و جدال.(21)
قلم هایشان از خارج مایه می گیرد
در پنجاه سال اخیر زحماتی کشیده شد برای انحراف جوانان، آن همه مراکز فساد و نشریات فاسد و آزاد گذاشتن منکرات و همه برای این بود که صدای ملت در نیاید، اما آنچه که کردند برایشان اثر نداشت.
آنها که دیدند تبلیغاتشان آن گونه نبوده که اسلام را کنار بزند، حالا بیشتر درصدد هستند که اسلام را کنار بگذارند و سرانشان در خارج مشغول فساد هستند و قلم هایشان از خارج مایه می گیرد. باید همه دست به دست هم بدهید واین مملکت را در دست بگیرید وبه دامن آمریکا و شوروی ندهید که باز ما چند صد سال در دام آنها بیفتیم.
و آنها که متصدی امور هستند و نویسنده ها، گوینده ها و روشنفکرها بیدار شوند و ببینند که چه بوده ایم، چه شده ایم و چه باید بشویم. باید همه دست به دست هم بدهیم و کار بکنیم.(22)
وحشت قلم های زهرآگین از اسم جمهوری اسلامی
بهوش باشید که از تفاله های رژیم طاغوتی و مکتب های انحرافی آسیب نبینید که دشمنان اسلام در کمینند و قلم های زهرآگین از هر سو از غلاف ها کشیده شده تا جمهوری اسلامی را از صحنه بدر کنند و به جز جمهوری اسلامی به هر چه باشد گردن نهند. اینان همان ها هستند که از اول از اسم جمهوری اسلامی وحشت داشتند و اکنون نیز وحشت دارند.(23)
ترفند نویسندگان برای نابودی اسلام
با ادعای اسلام می خواستند اسلام زدایی کنند، منتها از اول نمی توانستند بگویند ما اسلام را قبول نداریم، می گفتند قبول داریم، اما مرتب پاورقی می زدند و یکی یکی احکام اسلام را از بین می بردند.(24)
قلم های مسموم و ایجاد تفرقه بین روحانیّت و دانشگاه
و من حالا به شما عرض می کنم که قلم ها، قدم ها، نطق ها، شیطنت ها دنبال این است که نگذارند شما ادامه بدهید به این چیزی که مشغول شده اید، اینها می خواهند نگذارند که قشر روحانی با قشر دانشگاهی یکی بشود.
شما الان اول کارتان است، تازه شروع کردید. ممکن است به حسب حدسی که من می زنم که بیایند بیخ گوش اشخاصی که در فیضیه و در جاهای دیگر، در مراکز علمی هستند، بیخ گوش اینها چیزهایی بخوانند که نتیجه اش این باشد که شما با این دسته کنار بروید، و بیایند بیخ گوش دانشگاهی ها مطالبی بگویند که شما را از آنها جدا کنند. اینها می بینند این تظاهرات شما را، اینها می بینند این اجتماعات شما را و این فریاد اسلامی شما و ناراحت می شوند.(25)
دست آمریکا در آستین صاحبان قلمهای جنایت بار
امروز دست جنایتکار آمریکا و دیگر قدرت های چپاولگر از آستین بعضی عمال سرسپرده و از خدا بی خبرشان بیرون آمده و از داخل و خارج با اسلحه و قلم های بدتر و جنایت بارتر از سلاح های گرم به این ملت مظلوم حمله ور شده و درصدد شکست انقلاب اسلامی و شکست اسلام عزیز برآمده اند و از هیچ تهمت و افترا به ملتی که جز به احکام اسلام و قرآن کریم فکر نمی کنند خودداری نمی کنند و با بهانه های بسیار موهوم به سرکوبی این انقلاب اسلامی بپاخاسته اند. آنان که از اسلحه گرم برخوردارند همچون صدام، با اسلحه و آنان که سلاح گرم ندارند، با قلم های زهرآگین که از سلاح گرم جنایت بارتر است ملت مظلوم ما را زیر ضربات خود قرار داده اند.(26)
رسانه های فاسد مخربتر از توپ و تانک
ملت عزیز در طول 50 سال سیاه اخیر گرفتار مجلات و روزنامه های تخریب کننده و فاسدکننده نسل جوان و از آنها بدتر سینماها و رادیو تلویزیون بود که با برنامه های خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غرب زده ها غلتانید و ضررهای رسانه های گروهی از خرابی های توپ و تانک ها و سلاح های مخرب بالاتر و بدتر است، چه که ضررهای سلاح ها گذر است و ضررهای فرهنگی باقی و به نسل های بعد انتقال پیدا می کند چنانچه دیدید و می بینید. و اگر نبود لطف خاص خداوند منان و تحول برق آسای ملت در سراسر کشور، نمی دانیم سرانجام اسلام و کشور به کجا کشیده می شد.
