دوربین، برای چند لحظه سایه هایی را که رفتارهای غیرمعمول از خود نشان می دهند و مدام در تکاپو هستند و پاهایشان دیده می شود و از سمتی به سمت دیگر در رفت و آمدند و ... نشان می دهد، (فضایی غیر معمول و کابوس گون)
دوربین با یک حرکت تیلت پن محل خود را تغییر می دهد و پس از عبور از حصارهای نرده ای شکل (بسان توری درهم تنیده) کمی پائین تر، بالای سر تعدادی از آدمها می ایستد.
آدمها هر کدام به نوعی مشغول هستند و سر در آغل تغذیه کرده اند. نورهای متعددی فضای موجود را شرح می دهد، نورهای خاکستری و زرد فضایی از دلهره و مرده را با صداهای عجیب و غریب به وجود آورده است. دیزالو
دوربین با زوایای متفاوت حصارها و اشکال و اشیاء موجود در فضا را نشان می دهد. دیزالو
دوربین چهره جوانی را نشان می دهد که در انبوه فشار آدمها گرفتار است. جوان سعی می کند از بین آنها بگریزد ولی هر چه تقلا می کند فایده ای ندارد. دیزالو
جوان به یک جهت زل زده و خیره مانده است، از نظر جوان رفتارهای غیرمعمول و غیرعادی آدمها را می بینیم که، چیزی تغییر نکرده است. دیزالو
دوربین جوان را نشان می دهد، نمای درشت، آرام به جلو حرکت می کند، به چشمهای جوان نزدیک شده و نفوذ می کند. دیزالو
زمینه تصویر، افرادی که بی هدف در حال قدم زدن هستند و در جلوی آن، جوان همچنان در انبوه فشارها سعی دارد از آنجا بگریزد، صداهای مختلفی می شنویم از جمله باز و بسته شدن، افتادن کسی در چاه و ...، جوان در نمای درشت، با خود غُرولُندی می کند. تصویر محو می شود.
دوربین تقلاّی جوان را در کادر دارد، با یک حرکت کرین دان به بالا زاویه دید خود را تغییر می دهد، زاویه دوربین کمی بازتر می شود. سایه های افراد، دیده می شود، رفت و آمدهای مشکوک و حرکتهای غیر طبیعی، نور ضعیفی بر صحنه حاکم است. تصویر محو می شود.
از بالاترین نقطه، نمای «لانگ شات» جوان دیده می شود، چراغها خاموش می شود و سکوت بر فضا حاکم می گردد.
نوری بر جوان می تابد، جوان از این فرصت استفاده می کند و در هنگام خواب و غفلت آدمها به زحمت و آرام آرام از صحنه خارج می شود.
دوربین او را دنبال می کند، قبل از محو شدن کامل جوان از نگاه دوربین، دوربین با یک حرکت چرخشی (پن) و کرین آپ به پائین زاویه خود را تغییر می دهد، اوضاع به هم ریخته تر از قبل است. تصویر محو می شود.
سایه ها در جنب و جوش اند، سایه دستی حرکت می کند، کلیدی را فشار می دهد. کات به صحنه قبلی.
دوربین فضای آدمها را نشان می دهد. چراغها روشن می شوند همراه با موسیقی. کات به صحنه قبلی.
سایه های سر، به پائین خم می شوند مثل اینکه بدنبال چیزی یا کسی هستند، سکوت همه جا را در بر گرفته، آدمهای بی حرکت به بالا نگاه می کنند، سکوت شکسته می شود، سایه های سر بر می گردند، در میان آدمها غوغایی به پا می شود همه ورجه ورجه کنان، ولی کسی اعتراض ندارد. کات به صحنه بیابان.
دوربین از نمای درشت خورشید سوزان حرکت می کند و در یک نمای «اکستریم لانگ شات» جوان را تنها در وسط بیابان بی آب در کادر دارد.
گرد و غباری به پا می شود، طوفانی شدید بر پاست، آسمان رعد و برقی می زند، جوان در این فضای ناآشنا و غریب تنها و سردرگم است و فضایی دلهره آور بر جوان حاکم است، به خود می پیچد و می چرخد، زمین می خورد و بر می خیزد طوفان شدت می یابد. کات به صحنه بعدی.
دوربین کف زمین ترک خورده را در کادر دارد، نمای درشت، نم نم باران بر خاک می ریزد، دوربین بطرف جوان حرکت می کند و در حالیکه درازکش و رو به آسمان است، او را افقی طی می کند و بر روی لبهای جوان می ایستد (نمای درشت و زاویه بسته) و آرام از او دور می شود و به بالا می رود (نمای لانگ شات)، بارش باران آغاز می شود.
جوان بلند می شود (نمای مدیوم شات)، اوضاع تغییر می کند جوان تبسّمی می کند.
نمای درشت از لبهای جوان، چیزی را زمزمه می کند، بارش باران قطع شده، نوری در آسمان دیده می شود، فضایی رؤیایی ایجاد می شود مِه سفیدی اطراف را فرا می گیرد و جوان در آن مِه محو می گردد. تصویر محو می شود.
دوربین جوانی را در پوششی خاص نشان می دهد که، چراغ بدست در حرکت است، از فروغ چراغ چهره اش می درخشد. (این حرکات از زوایای متفاوت به تصویر کشیده می شود.) کات به صحنه بعدی.
جوان به نزدیک آدمها می رسد با ورودش رعد و برقی شکل می گیرد، همهمه ای به پا می شود. (آدمها، هراسان، سایه ها در تب و تاب، از خود بی خود و همانند مستان در حالت نامتعادل)، جوان وارد می شود، نورهای مُرده و کاذب با ورود جوان چراغ بدست محو می شوند، سکوت حاکم می شود اما در درونشان غوغایی به پاست. همه سرهای آدمها به بالا می چرخد، آنها مردّد هستند که بروند یا بمانند. از بالا کسی پائین را نگاه می کند و می بیند که همگی در خواب غفلت به سر می برند. جوان به سمتی که از آن جا آمده حرکت می کند، پس از لحظه ای، همه بدنبالش به راه می افتند و دوربین تا محو تدریجی، آنها را دنبال می کند. آدم نابینایی آخرین نفر است که خارج می شود و ... کات به صحنه بعدی.
دوربین فضای آدمها را نشان می دهد. حصارها از هم گسیخته و همه چیز از هم پاشیده است، دوربین با حفظ موقعیت و تعادل کرین دان می کند و به فضای سایه های افراد نزدیک می شود.
دستی اشاره می کند و دستی دیگر کلیدی را می فشارد، ظاهرشان نشان می دهد که از سکوت راضی نیستند متوجه اوضاع می شوند همه می روند، موسیقی همراهی می کند و سایه ها دست پاچه شده و حرکتهای سریع انجام می دهند، بی هدف یکی می رود و یکی می آید، ولی بی فایده است هیچ چیز منطقی نیست، صداهایی بگوش می رسد و این صداهای وَرجه وُرجه چیزی نیست مگر صدای سایه ها، اکنون سایه ها خود گرفتار موقعیتی شده اند که آدمهای پائینی شده بودند.
دوربین پاهایی را که بصورت سایه ها هستند و مدام در رفت و آمد از پله ها می باشند را نشان می دهد و تیتراژ پایانی فیلم. غروب تصویر.