ماهان شبکه ایرانیان

اهمیت هنر نقاشی (مینیاتور ۶)

جایگاه بخارا در تاریخ نقاشی اسلامی در قرن 14 و 15 تا کنون روشن نشده است. می توان فرض کرد که مکتب نقاشی ترکی که تاکنون به اندازه کافی مورد مطالعه واقع نشده از بخارا نشأت گرفته و امید است که تحقیقات سیستماتیک در اسناد باقی مانده، در استامبول در روشن نمودن این موضوع کمک کند.
از سویی دیگر، لازم است که این حقیقت را مد نظر قرارداد که هند در زمان جانشینی تیمور، همین طور شیبانیان، با مکتب ایرانی بیش تر از مکتب سمرقند که نقاشان آن به مدل های خاور دور توجه داشته اند، ارتباط داشته است. تعداد زیادی از طراحی های با قلم مو را که نه تنها با تکنیک نقاشی مرکب چین بلکه در بسیاری موارد کپی و با موضوعات چینی بوده، بایستی به سمرقند منسوب نمود. در حالی که نمونه هایی که کم تر به طور مستقیم وابسته به سبک خاور دور بودند و بیش تر از نظر ویژگی، اسلامی بودند باید به بخارا نسبت داده شوند. ممکن است مراکز دیگری نیز وجود داشته اما این قدر اطمینان هست که رسم معمول برای صفحات جدا که ارتباطی با هیچ موضوع نداشت و نمونه هایی از نوشته خطاطان مشهور که در آلبوم هایی جمع شده بود در غرب ترکستان باب باشد و از آنجا در هند و ایران گسترش یافت، دیگر ویژگی بخارا ممکن است نقاشی طلا و نقره ای روی زمینه های رنگی در حاشیه های کتاب خطی بوده باشد. این ها به انگاره های تزیینی محدود نشده بلکه شامل دورنمای حیوان و پیکره نیز هستند. نمونه خوب این سبک در صفحات یک بوستان سعدی نوشته سلطان علی مشهدی است که در مورخ «1519م» وفات کرده است.
حواشی این صفحات که اینک در تعدادی مجموعه پخش است، آشکارا تحت تأثیر بهزاد بوده و احتمالاً در بخارا «1520 م» اجرا شده است. از طریق یکی از نقاشان که محل کارش را به هرات یعنی محل زندگی شیبانیان انتقال داد، می توانیم یک مفهوم کاملاً روشن به دست آوریم، چرا که تعداد زیادی نمونه های امضادار کار وی موجود است. این شخص «محمود مذهّب» است که تذهیب کننده بود و در دربار سلطان حسین بایقرا کار می کرد. وی، احتمالاً همان سلطان محمود بخارایی است که به وسیله علی به عنوان شاگرد میرعلی خطاط هرات از او یاد شده است، کارهای اولیه او که در آن ها از هر لحاظ دنباله رو بهزاد است، دو تصویر کوچک و جالب از دیوانی است که یکی از آنها امضای «محمود» را دارد، این تصاویر نشان می دهد که او به احتمال زیاد باید مستقیما زیر نظر بهزاد کار کرده باشد، چون ارتباط بسیار نزدیکی از نظر ترکیب زمینه معماری و تیپ و حالات پیکره ها در تصاویر با کار استاد دارد.
چندین نمونه آن امضا دارند و مربوط به «تحفة الاحرار جامی» می باشند که قبلاً در مجموعه هامبورگ بود. از سویی دیگر، کتابی خطی در بخارا نوشته شده که مدعی است که این نقاش قبل از سقوط هرات (در 1535 م) و شاید بلافاصله بعد از ترک بهزاد از تبریز به آن جا مهاجرت کرده باشد.
کارهای دیگری از همان کتاب خطی در کتابخانه ملی این موضوع را روشن می کند که امضا متعلق به خود اوست و به وسیله آن معرفی شده که روش متواضعانه وی، عادت بهزاد را منعکس می کند: «صاوره العبد محمود المذهّب» (نقاشی شده به وسیله بنده محمود مذهب). یکی از شخصیت های آن از روی یکی از دو تصویر اولیه بی هیچ تغییری تقلید شده است، گر چه از جهات دیگر، نقاش اکنون راه خود را می پیماید.