امروز نیز که از تفاله آن رژیم فاسد عددی باقی مانده است، اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در دراز مدت کشور را تهدید می کند و سهل انگاری در این مورد ساده اندیشی است. و بر متعهدان است که کوشش کنند و از انحرافات گرچه جزیی باشد جلوگیری نمایند.(27)
جنگ مطبوعات و غفلت از مصالح کشور
شما انصاف می دهید که یک مملکتی که خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سرمسند جنگ بکنید، دعوا بکنید، هر روز صحبت بکنید، هر روز انتقاد بکنید، روزنامه ها هر روز انتقاد بکنند، هم را بکوبند، به هم تهمت بزنند، به هم افترا بزنند، آخر این انصاف است؟ پیش خدا چه می خواهد شد این؟ پیش ملت چه انعکاسی دارد؟ خارجی ها چه استفاده از آن می کنند؟
آنها همه دلشان می خواهد که شما سر و کله هم بزنید و از مصالح مملکت غافل باشید و آنها یک وقتی کار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند.(28)
جوسازی علیه اجرای احکام اسلام
هر کس هر جوسازی بکند به ضرر خودش است و او را در بین مردم، ما اعلام می کنیم. اگر کسی بخواهد یک جوسازی بکند که اسلام کار خودش را عمل نکند، این بدتر از آن کاری است که منافقین دارند می کنند، برای این که آنها جوسازی اسلامی نمی کنند، شما می خواهید جوسازی برخلاف قوانین اسلام بکنید و شما هم جزء آنها واقع می شوید.(29)
پرهیز مطبوعات و رسانه ها از جوسازی و تضعیف قوه قضائیه
مجلات و روزنامه ها و رسانه های گروهی توجه داشته باشند که تضعیف قوه قضائیه برخلاف موازین اسلامی است و از پخش چیزهایی که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست، احتراز کنند.
این کشور اسلامی است وباید هر امری موافق با موازین اسلامی باشد. شکایت از قاضی یا دادگاه باید به حسب مقررات شرعی باشد و شاکی هر کس هست حق ندارد در مطبوعات یا رسانه های گروهی یا در مجامع عمومی طرح دعوی کند و علیه قوه قضائیه جوسازی نماید، و روزنامه ها و مجلات و رادیو تلویزیون توجه به این مسائل واشباه آن را داشته باشند.
و بالجمله مسأله قضا و احترام از قضات محترم و اطاعت از احکام صادره آنها امری است که مورد اهتمام اسلام است.(30)
لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن
وقتی که انسان فرض کنید از یک کسی گله دارد یا می بیند نقیصه ای در کار هست، این نصیحت می تواند بکند و باید بکند، اما لسان نصیحت غیرلسان لجن کردن و ضایع کردن است.
من راجع به افراد هم عقیده ام هست یعنی شارع هم همین طور است، ما تابع او هستیم که اگر انسان یک مسلمانی را به خاطر هوای نفسش لگدمال کند، این در آن دنیا شاید مجازاتش بدترین مجازات باشد و در این دنیا هم موفق نخواهد شد.
ما لسانمان باید لسان نصیحت باشد و انسان می بیند که گاهی وقت ها لسان ها لسان نصیحت نیست، قلم ها قلم های نصیحت نیست. مطرح دولت نیست، مطرح جمهوری اسلامی ست.(31)
تأثیر سوء قلم بر مسائل اقتصادی
گاهی وقت ها انسان می بیند که به واسطه یک قلمی، به واسطه یک نوشته ای ممکن است که در بازار یک مطلبی واقع بشود، یک زیادی قیمتی بشود، یک کسر قیمتی بشود، این طور چیزها، این کسی که قلم دستش می گیرد باید توجه به این معنا بکند که مسأله، مسأله فرد نیست، مسأله اسلام است و نظام اسلامی و ما مکلفیم این نظام را حفظ کنیم.
