آنها بهخوبی از حال شما باخبر هستند.
ابروهای شما تنها یک تکه مو بر روی پیشانی شما نیستند. این موهای خطی شکل حرفهای زیادی برای گفتن دارند. با بنیتا همراه شوید تا مسیر زندگی خود به روایت ابروها را دنبال کنیم.
این ماهیت ژنتیکی والدین است که خواهان حفظ زیبایی فرزندان خود هستند؛ برای مثال والدین ما و بسیاری دیگر از خانوادهها به ما اجازه میدهند که با برداشتن ابروهای خود اولین قدمها در مسیر زندگی را تجربه کنیم؛ اما زندگی کمی بر نوجوانان بهمنظور تحمل هرگونه مو، بهخصوص ابرو، سخت گرفته و به آنها اجازه تغییر و در دست گرفتن کنترل آن تا سن 14 سالگی را نمیدهد. حداقل نه بهطور رسمی.
ابروهای ما در کودکی
ابروهای دوران کودکی شما با ظاهری خوب و پر از انرژی، کامل بودند؛ اما امروز به عکسهای خود با حسرت نگاه میاندازید و گذشتهی نوستالژیک ابروهای دستنخورده یک نوجوان بیگناه که سایبانی بر سر چشمان او در برابر واقعیات دشوار زندگی است را مرور میکنید. واقعیاتی نظیر نقطههای بیمو بر روی ابروها و موهای زائدی که درست در جایی که ما نمیخواستیم درمیآمدند. اینها ابروهایی بودند که والدین ما دوست نداشتند ما به آنها دست بزنیم.
ابروهای ما در دوران پیش از نوجوانی
اجازه دهید که برای این کار مادر خود را مقصر بدانیم که ما را برای حفظ این ابروهای پشمالو برای مدتی زیاد تحت فشار قرار میداد. آنها دوست نداشتند که این واقعیت را بپذیرند که ما بزرگ شدهایم و ابروان ما نیز درحالرشد مداوم هستند. ما حتی از فکر کردن به برداشتن این ابروهای ضخیم با تیغ هم منع شده بودیم. عمه، خاله، دخترخاله و داییهای بزرگتر و مادربزرگها از هر دو طرف در مراسمی نظیر مراسم شکر گذاری همیشه به ما این تأکید را داشتند که مبادا به ابروهای خود دست بزنید، بعداً پشیمان خواهید شد.
ابروهای ما در اوایل سنین نوجوانی (13 سالگی)
ما با حالتی روانی و با ابزارهایی نامناسب نظیر تیغ، موچین یا قیچی خیاطی به جان ابروهای خود میافتادیم. ما نوجوانانی بودیم که میخواستیم تغییر ظاهری صورت خود را تجربه کنیم. بهشدت به آینه خیره میشدیم و عملیات را آغاز میکردیم. نیم ساعت بعد یکقدم به عقب برمیگشتیم و به خود نگاهی میانداختیم: کاری بس اشتباه را مرتکب شده بودیم.
اما ما اهمیتی به این موضوع نمیدادیم. بلکه به ابروهای نازک خود افتخار میکردیم.
ابروهای ما در سن 15 سالگی
باگذشت زمان و بزرگتر شدن حرفهایتر شدیم و یاد گرفتیم که ابروان خود را بهمانند کمان با استفاده از هر مجلهای که به دست میآوردیم شکل دهیم. ابروهای ما شبیه مارلین دیتریش شده بود؛ اما متأسفانه خودمان مارلین دیتریش نبودیم.
ابروهای ما در دوران دبیرستان
پس از یک مشاوره زیبایی در پیشخوان یک فروشگاه خوب در سنین دبیرستان، یاد گرفتیم تا به کمک خانمی که کارکرد مداد ابرو را به ما آموزش میداد ابروهای خود را کشیدهتر کنیم.
ابروهای ما در دوران دانشگاه
وقتیکه موها مجدداً درمیآمد، بهسرعت دستبهکار میشدیم و دست به ضد حمله میزدیم تا صورت خود را به حالت عالی گذشته بازگردانیم؛ اما نه خیلی عالی عالی. اما ابروهایی که تمام موها بر روی آن و در سر جای خود مرتب ایستاده بودند.
ابروهای ما پس از دوران دانشگاه
ابروهای راست و چپ ما هرگز چیزی فراتر از زندگی واقعی ما در سالهای اولیه پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه نبودهاند. ما ابرویی داشتیم و تنها به مرتب کردن آن بسنده میکردیم؛ اما موها چرخه رشد خود را ادامه داده تا اینکه ما از مرتب کردن آن عقب میافتادیم و یک دسته اندک مو در بالای بینی ما شروع به رشد میکردند؛ زیرا ما در این دوره بیشازپیش تحتفشار بوده و سعی در انجام مسئولیتهای جدید دوران بزرگسالی خود داشتیم. ازاینرو دیگر وقتی برای این کار باقی نمیماند.
ابروهای ما در دوران بلوغ کامل
درنهایت خبر خوب این است که همهی ابروها پس از دوران دانشگاه وضع بهتر و بهتری به خود میگیرند. اینجاست که ما به برخی ژلها روی آورده که بهترین کارایی را داشته و به راحتی، صرفنظر از روغن زدن، بند انداختن و استفاده از انگشتان برای مرتب کردن آنها، دست مییابیم. ما با ابروهای خود بهترین دوستان زندگیمان خواهیم بود.