جای دیگر، دو صفحه ملاقات سلطان سنجر و پیرزن را نشان می دهد که در نظامی بخارا برای شیبانیان (عبدالعزیز) نوشته شده و دارای کیفیت هنری بالایی است. این تصویر که اینک در کتابخانه ملی موجود است و تاریخ 1545 برای آن موثق می نماید، ترکیب بسیار رسای آن در دو قسمت جدا است. از نظر حذف متن و گروه بندی چهره ها در دورنما و تباین آشکار و فوق العاده رنگ های هماهنگ به مینیاتورهای دو صفحه ای بهزاد شبیه است، اما علی رغم دِیْن غیر قبال انکار به معلم بزرگ و جدا از اختلاف زمانی قابل توجه دو نقاش سبک وی استقلال بیش تری از «قاسم علی» نشان می دهد. رنگ ها درخشان تر از کارهای هرات و در تنوع و میزان تغییرات پر مایه و زمینه «طلایی رنگ» است. مینیاتوری که انوشیروان را با وزیرش در همین کتاب خطی نشان می دهد، در سبک، از این رو، تیپ و اسب ها با مینیاتور دو صفحه ای دارای رابطه نزدیکی است و بیش تر تکرار آن را نشان می دهد از این رو، امضای آن «عمل محمود مذهّب» بدون شک باید پذیرفته شود.
در بالا با دستخطی که بهتر از آن نیست نام ناشناخته «محمد چهره محاسن» را نوشته است. درک این نکته مشکل است که چگونه استناد به محمود می تواند درست زیر این امضا باشد. این نکته را چشم پوشی نمی توان کرد که شاید این محمود چهره محاسن شاگردی بوده که در نقاشی زمینه ها همکاری کرده باشد. به هر حال اگر مینیاتور از آن خود محمود نباشد مطمئنا در کارگاه خود وی هست. کار بعدی این نقاش که بسیار جالب است و توجه کافی به آن نشده در آلبوم مراد سوم در کتابخانه ملی وین است. این چادر بزرگ هرمی شکل بوده و در جایی مخفی امضای محمود مذهب را نشان می دهد و در آخر کتاب، روی بنا مورخ 1556 م رقم زده شده است. دو نگهبان یکی سیاه پوست و دیگری مردی تنومند در کتاب خطی هامبورگ دیده می شوند. چندین مینیاتور دیگر در مجموعه واقع در آستان قدس مشهد موجود است که به ویژه از نظر سبک جالب هستند. «پرتره میرعلی شیرنوایی» مهم ترین آن ها و مطمئنا نقاشی برجسته و از روی مدل زنده است. این طرح مقدماتی، حداقل باید قبل از 1501 درست شده باشد. ولی در تصویر کامل آن، ظاهر گیرای این شخصیت مهم با وسایلی ساده ضبط شده و تصویر نشان می دهد که نقاشی ایرانی این زمان چقدر به واقعیت نزدیک است. تصاویر دیگر، صحنه هایی از زندگی روزمره است که امضای آن کاملاً موثق بوده و نسخه ای از این تصویردرموزه هنرهای زیبای«بوستون»موجوداست.
این نقاشی های کم و بیش مستند یک دورنمای کامل شاگردان با استعداد بهزاد بین سال های 1500 و 1556 م به ما می دهد. بر این اساس ما می توانیم با اطمینان، تمامی مینیاتورهای دیگر را که دنبال کارهای او است، به وی نسبت دهیم.
حتی مهم ترین این ها می تواند مورد بحث و بررسی واقع شود. در خمسه جامی کتابخانه ملی علاوه بر مینیاتور تمام صفحه و بدون متن که به تازگی ذکر شد، تصویر دومی هست که باید از آن او باشد، زیرا با سبک وی در طرز کار همه جزییات، زمینه و دورنما مطابقت دارد. در بین چهره ها، جوانی است که زانو زده و جام شرابی را به دوشیزه ای که کمی خم شده می دهد. نمونه همین صحنه در مینیاتور دیگری در موزه هنرهای زیبای بوستون می باشد، در مینیاتور دیگر غزال شاهی مورخ 1514م را به تصویر کشیده که در کتابخانه ملی موجود است. این مینیاتور که از منظر تکنیک مشابه نسخه ای از تحفه جامی در مجموعه «چستربتی» است در تاریخ در مورخ 1548م پدید آمده و در آن، دوشیزه به تنهایی دوباره دیده می شود. همه این مینیاتورها به طور یقین، اثر محمود است.