همچو نباشد که وقتی قلم دستمان آمد، اگر من با آقای نخست وزیر مخالفم یا با آقای خامنه ای مخالفم، دیگر فکر این نباشم که قلمم کجا می رود، هرجا رفت بنویسم، هر چه شد بکنم. این در حضور خداست، در حضور ملائکة اللّه است، ثبت می شود اینها و/من/ ممکن است که اشخاص هم خوب باشند، اما این چیزهایی که در نفس انسان است نمی تواند انسان به این زودی بر آن مکاید شیطان و مکاید نفس اماره/انسان/ تسلط پیدا کند، انبیا هم دنبال این بودند که یک وقت خدای نخواسته گرفتار یک همچو مسائلی نشوند.(32)
هر چیزی نباید نوشته و منتشر شود
الان به طوری که برای من گزارش دادند در عراق هیچ مطلبی را جز این که اداره اطلاعات اجازه بدهد نمی توانند بروز بدهند، هیچ مطلبی را؛ راجع به اقتصادشان، راجع به عرض می کنم که ارزشان، راجع به نظامی شان، همه چیزها، باید اداره اطلاعات اجازه بدهد تا چی بشود.
بعضی...(33) نوشته بود، لابد آقایان هم دیده اند که بعد از دو سال حق دارند که یک کلمه ای راجع به او بگویند خوب ما چی؟ ما هر چه دستمان آمد گفتیم. حالا اقتصاد ما این طوری است و و ما ورشکسته هستیم! خوب ما ورشکسته، جناب عالی که می فرمایید که ما ورشکسته شدیم، این برای اسلام مضر است یا برای دولت مضر است؟ این برای جمهوری اسلامی مضر است.
وقتی فهمید طرف ما ورشکسته نیستیم، چون مردم می دانند، اما تویی که برمی داری می نویسی ما ورشکسته هستیم تویی که می نویسی ما هیچی دیگر نداریم تویی که این حرفها را می نویسی، این برای اسلام مضر است نه برای دولت. اگر یک چیزی بود که مخصوص دولت بود، خوب! یک مسأله ای بود، باز می شد یک چیزی، اما یک چیزی که برای نظام مضراست هست و این را توجه کنید به آن.
دست هاتان را یک قدر نگه دارید، قلم هاتان را یک قدر نگه دارید، توجه بکنید به این که هر چیزی نباید نوشته بشود، هر چیزی نباید منتشر بشود. و من به شما عرض می کنم که من ممکن است یک روزی اگر چنانچه خدای نخواسته تعقیب بکنند آقایان، ممکن است من یک وضع دیگری پیش بیاید، برایم.(34)
قلم شیطان در دست انسان ضعیف
شما ملاحظه کنید انسان چقدر ضعیف است، اگر من یک قلمی دستم بگیرم و بخواهم مطلبی بنویسم برای کسی که خیلی دوستش دارم، ممکن نیست در این قلم یک لغزشی پیدا بشود که این ولو هزار تا عیب داشته باشد یکی از آنها را اشاره کنم، هیچ ممکن نیست، برای این که این دوستی نمی گذارد. اگر چنانچه از آن ور من با یک کسی دشمنی داشته باشم، یک قلمی دستم بگیرم بخواهم بنویسم، ممکن نیست که از محاسن او یک کلمه بنویسم، این قضیه، قلم شیطان است این.(35)
میزان اعمال ما پیش خداست
اگر خدای نخواسته برخلاف میزان یک وقت در روزنامه شما چیزی منعکس بشود، متوجه باشید که انعکاسش در آن «میزان» نیز هست.
میزان اعمال ما پیش خداست؛ زیرا هر حرفی که از ما صادر می شود در میزان اعمال ما منعکس می شود ولی بنای این عالم بدین گونه است که اگر شما پیش استالین هم بروید، آن میزان را خودش قرار می دهد واگر پیش آمریکا هم بروید، او میزان را خودش قرار می دهد و هیچ کدام نمی گویند حرف ما میزان نیست.
به طورکلی بشر خود را محور همه چیز قرار می دهد، «هر چه من خواستم و گفتم، آن صحیح است» و این بر خلاف آن میزانی است که در آن جا هست، واضح و آشکار همه چیز روشن می شود، قلب ها در آن جا همه اسنادشان منعکس می شود و آن جا دیگر این نیست که بتوانیم یک مطلبی بگوییم و ادعا کنیم و در عمل خلافش را بکنیم و بعد هم توجیه بکنیم. آن جا این طور نیست.(36)
اقرار به اشتباه و انتقاد از خود نشانه قدرت روحی انسان کامل
عدل و حق را ملاحظه کنید. عدل از هرکس صادر بشود عدل است و جرم و جور از هرکس صادر بشود جرم است و انسان کامل آن است که آن چیزی که از خودش صادر می شود اگر باطل است دنبال این باشد که اصلاحش بکند و ابایی از آن نداشته باشد که اقرار به باطلش بکند. البته نه این که معصیتی که در خفا کرده است بیاید علنا بگوید. این حرام است.
