این اثر شاهکار احمد غزالی است و نثر شاعرانه و زیبای آن بر شهرت رساله افزوده است. موضوع آن عشق است:
«این حروف مشتمل است بر فصولی چند که به معانی عشق تعلّق دارد؛ اگرچه حدیث عشق در حروف نیاید و در کلمه نگنجد.»
در این اثر، عشق بشری یا الهی مطرح نیست، بلکه سخن از ماهیّت و احوال و اغراض عشق است. کتاب به هفتاد و پنج فصل کوتاه تقسیم شده است. «ابتدای عشق چنان بُوَد که عاشق معشوق را از بهر خود خواهد؛ و این کس عاشق خود است به واسطه معشوق. و اگرچه نداند که می خواهد تا او را در راهِ ارادت خود به کار برد.
گفتم صنما تویی که جان را وطنی گفتا که حدیث جان مکن گر شَمَنی
گفتم که به تیغ غمزه ام چند کُشی؟ گفتا که هنوز عاشق خویشتنی
کمال عشق چون بتابد، کمتر نیش آن بود که خود را برای او خواهد و در راه رضای او جان در باختن، بازی داند. عشق حقیقی آن باشد. باقی همه سودا و هوس و بازی و علّت است.»
* * *
«معشوق خود به همه حال معشوق است، پس استغنا صفت اوست. و عاشق به همه حالی عاشق است و افتقار همیشه صفت او. عاشق را همیشه معشوق در باید و معشوق را هیچ چیز در نباید که خود را دارد، لاجرم استغنا صفت او بود.
اشکم ز غم تو هر شبی خون باشد وز هجر تو بر دلم شبیخون باشد
تو با تویی ای نگار از آن با طربی تو بی چه دانی که شبی چون باشد؟
4 رساله عینیّه
نامه ای است از احمد غزالی به عین القضات همدانی در موضوع اخلاق و عرفان و سرشار از آیات و احادیث و کلام بزرگان. به قول احمد غزالی: «و نصیحت دل خفته را بیدار کند، اما دلِ مُرده را سود ندارد.
5 نامه ها
این هفت نامه در پاسخ به پرسش های عین القضات همدانی نوشته شده است و طبق روش بزرگان عرفان آمیخته به اشارات مختلف از آیات و احادیث است که در ضمن آن ها بسیاری از مبانی اعتقادات صوفیه مورد بحث قرار می گیرد.»
6 پندنامه ها
شامل دو وصیت نامه است. نمونه: «خلق را از برای بندگی آورده اند نه برای دنیاپرستی. خلق در آنچه می باید راه نمی برند، راه به خدای تعالی می باید رفت و تا نروی نرسی و اگر نرسی الی الابد حسرت بر حسرت بُوَد. ای عزیز من! مرگ چون بیاید، تو را با خود هیچ چیزی نیاورد و به تو هیچ ندهد، از تو خواهد و از تو ستاند. هر جان که در روزگار دراز به جمالِ ذکر منوّر شده و از آفات علایق مُخلَّص شده بُوَد، چون طبلِ «ارجعی» فرو کوبند و به دست ملک الموت درِ قفس برکشند، او مرغ شده است، پر و بال بزند و به افق غیب فرو شود و خلاص از زندان و قفس غنیمت شمرد. اما هر جان که او اسیر شهوات و بسته آمال و اَمانی و بنده حُبّ الدنیا بُوَد، او خر لنگ است نه مرغِ پرواز.»
7 مقاله روح
مقاله ای است در یک صفحه و بسیار موجز درباره روح آدمی.
غزّالی و محقّقان
درباره احمد غزّالی و سوانح العشّاق او محققان معاصر سخن گفته اند. از جمله:
هلموت ریتر آلمانی: «این اثر کوچک احمد غزالی که به نام «سوانح» می باشد، از آثار ارزنده ای است که در باب عشق نوشته شده و در دنیای اسلام عرضه شده است. دانشمندانی چون: ابن عربی (638) و ابن حزم (456) و دیگران که قبل و بعد از او آمده اند، کوشیده اند که در این باب چیزی بنویسند ولی موفق نبوده اند.»
دکتر قاسم غنی: «و شیخ احمد غزالی صاحب کتاب سوانح، که کتاب ذوق و شور و حال است که لفظا و معنا کتاب نفیس و شیرین است.»
دکتر ذبیح اللّه صفا: «مهم ترین اثر غزالی کتاب سوانح اوست. این کتاب را غزالی در معانی احوال و اسرار عشق بدان نحو که مورد توجه و تأمل صوفیان است نوشته، و هر یک از اسرار و معانی را در فصلی مورد بحث قرار داده و در ضمن این فصول، تمثیلاتِ کوتاه و حکایات مختصر برای توضیحِ بیانِ خود گنجانیده است و به اشعار مختلف از غزل و رباعی پارسی و تازی استشهاد کرده که همه لطیف و دل انگیز است. شیوه انشای سوانح، بسیار ساده و در عین سادگی پُر مغز و پر معنی است. گرم روی و سوختگیِ نویسنده از همه جای کتاب مشهود است و این امر موجب شده که در عبارات سوانح به قدر دیوانی از شعر، لطف و حال دیده شود.»
ایرج افشار: «سوانح تصنیف احمد غزّالی یکی از رسالاتِ نغز عرفانی در موضوع «عشق» و به زبان فصیح و بیانی روشن است.»
هانری کُربَن فیلسوف فرانسوی: «احمد غزالی کتابی کوچک به فارسی موجز و دشوار راجع به عشق تألیف کرده که بسی قابل ملاحظه است و آن را «سوانح العشاق» نامیده است. این کتاب از قطعات غنایی و از فصول متوالی و مختصری که بین آن ها رابطه ای اندک موجود است تشکیل یافته و روان شناسی بسیار دقیق و لطیفی در آن به کار رفته است و به قول هلموت ریتر که انتشار این کتاب گران بها مدیون اوست مشکل بتوان کتابی یافت که روان شناسی را تا چنین مرتبه بلند تجزیه و تحلیل کرده باشد.»