احتمال این که او دو مینیاتور دیگر در آلبوم مراد سوم را کشیده، باید مورد توجه واقع شود زیرا در هر دو، چهره ها، جزییات و دورنما به نظر می رسد که ملهم از سبک او باشد. نمونه همین مورد در مینیاتور جالبی در موزه گلستان که مرمت شده، ورود شاهزاده ای را در اردوگاه در دورنمایی صخره ای با قصری در زمینه آن نشان می دهد. نام محمد کمال در دستخطی روی بنا به دست آمده، اما مطمئنا امضای هنرمند آن نیست. تصویر مورد بحث، قویا یادآور صحنه ملاقات با سلطان سنجر است که مشکل می توان آن را از کارهای محمود تفکیک کرد، چرا که از تیپ های به کار رفته در آن دقیقا از دیگر نقاشی های محمود تقلید شده است و تأثیر بهزاد در آن بیش تر مشهود است. یک بوستان سعدی نیز در 1556م برای احمد شیبانی که در همان سال وفات یافته تألیف شده است.
این کتاب شامل چند مینیاتور است که می تواند بطور قطع به محمود منتسب شود. صحنه ای از دربار و تصاویر چادرهای بزرگ یادآور همان ترکیباتی است که قبلاً ذکر شد، هم چنین واقعه داراشاه و گروه اسبان را نشان می دهد که تا چه حد تأثیر کتاب خطی بوستان بهزاد بعد از گذشت تقریبا هفت دهه از تاریخ ساخته شدن آن هنوز به چشم می خورد.
دیگر کارهای مکتب بخارا، مثل تصاویر کتاب خطی و مهر مشتری عطار در گالری هنر فریر مورخ 1523م یا مینیاتور تحفه جامی مورخ 1558 در مجموعه «وِوِر» قابل استناد به اطرافیان نزدیک محموداست،امااحتمالاً کار خود او نیست.
عبداللّه خراسانی که هم به عنوان مذهِّب و هم مصوّر شناخته شده، متعلق به همان مکتب است و وی را می باید شاگرد غیر مستقیم بهزاد دانست. که از هرات به بخارا رفته است. و چند نقاشی به وسیله او امضا و شناخته شده است. وی، تصاویری برای کتاب و همین طور تصاویر مستقل دیگری کشیده که شامل موارد زیر است:
جوانی زیر درخت پرشکوفه عود می نوازد که در موزه «کونست گرب لایپزیک» موجود است. و یا ملاقات یک زوج در دامنه کوهستانی مورخ 1575م ، که قبلاً در تملک «دموت پاریس» بود. و یا تصویری در یک مینیاتور در دیوان سلطان ابراهیم میرزا مورخ 1582 که گفته شده به مجموعه «هرامانک» فروخته شده است. نقاشی زوج عاشق در مجموعه «وِوِر» دارای یادداشتی است که از او به عنوان نقاش اسم برده شده است. با آن که دستخط خود او نیست امّا کاملاً معتبر است.
«عبداللّه » تباین تزیینات مجلل و لباس های کاملاً ساده را دوست می داشت و ممکن است کسی وسوسه شده تا داستان عشاقی را دائما تکرار کند و اخیرا به دلایل خاصی آن را که به محمود منسوب دانسته ایم، به او نسبت می دهیم. گاه گفته می شود که او هم چندین جلد از جلدهای لاکی کتب را نقاشی می کرده و شاید چند نمونه مشهور کار او باشد، اما متأسفانه موارد زیادی برای مقایسه نداریم.
مینیاتور ظریفی نیز که با قلم موی باریک اجرا شده و در تملک «گیورکیان» است، احتمالاً متعلق به مکتب بخارا و مربوط به این دو نقاش می باشد. این مینیاتور به احتمال قوی هیجان انگیزترین صحنه شکار این دوره است که ما در دست داریم، سواران شکارچی با دقت حیرت انگیزی طرح شده اند و پراکندگی آن در ترکیب دورنما بسیار ساده و جالب است.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان