ماهان شبکه ایرانیان

عوامل بالا و پایین رفتن اعتماد به نفس

خوب و درست تربیت کردن فرزند مثل کاشتن و نگهداری کردن از یک گل زر است. وقتی ما بته گل رزی را می کاریم و از آن نگه داری می کنیم، قلمه می زنیم، آب می دهیم، کود می دهیم و

عوامل بالا و پایین رفتن اعتماد به نفس

خوب و درست تربیت کردن فرزند مثل کاشتن و نگهداری کردن از یک گل زر است. وقتی ما بته گل رزی را می کاریم و از آن نگه داری می کنیم، قلمه می زنیم، آب می دهیم، کود می دهیم و ... این بته گل اول اسفند گل های زیبایی می دهد. این بته گل رز در تمام طول عمرش یک گیاه سالم و خوب خواهد بود؛ ممکن است گاهی شته بزند یا باد و باران شاخه ای از آن را بشکند، اما در نهایت مشکلات را کنار می زند و باز گل های زیبا می دهد. انسان ها هم همین طور هستند؛ اگرروند رشدی مناسبی داشته باشند و اعتماد به نفس، به صورت متعادل در آن ها شکل گرفته باشد، در مقابل استرس ها و حوادث مقاومت می کنند، ممکن است گاهی به دلیل شکست ها و ناملایمات اعتماد به نفس شان پایین بیاید اما این کاهش مقطعی خواهد بود و به زودی به حالت عادی بر می گردند و اعتماد به نفس شان متعادل می شود. مسائل زیادی در طول زندگی هر فرد پیش می آید که باعث کاهش یا افزایش اعتماد به نفس او می شود؛ به طور خلاصه می توان به برخی از آن ها اشاره کرد.

• وضعیت و شکل بدن

- یکی از عواملی که در بالا و پایین رفتن اعتماد به نفس دخالت دارد وضعیت بدن است. کسانی که قند خون شان طبیعی است، کلسترول و میزان اوره خوبی دارند، اعتماد به نفس شان بالاست. قند خون پایین، اعتماد به نفس را پایین می آورد. نمی دانیم چرا ولی می دانیم که تأثیر دارد.
- چهره ژولیده، اعتماد به نفس را پایین می آورد. اراستگی تأثیر زیادی بر اعتماد به نفس دارد. افراد آراسته و خوش چهره اعتماد به نفس خوبی دارند.
بعضی ها با جراحی پلاستیک مخالفند؛ اما اگر می توان کاری کرد که ما خوشگل تر بشویم، چرا نکنیم؟ مثلاً دوست دارید نوک بینی خود را بالا بکشید، اشکالی ندارد، هر جا که دیدیم گیر داریم باید آن را رفع کنیم، اصلاح کنیم. خانم ها بیش از آقایان. من فکر می کنم که این کارهای زیباسازی خوب است، ولی به شرطی که در خانه پدر باشد نه در خانه شوهر. ولی اگر 98 ساله شده اید، دیگر فایده ای ندارد، با همان بینی طبیعی خود بسازید.
تا آن جا که امکان مالی و سایر امکانات زندگی تان اجازه می دهد، به خودتان توجه کنید؛ ولی اگر شرایط اجازه نمی دهد، سخت نگیرید، کوتاه بیایید. صلح با خود به این معنا نیست که از امکانات خود برای زیباسازی استفاده نکنیم. زیباسازی جزء زندگی است. اصولاً هر آدم باید سعی کند خود را زیبا نگه دارد.
- قد از دیگر عوامل مؤثر است. معیار قد در مملکت ما 165-164 است و اگر مثلاً به 132 برسد، اعتماد به نفس پایین می آید و فرد خجالت می کشد. قد خیلی بلند، چاقی و لاغری زیاد، اعتماد به نفس را پایین می آورد.
- لباس هم تأثیر دارد. خانم ها باید کفش شیک و لباس مناسب بپوشند تا عزت نفس آن ها ثابت بماند. اگر کسی لباسی بپوشد که روی سینه اش لکه کثیف بزرگی باشد، مرتب آن را با دست می پوشاند، زیرا از این که دیگران آن را ببینند خجالت می کشد. ظاهر، پوشش، زیبایی، نازیبایی همه در اعتماد به نفس تأثیر دارند.

