در سیزدهمین بخش از معرفی و نقد سریالهای روز با معرفی سریالهای «غریبه»٬ «سقوط» و«آخرین کشتی»با شما دوستدارن سریالهای خارجی همراه خواهیم بود.
غریبه/ Outlander
سفری عاشقانه در زمان
داستان مجموعه با پایان جنگ جهانی دوم دربریتانیا آغاز می شود، جایی که پرستار مجربی به نام کلیر به اتفاق همسرش که استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد است و در طول جنگ به عنوان جاسوس در سازمان ام آی سیکس مشغول به خدمت بوده است، تصمیم می گیرند تا بعد از مدتها جدایی بر اثرجنگ، به عنوان دومین ماه عسل خود به شمال اسکاتلند بروند. اما این سفر برای کلیر چندان آرامشبخش نخواهد بود چراکه اودر طول یکی از گردشهایش هنگامی که درجستجوی منشاء صدای عجیبی دربین آثار تاریخی منطقه است از هوش می رود و پس از به هوش آمدن خودرا درمیانه دوران پرهیاهوی دیگری در سال 1743 می یابد، جایی که نه تنها کسی حرف او را باور نمی کند بلکه جان او نیز در خطر است و در این دنیای عجیب و دشوار مجبور به ازدواج با جنگجوی جوان و بااحساسی به نام جیمی میشود و ...
ژانر: درام٬ عاشقانه٬ تخیلی
خالق سریال: رونالد مور
بازیگران: کیتروینا بالف٬ سَم هیوین٬ توبیاس منزیس و...
اغلب آثار اقتباسی تجربههای موفقی از کار در میآیند و به واسطه منبعشان که غالبا داستان و ایدهای خوب دارد در صورت بسط مناسب درام و ساختار مقبول سینمایی مجموعههایی قابل اعتنا و جذاب هستند. «غریبه» یکی ازهمین آثار اقتباسی موفق است. داستان سریال شاید در نگاه اول کمی تکراری به نظربرسد. همه ما بارها و بارها فیلمها و سریالهایی درباره سفر در زمان دیدهایم و این ایده دیگر چندان تازه به نظرنمیرسد. اما در سریال «غریبه» همین ایده تکراری با شیوه و داستانی نو روایت میشود. داستانی پر از فراز و فرودهای جذاب دراماتیک و داستانی رمانتیک و دلنشین.
آنچه سریال «غریبه» را برای مخاطب جذاب میکند تنها قصه جالب و ماجراهای عجیب آن نیست بلکه «غریبه» به واسطه شخصیتپردازی خوب کاراکترهای دوست داشتنیاش و کنجکاوی مخاطب برای دنبال کردن ماجرای زندگی آنها ساعاتی مفرح و دلنشین برای مخاطب خود فراهم میکند. «غریبه» نه سریالی اکشن و ماجراجویانه است و نه پروداکشن خاصی دارد ولی فیلمنامه آنقدر ماهرانه نوشته شده و شخصیتها به حدی خوب قوام یافتهاند که مخاطب برای دیدن قسمتهای بعدی سریال بیتاب میشود.
اگر تماشای سریالهای عاشقانه با داستانهایی پرفراز و نشیب و جذاب را دوست دارید تماشای «غریبه» را از دست ندهید.
فصل دوم سریال چند ماه قبل به اتمام رسیده است.
سقوط/ The Fall
جنایات و مکافات
داستان سریال«سقوط» در مورد کارآگاه زنی است که از لندن به بلفاست پایتخت ایرلند شمالی می رود تا در مورد یک پروندهی قتل به پلیس ایرلند کمک کند. دختر وکیل جوانی به قتل رسیده و برهنه روی تختش افتاده است. کارآگاه استلا گیبسون پس از بررسی متوجه می شود که این قتل با پرونده ی دیگری در ارتباط است و در واقع با قاتلی زنجیرهای طرف هستند. از سوی دیگر با پائول اسپکتور آشنا میشویم. مشاوری که دارای دو فرزند است و دوستدار آنها و همسرش است و در نگاه اول همسری ایدهآل به نظر میرسد. اما او یک بخش تاریک در وجود خود دارد که هیچکس از آن با خبر نیست...
ژانر: درام٬ جنایی
خالق سریال:آلن کابیت
بازیگران: جیلین اندرسون٬ جیمی درنان٬ جان لینچ٬ آرچی پنجابی و...
جملهای تکراری به نظر میرسد ولی باید تکرار کرد که سریالهای جنایی انگلیسی همیشه بهترین هستند. سریالهای انگلیسی مخصوصا در گونه درامهای جنایی به پختگی و جذابیتی رسیدهاند که غیر قابل انکار است. «سقوط» یکی از همین سریالهای جذاب است که با داستانی روانشناسانه در هم آمیخته و به مجموعهای از بهترینها تبدیل شده است. «سقوط» سریالی کمنظیر در گونه مجموعههای جنایی/ روانشناختی است و تماشایش برای مخاطبان تیزبین و سختگیر پرکشش خواهد بود.
داستان سریال درباره مرد جوانی است که در مرکز مشاوره به افرادی که به تازگی یکی از نزدیکانشان را از دست دادهاند کمک میکند تا با شرایط جدید کنار بیایند. او مرد خوشچهره٬ آرام و به ظاهر مهربانی به نام پائول است که نگران وضعیت بیمارانش است و برای همسر و فرزندانش شوهری ایدهآل به نظر میرسد اما در درواقع پائول یک قاتل زنجیرهای و بیمار روانی بسیار خطرناکی است. در مقابل این مرد زنی به نام استلا حضور دارد که کارآگاهی زبده است و حالا به دنبال به دام انداختن پائول است. رابطه پیچیده بین کارآگاه و قاتل و موش و گربه بازی آنها در طول سریال بی شک برای مخاطبانی که به سریالهای جنایی انگیلسی علاقمند هستند بسیار جذاب خواهد بود.
نکته جالب درباره سریال این است که تماشاگر از همان ابتدا میداند قاتل کیست و به عنوان دانای کل سریال را میبیند. در ابتدا اینطور به نظر میرسد که این ترفند که خلاف قواعد سریالهای جنایی است از جاذبه «سقوط» برای مخاطب کم خواهد کرد اما با تماشای سریال خواهید فهمید که قدرت داستانگویی سریال و شخصیتپردازی کمنظیرش فاکتورهایی هستند که سازندگان آن با تکیه بر آنها خود را از همسو شدن با قواعد درامهای جنایی بینیاز کردهاند.
فصل سوم سریال به تازگی به اتمام رسیده است.
آخرین کشتی/ The Last Ship
ایدهی جذابی که به هدر میرود
ماموریت چهار ماههی ناوی جنگی در جنوبگان به اتمام رسیده. ناخدا تام چندلر و سایر خدمه در صدد بازگشت به کشور هستند که کشتی آنها هنگام سوار کردن راشل اسکات محقق میکروبشناسی که در قطب جنوب در حال انجام آزمایشاتی سری است مورد حمله نیروهای خارجی قرار گرفته و آسیب میبیند. اما این تنها آغار ماجراست چرا که به زودی سخنگوی کاخ سفید که حالا کفیل موقت ریاست جمهوری است با او تماس گرفته و خبر از مرگ رییس جمهور و گسترش ویروسی ناشناخته در سرتاسر جهان میدهد که باعث مرگ هشتاد درصد جمعیت کره زمین شده و دنیا را در هرج و مرج عظیمی فرو برده و ظاهرا راشل اسکات که نخستین بار ویروس را در قاهره رصد کرده و تا جنوبگان به دنبال آن آمده تنها امید برای یافتن واکسنی برای بیماریست. و این آغاز آخرین ماموریت ناو است: زنده ماندن و تلاش برای نجات نسل انسان از خطر انقراض در دنیایی آخرالزمانی.
ژانر: درام٬ علمی تخیلی
خالق سریال: هنک استاینبرگ
بازیگران: اریک دین٬ رونا میترا٬ آدام بالدوین٬ چارلزپارنل٬ سم اسپرول و...
سریال «آخرین کشتی» از آن دسته سریالهایی است که با داستانهای جذاب و ایدههای جاهطلبانه تولید میشوند اما از آنجا که دست و بال نویسندگان برای بسط دراماتیک قصه خالی بوده، به سرعت در پرداخت همان ایده ابتدایی هم شکست میخورند. قصه از آنجایی آغاز میشود که روی کره زمین بیماری خاصی شیوع پیدا میکند و سرنشینان یک کشتی که از قطب جنوب به سمت آمریکا بازمیگردند متوجه قضیه شده و برای نجات خود و البته معدود انسانهای باقیمانده بر روی کره زمین تلاش خود را آغاز میکنند.
آنچه سریال «آخرین کشتی» را به جز پرداخت ضعیف به مجموعهای کم رمق تبدیل میکند عدم دقت در شخصیتپردازی کاراکترهاست. شخصیتهای سریال کاملا نچسب و دافعهبرانگیزند و شوقی برای دنبال کردن قصهشان باقی نمیذارند. با اینکه مشخصا برای سریال زحمت کشیده شده و در بخشهایی شاهد پروداکشن پرخرجی هستیم اما همه این زرق و برقها هم قادر به نجات سریالی که در حد ایده باقی مانده نیست.
فصل سوم سریال چند ماه قبل به اتمام رسیده است.