فرض کنید در این روزنامه میزان که شما منتشر می کنید در مقاله ای یا سرمقاله ای اشتباهی شده است و برخلاف آن چیزی که میزان اقتضا می کند شده است، قدرت روحی انسان صحیح این است که بتواند در همان اول بنویسد که من اشتباه کرده ام، هر کس این قدرت را پیدا کند مالک خودش است و اگر این قدرت در انسان نباشد مالک خودش نیست، شیطان مالک اوست.
شما توجه به این معنا بکنید حال که روزنامه شما این اسم را انتخاب کرده است در این راه کوشش کنید. در بین شما جوانان و پیران هستند و طرز فکر جوان ها با پیرها فرق می کند. شما اگر دیدید جوانی به واسطه تندی که دارد و مقاله ای نوشته است که موجب آزردگی جمعیتی می شود و یا موجب تفرقه می گردد، به پیرها عرضه کنید تا اصلاح کنند.(37)
اسلام پیش ما امانت است با قلم ها و زبان ها به آن خیانت نکنیم
برادرهای من! خواهرهای من! توجه بکنید که مسؤولیت داریم امروز، مسؤولیت های بزرگ داریم ما، اگر این نهضتی که تا این جا رسیده و این انقلابی که تا این جا رسید است و یک جمهوری اسلامی در مملکت ما تحقق پیدا کرده است اگر این از دست ما برود همه مامسؤولیم، اگر قلم هایی که در روزنامه ها به ضد هم چیز می نویسند کمک کنند بر این از بین رفتن جمهوری، همه مسؤولند، ما مسؤولیم و ما اسلام امانت است پیشمان، احکام اسلام امانت است پیشمان و نباید با سر قلم ها خیانت کنیم براین امانت و نباید با زبان ها خیانت کنیم به این امانت و نباید با قلم ها و قدم ها به این امانت خیانت کنیم.
اگر بخواهید کشورتان مستقل باشد، اگر بخواهید آزاد باشید، باید از این طور مناقشات دست بردارید و همه نظر حسن بکنید و برادروار همه با هم کمک بکنید تا این کشور به مقصد خودش برسد.(38)
پی نوشتها:
1 - 4/11/1359 بیانات امام در جمع نمایندگان مجلس و اعضای هیأت دولت، صحیفه نور، ج 14، ص 18-19
2 - 4/12/1359 بیانات امام در جمع مسؤولان عقیدتی سیاسی نیروهای انتظامی سراسر کشور، صحیفه نور، ج 14، ص 97.
3 4/12/1359 بیانات امام در جمع مسؤولان عقیدتی سیاسی نیروهای انتظامی سراسر کشور، صحیفه نور، ج 14، ص 98.
4 4/12/1359 بیانات امام در جمع مسؤولان عقیدتی سیاسی نیروهای انتظامی سراسر کشور، صحیفه نور، ج 14، ص 100.
5 - 4/11/1359 بیانات امام در جمع نمایندگان مجلس و اعضای هیأت دولت، صحیفه نور، ج 14، ص 20 21.
6 - 4/11/1359 بیانات امام در جمع نمایندگان مجلس اعضای هیأت دولت، صحیفه نور، ج 14، ص 22.
7 - 4/11/1359 بیانات امام در جمع نمایندگان مجلس و اعضای هیأت دولت، صحیفه نور، ج 14، ص 22 23.
8 - 4/11/1359 بیانات امام در جمع نمایندگان مجلس و اعضای هیأت دولت، صحیفه نور، ج 14، ص 23.
9 - 4/11/1359 بیانات امام در جمع نمایندگان مجلس و اعضای هیأت دولت، صحیفه نور، ج 14، ص 23 24.
10 - 16/11/1359 بیانات امام در جمع شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، صیحفه نور، ج 14، ص 44.
11 - 23/6/63 بیانات امام در دیدار با حجت الاسلام عباس واعظ طبسی، استاندار خراسان و... صحیفه نور، ج 19، ص 64.
12 - 10/11/1359 بیانات امام در جمع معلمان علوم دینی سراسر کشور، صحیفه نور، ج 14، ص 30. 51 27/11/1359 بیانات امام در دیدار با اقشار مختلف مردم، صحیفه نور، ج 14، ص 87.