• تشویق

تشویق مهم ترین و مؤثرترین عامل سازنده و افزایش دهنده اعتماد به نفس است. تشویق کردن باعث می شود فرد احساس کند آدم محترمی است، دیگران ارزش فعالیت های او را می فهمند. این اصلاً جزء حقوق بشر است. رمز موفقیت کشورهای پیشرفته این است که شرایطی فراهم می کنند که مردم احساس کنند باارزش و محترم هستند. اگراین شرایط فراهم نباشد، و اگر مردم تشویق نشوند، برای خود ارزش قائل نمی شوند و احساس می کنند کسی نیستند، اعتماد به نفس شان کاهش پیدا می کند و در نهایت سقوط می کنند.
وقتی دانش آموزی از درسی نمره 17 می گیرد و شما او را تشویق می کنید و به او می گویید: « چگونه توانستی در این درس چنین نمره بالایی بگیری، من و پدرت در زمان دانش آموزی به زور نمره 12 می گرفتیم». کودک یا نوجوان تشویق می شود و اعتماد به نفسش بالا می رود. برای بالا بردن اعتماد به نفس راهی جز تشویق کردن وجود ندارد.
تشویق کردن را باید از همان بدو تولد شروع کرد. همین که نوزاد را در آغوش می گیریم و کمی فشار می دهیم، یک نوع تشویق است. شیر دادن مادر به نوزاد یک تشویق است.
در اتاق زایمان چشم های کودک به علت نور شدید بسته است. چراغ را که خاموش می کنیم، کودک چشمانش را باز می کند. نوزاد زود می فهمد که نور قطع شد. آنتن های او قوی است. صدای بلند، او را ناراحت می کند، بی درنگ صدا را قطع می کنیم. او به ما نگاه می کند. او احساس می کند که چه مادر خوبی دارد که به فکر اوست. انسان چنین توانایی هایی دارد. از آغاز تولد، گوشش، چشمش و پوستش همه کار می کنند. کودک می فهمد که این کارها یعنی این که ما میزبانی هستیم که او را به عنوان مهمان با مهربانی پذیرفته ایم. این مهمان کوچک احساس می کند که آغوش مادر چه جای خوبی است، او پیش خود حس می کند که: « من را قبول کردند، دارند به من شیر می دهند، پس من کسی هستم». این آغاز یک رابطه با کودک و آغاز ساختن بنای اعتماد به نفس او است.
کودکان حرکات و آهنگ های موزون را دوست دارند و به اجرای موسیقی علاقه مندند. وقتی فرزندتان به کارهای هنری می پردازد او را تشویق کنید، برایش دست بزنید. در سراسر دنیا دست زدن یک نوع پاداش دادن است. این ساده ترین روش تشویق کردن است.

• وضعیت اقتصادی

فقر، اعتماد به نفس را پایین می اورد؛ زیرا موجب احساس حقارت می شود. ثروت، اعتماد به نفس را بالا می برد. اما چون فرد ثروتمند پیوسته می خواهد ثروتمندتر شود، اعتماد به نفس مواجی دارد.

