مطلبی که در زیر خواهید دید، دل نوشتهای از دَن مارتین است که دل تنگیهای او را برای موسیقی دهه 90 بازگو میکند. با بنیتا همراه باشید تا بدانیم چرا دهه 90 بهترین دوران موسیقی بوده است:
دهه 90 فوقالعاده معرکه بود. از همان دوران آشفته شروعش در دهه 50، کودکی خیالانگیز دهه 60، از تلوتلو خوردنهای لوسش در ابتدای دهه 70 تا بازگشت شگفتانگیزش در انتهای دهه 70، سپس از نگاه پر از تردید و بدبینی دهه 80، صنعت موسیقی پاپ به اندازه کافی بزرگ شده بود تا بداند چه کاری را انجام میدهد و آنقدر هم باهوش شده بود تا بداند چه کاری را نباید انجام بدهد.
هیچ دهه دیگری شامل این همه تنوع و عدم تجانس نبوده است. شما نمیتوانید به این دهه نگاه کنید و آن را با یک سبک خاص تعریف کنید. اتفاقات زیادی در این دوران در جریان بود. راک و پاپ با قدرت زیادی در سراسر دنیا، طوری تسلط داشتند که تا قبل و حتی بعد از آن هم سابقه نداشت. با سبکهایی مثل گرانج، موسیقی گیتار از به احتمال زیاد آخرین ابداعش پرده برداشت. میشود گفت: این دهه تنها به خاطر طراوت روح نوجوانیاش برنده این رقابت است. اما نمیشود از صحنههای هیجانانگیزی که موسیقی راک خلق کرد تا بتواند یکی از شکوهمندترین دورانهای فرهنگ پاپ را ایجاد کند، صحبت نکرد. مجموعههای تلویزیونی مثل: تلخیهای واقعیت، نسل ایکس، چیزی به نام زندگی من و حتی بیوس و کلهخر!
میدانید این تصویر زندگی در سال 1993درون یک آپارتمان کوچک در سیاتل و شرکت در جلسات مستمع آزاد در کافیشاپ همراه با دوستانت که کارشان ساخت فیلمهای کوتاه بود و صحبت در مورد مشکلات دنیا، برای من خیلی رویایی است. من و دوستانم هنوز هم از آن روزها یاد میکنیم و آن روزها برای ما تا به امروز عزیز است.
خیلی ساده است که امروز به خاطر نمایشهای دیوانهوار و پر زرق و برق سبک موسیقی بریتپاپ بخندیم و از گروهی مثل رنگ اقیانوس به عنوان یک جنازه یاد کنیم، اما در اکثر مواقع این سبک فوقالعاده بود. صحنههایی اصیل، عریض و باکیفیتی که ما از زمان عرضه سبک پانک تا حالا لذت نبرده بودیم. از همه مهمتر زبان انتقادی و بذلهگوی سیاسی گروه پالپ، صدای زنده و خشدار گروه بلِر و هیجانی که گروه اوئیسیز (Oasis) درست میکرد (که سبکشان اصلاً بریتپاپ نبود!) در چه زمانی شما گروهی به خوبی الاستیکا (Elastica) را پیدا میکنید که در این زمان به عنوان گروه دسته دوم در نظر گرفته میشدند؟!
اما برخلاف انتظار، در حالی که بریتپاپ دوران رونق خود را پشت سر میگذاشت، پاپ انگلیسی نیز در دوران قدرت خود بود. با گذر زمان و از بین رفتن تکبر سبک ایندی راک، چه کسی واقعاً به اغلب آثار گروههای موسیقی مثل: آن را بگیر (Take That) و دختران فضایی (Spice Girls)، عشق نمیورزد؟ در صنعت موسیقی پاپ آمریکا این دهه با موزیک ویدئوی ووگ (Vogue) از مدونا شروع شد و با آهنگ عزیزم یک بار دیگر بریتنی اسپیرز پایان یافت. اما جدای از آن، بعد از حمله خزنده موسیقی رقص در انتهای دهه 80 که فرهنگ کلابها تبدیل به جریان اصلی شده بود و جداول موسیقی را به تسخیر خود درآورده بود، در واقع تنها سبکی که حال و روزش خوب نبود، سبک هیپپاپ بود که خیلی کند شده بود و درگیر قضایای نامبارک گروههای خلافکار شده بود و از روح خود فاصله گرفته بود.
خیلی اتفاقات شگفت انگیز دیگری نیز رخ داد که نمیشد آنها را در یک صحنه قرار داد. دوره پرشکوه گروههایی مثل حرکت سریع چشم (REM)، تروئینگ میوزِز (Throwing Muses)، باشه کامپیوتر (OK Computer)، آلبوم اولین آشغال، آهنگ سیاه و سفید مایکل جسکون، آهنگ دوکی (Dookie) از گروه روزهای سبز، گروه پیکسیز (Pixies)، آهنگ همه چیزی که او میخواهد از ایس آو بیس (Ace Of Base)، آلبوم بتمن (Batman) از پرینس، شکافی در قلب توسط دی لایت، غیر قابل باور توسط ای ام اف (EMF)، گانز ان روزِز (Guns N’Roses)، اوج گرفتن دیجی فوق ستاره و البته گروه مورد علاقه من واعظان دیوانه خیابانی!
اما همانطور که در این دهه راک و پاپ در اوج قدرت خود قرار داشتند، از طرف دیگر نشان دهنده دورانی است که نحوه تولید و توزیع موسیقی به روش سنتی بود. چرا که با پایان این دهه یک پدیده قدرتمند و پیشرفته به نام اینترنت ظهور کرد و همین طور که میدانیم اینترنت به ما مزایای زیادی را هدیه داد، از شبکههای اجتماعی تا مزایای بینظیر آموزشی و همینطور ویدئوهای بامزه از گربهها، همگی ارمغان این دوره بود و البته این دوران زمانی بود که به طور اساسی صنعت موسیقی، از ریشه تغییر کرد.
و البته این مزایا بیشتر از بدبینیهایی بود که پیشبینی میکرد قابلیت اشتراک فایل: صنعت موسیقی را نابود میکند، شرکتهای تولیدکننده موسیقی قادر به تربیت هنرمند نخواهند بود و هنرمندان تازهکار نخواهند توانست شکم خود را سیر کنند، اگرچه تا حدودی این ادعاها درست بود. اما امروزه ما به هر چقدر موسیقی که بخواهیم دسترسی داریم هر چند که موسیقی امروزه جادوی پنهان خود را از دست داده است.
نمیشود انکار کرد که اتفاقات خوبی رخ نداده است، اما حالا که ما امروزه اطلاعات زیادی در مورد آنها داریم، تعداد بیشتری از آنها دیگر مثل قبل رفتار نمیکنند، همانند گذشته حس نمیکنید که ستارههای راک چون قهرمانان داستان مصور هستند و این مایه شرمساری است! بله امروزه ما در شبکههای اجتماعی هشتگها را داریم و از یک جریان حمایت میکنیم و این فوقالعاده است اما آیا چیز هیجانانگیزی وجود دارد تا همه گرد آن جمع شویم؟ این موضوع اتفاق میافتد اما نه به اندازه قبل.
بله دهه 90 فوقالعاده بود. ما دوباره باید آن دهه را احیا کنیم.