13 22/11/1359 پیام به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، صحیفه نور، ج 14، ص 60.
14 - 27/11/1359 بیانات امام در دیدار با اقشار مختلف مردم، صحیفه نور، ج 14، ص 88.
15 - 4/12/1359 بیانات امام در جمع مسؤولین دوائر عقیدتی سیاسی نیروهای انتظامی سراسر کشور، صحیفه نور، ج 14، ص 99 100.
16 - 4/12/1359 بیانات امام در جمع مسؤولین دوائر عقیدتی سیاسی نیروهای انتظامی سراسر کشور، صحیفه نور، ج 14، ص 97.
17 - 20/6/59 بیانات امام در جمع اعضای هیأت دولت برادر محمدعلی رجایی، صحیفه نور، ج 13، ص 78.
18 - 11/3/1360 بیانات امام در جمع کارکنان نشریه عروة الوثقی (نشریه دانش آموزان و جوانان حزب جمهوری اسلامی)، صحیفه نور، ج 14، ص 248.
19 - 11/3/1360 بیانات امام در جمع کارکنان نشریه عروة الوثقی (نشریه دانش آموزان و جوانان حزب جمهوری اسلامی)، صحیفه نور، ج 14، ص 249.
20 - 11/3/1360 بیانات امام در جمع کارکنان نشریه عروة الوثقی (نشریه دانش آموزان و جوانان حزب جمهوری اسلامی)، صحیفه نور، ج 14، ص 249.
21 - 11/3/1360 بیانات امام در جمع کارکنان نشریه عروة الوثقی (نشریه دانش آموزان و جوانان حزب جمهوری اسلامی)، صحیفه نور، ج 14، ص 249 250.
22 - 16/3/1360 پیام به مناسبت روز پاسدار، صیحفه نور، ج 14، ص 266.
23 - 4/10/1361 بیانات امام در دیدار با وزیر دفاع و مسؤولان دوایر عقیدتی سیاسی و گروه تحقیقات صنعتی وزرات دفاع، صحیفه نور، ج 17، ص 121.
24 - 3/3/1359 بیانات امام در جمع اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور و اساتید دانشگاه و حوزه و... صحیفه نور، ج 12، ص 109 110.
25 - 15/6/1360 پیام به مسلمانان جهان و زائران بیت اللّه الحرام، صحیفه نور، ج 15، ص 124.
26 - 22/11/1363 پیام به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، صحیفه نور، ج 19، ص 109 110.
27 - 20/6/1359 بیانات امام در جمع اعضای هیأت دولت برادر محمدعلی رجایی، صحیفه نور، ج 13، ص 75 76.
28 20/6/1359 بیانات امام در جمع اعضای هیأت دولت برادر محمدعلی رجایی، صحیفه نور، ج 13، ص 75 76.
29 - بیانات امام در جمع اعضای ستاد پیگیری فرمان 8 ماده ای امام، صحیفه نور، ج 17، ص 135.
30 - 22/11/1362 پیام به مناسبت پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی، صحیفه نور، ج 18، ص 234 235.
31 - 8/6/1365 بیانات امام در دیدار با رئیس جمهور، نخست وزیر و هیأت دولت به مناسبت هفته دولت، صحیفه نور، ج 20، ص 37.
32 - 8/6/1365 بیانات امام در دیدار با رئیس جمهور، نخست وزیر و هیأت دولت به مناسبت هفته دولت، صحیفه نور، ج 20، ص 37.
33 مفهوم نشد.
34 - 8/6/1365 بیانات امام در دیدار با رئیس جمهور، نخست وزیر و هیأت دولت به مناسبت هفته دولت، صحیفه نور، ج 20، ص 38.
35 - 8/6/1365 بیانات امام در دیدار با رئیس جمهور، نخست وزیر و هیأت دولت به مناسبت هفته دولت، صحیفه نور، ج 20، ص 38.
36 - 12/12/59 بیانات امام در جمع اعضای هیأت تحریریه و کارکنان روزنامه میزان، صحیفه نور، ج 14، ص 114.
37 12/12/59 بیانات امام در جمع اعضای هیأت تحریریه و کارکنان روزنامه میزان، صحیفه نور، ج 14، ص 115.
38 12/12/59 بیانات امام در جمع اعضای هیأت تحریریه و کارکنان روزنامه میزان، صحیفه نور، ج 14، ص 115.