• بیماری های روانی

می توان گفت بیشتر بیماری ها در چگونگی اعتماد به نفس ما تأثیر دارند. بیماری های روانی زیر تأثیر بیشتری دارند:
- افسردگی
اگر افسردگی سه تا شش ماه طول بکشد، بیماری به حساب می آید که اعتماد به نفس را پایین می آورد. بیمار به بهانه های اندک، گریه می کند و حال بدی دارد، حتی ممکن است تصمیم به خودکشی بگیرد.
افسردگی و اعتماد به نفس، خواهر و برادر هم هستند. اعتماد به نفس پایین به دلیل این که احساس بیهودگی و بی ارزشی به فرد می دهد، باعث بروز افسردگی می شود، و افسردگی هم به دلیل این که عملکرد فرد را پایین می آورد باعث می شود اعتماد به نفس او کاهش پیدا کند.
- اضطراب
دلشوره، دلواپسی، بی قراری همراه با طپش قلب، فرد را آزار می دهد. او دیگر حتی کارهای عادی خود را هم نمی تواند انجام دهد. حرف عادی اش را فراموش می کند، کلمات را جابه جا می گوید یا آن ها را فراموش می کند. وقتی دچار اضطراب می شوید، داروی ضد اضطراب بخورید. برای این که اضطراب انرژی انسان را می گیرد. چرا باید آن را تحمل کرد؟ باید آن را درمان کرد. اگر افسرده اید به معالجه بپردازید، و اگر اضطراب دارید، آن را درمان کنید. آدم وقتی اسهال دارد با اسهال مبارزه نمی کند، آن را تحمل هم نمی کند، بلکه آن را درمان می کند.
وقتی اضطراب داریم اعتماد به نفس مان پایین می آید و وقتی اعتماد به نفس ما کاهش می یابد دچار اضطراب می شویم. به این ترتیب ما در دور معیوبی گرفتار می شویم.
- وسواس
فرد وسواسی جایی را بارها می شوید و تمیز می کند، ولی راضی نمی شود. فکری را بارها و بارها در ذهن خود تکرار می کند و قادر نیست جلوی آن را بگیرد. وسواس به شدت اعتماد به نفس را پایین می آورد. تکرار زیاد باعث اتلاف انرژی می شود. انرژی هر کس محدود است و پایان ناپذیر نیست. وسواس، انرژی را تلف می کند و اتلاف انرژی اعتماد به نفس را کاهش می دهد.
- اسکیروفرنیا
همان کسالتی است که مردم به آن می گویند دیوانگی یا جنون. ما روان پزشکان می گوییم روان پریشی. یکی از علایم این بیماری آن است که کسی در گوش بیمار حرف می زند، فحش می دهد، به او می گوید خودت را از این پنجره پایین بینداز. به او می گوید تو گناهکاری. این نشانه ها را توهم شنوایی می گویند. توهم می تواند شنوایی، دیداری، بویایی و بساوایی باشد.
یکی دیگر از ویژگی های این بیماری، خود بزرگ بینی است. بیمار احساس می کند آدم بسیار مهمی است. اعتماد به نفس بالای کاذب پیدا می کند. در نوع دیگری از اسکیزوفرنی، خود کوچک بینی را می بینیم، که اعتماد به نفس پایین کاذب، به طور بیمارگونه ای نمایان می شود.
- افسردگی دو قطبی
بیمار در دوره ای از سال افسرده و در دوره ای شاد است. در دوره افسردگی اعتماد به نفس او پایین می اید و در دوره شادی، اعتماد به نفس بالای کاذب پیدا می کند. در مواقعی هم نه شاد است و نه غمگین. بیماری سختی نیست و با مصرف لیتیوم معالجه می شود.
- سوء ظن
به طور کلی باید گفت که افراد سوء ظنی خودشان را برتر از دیگران می دانند. بسیاری از بزرگان روان شناسی مانند زیگموند فروید، کارن هورنای، آلفرد آدلر درباره این افراد اطلاعاتی به ما داده اند. آنان
می پندارند فقط خودشان می فهمند و دیگران هیچ نمی فهمند، بنابراین مرتب ایراد می گیرند. افراد خانواده رفته رفته از روی ترس به افراد سوء ظنی احترام می گذارند و از آنان اطاعت می کنند. اعضای خانه از ترس به آن ها می گویند: « هرچه شما بگویید». بعد از مدتی آدم سوء ظنی واقعاً باورش می شود کسی است که به خود بزرگ بینی می رسد. این خود بزرگ بینی در او اعتماد به نفس بالای کاذب ایجاد می کند.

• بیماری های جسمی

بیماری های جسمانی، به ویژه انواع سرطان ها، اعتماد به نفس را پایین می آورند. گرچه مردمانی که اعتماد به نفس متعادل دارند، در زمان ابتلا به این بیماری ها هم، اعتماد به نفس شان پایدار است؛ و این خیلی خوب است. کسانی که روحیه خوبی دارند، تسلط بهتری بر این بیماری ها دارند.
- آلزایمر
بر اثر این بیماری مغز انسان کوچک می شود. بیمار هم اعتماد به نفس بالا را تجربه می کند و اعتماد به نفس پایین را، بستگی به این دارد که در چه مرحله ای از آلزایمر قرار داشته باشد. این بیماری درمان ندارد، و بیماری اعتماد به نفس را مغشوش می کند. در حال حاضر داروی آن اکسلم است، که خیلی هم مؤثر نیست. مغز که کوچک شد دیگر کاری نمی شود کرد.
متأسفانه آلزایمر در زنان دو برابر مردان شیوع دارد. بنابراین مراجعه مرتب به پزشک ضروری است. اولین نشانه آن فراموشی است. اگر شما به فراموشی خود پی ببرید، آلزایمر ندارید. نشانه آلزایمر این است که دیگران به فراموشی شما پی ببرند در حالی که شما خود را فراموشکار نمی دانید. از خانه خارجی می شوید، راه را عوضی می روید ولی نمی دانید که راه را اشتباه می روید. در آلزایمر گاهی فرد آن قدر گیج است، آن قدر حالش بد است که اصلاً نمی فهمد اعتماد به نفس چیست.
بیماری های فراوان دیگری وجود دارند که آثار منفی در اعتماد به نفس به جا می گذارند که در این جا مجال آن نیست، به همه آن ها بپردازیم.

• حوادث ناگوار و غیر مترقبه

رویدادهای ناگوار مانند زلزله، سیل، آشتفشان و سونامی، ترس و وحشت به وجود می آورند. ناگهان احساس می کنیم همه چیزمان از دست رفت، عزیزانمان رفتند، و ما ماندیم با خانه و کاشانه ویران. طبیعی است که اعتماد به نفس مردمان حادثه دیده پایین بیابد. فرد حادثه دیده حال و حوصله انجام دادن کاری را ندارد، توانی در او نیست، انگار تب دارد و گاهی ممکن است غش کند. غش کردن یعنی سقوط اعتماد به نفس. از نظر زیستی، غش یعنی سقوط قند، کلسترول و چربی خون بدن و به دنبال آن ایست قلبی، صرع و مانند آن.
به ما خبر می دهند کسی از بستگان ما فوت کرده است. حالمان خیلی بد می شود. ولتاژ اعتماد به نفس ناگهان پایین می آید؛ ولی بعد خیلی کند و آهسته به جای اولش باز می گردد. به مامی گویند آب بخور ولی دست و دلمان به سمت لیوان نمی رود. برایمان آب یا آب قند می آورند. گاهی آن قدر اعتماد به نفس مان پایین می آید که توان داد زدن، فریاد کشیدن، جیغ زدن و گریه کردن هم نداریم. گریه کردن هم، اعتماد به نفس لازم دارد.
در زمان وقوع حادثه کسانی هستند که اعتماد به نفس بالایی دارند ولی اعتماد به نفس بالای آن ها کاذب است و آن هم جبرانی است. ناگهان بالا می رود و ناگهان پایین می افتد. در آغاز مقاومت می کنند اما یک روز در جایی وامی دهند. توان هر کس اندازه ای دارد.

• نابهنجاری های جنسی

نابهجاری های جنسی تأثیر زیادی در اعتماد به نفس دارند. مثلاً مردانی که زود انزالی دارند، اعتماد به نفس شان بسیار پایین است. از طرفی اعتماد به نفس پایین، زود انزالی را زیاد می کند. یعنی فرد در چرخه معیوبی اسیر می شود.
زنانی که اورگزم یا اورگاسم ندارند، اعتماد به نفس خوبی ندارند. خیال می کنند زن نیستند و در زن بودنشان اشکالی وجود دارد. اورگاسم
معالجه پذیر است و پس از درمان آن، اعتماد به نفس بالا می رود.
زنان مرد صفت که زیاد از همسر خود بهانه جویی می کنند و اصلاً ارگاسم هم ندارد، دارای اعتماد به نفس کاذب بالایی هستند. از زن توقع می رود که زن باشد. صدای آرام، روح لطیف و احساسات گرم، زیبنده زن است. مردان، زنان مرد صفت را دوست ندارند. و معمولاً در برابر آن ها احساس جنسی خود را از دست می دهند.
بخی از اختلافات زناشویی در ارتباط با اختلال نقش مرد و زن است. خانمی نقش مردانه و آقایی نقش زنانه بازی می کند، هیچ کدام نمی توانند زندگی زناشویی مناسبی داشته باشند.
درمان جویانی به دکتر مراجعه می کنند و می گویند: آقای دکتر ما آمده ایم روانکاوی شویم. روانکاری شدن راروان پزشکان باید تشخیص دهند نه درمان جویان. روانکاوی فرایند سختی است. سال ها طول می کشد، خیلی سخت است.
میان اعتماد به نفس و روابط جنسی رابطه تنگاتنگی وجود دارد. این رابطه مثل شیشه شکننده است. مرد و زن باید در این زمینه به گونه ای عمل کنند که این شیشه نازک نشکند یا ترک برندارد. مثلاً اگر مردی اشکالی داشت، به او نگویید: « تو که مرد نیستی!» حال او را خراب تر نکنید. اگر آبروریزی کنید به ضرر خودتان است. او دیگر برای شما مرد نمی شود. چرا به اعتماد به نفس او ضربه می زنید؟ باید به آرامی
و با احترام و مهربانی به او کمک کنید تا زندگی تان به زیبایی تداوم یابد.
اصل کلی این است که اعتماد به نفس پایین، ناتوانی جنسی ایجاد می کند. برای داشتن رابطه جنسی، ضرورتاً باید توان زیادی داشت. توان روانی و اعتماد به نفس. آدم باید متکی به خود باشد. باید اعتماد داشته باشد که از عهده هر کاری بر می آید. ناتوانی جنسی امراض دیگری را هم به دنبال می آورد. باید دید ناتوانی جنسی ناشی از عوامل جسمانی مانند بیماری قند یا علل روانی مانند اضطراب، افسردگی و وسواس است. پس از این تشخیص باید به طور ریشه ای آن را درمان کنیم. ناتوانی جنسی و اعتماد به نفس هر دو روی هم تأثیر متقابل دارند. به طور مشخص می توان گفت اعتماد به نفس پایین، ناتوانی جنسی را تشدید می کند.

• دردهای روان تنی

این ها دردهای شبه جسمی هستند که علت جسمی ندارند و گاهی به دلیل پایین بودن اعتماد به نفس ایجاد می شوند. این دردها از نوک انگشتان پا شروع می شوند و به پشت پا، ساق، زانو، شکم و گوش ها می رسند. بیماری های روان تنی و دردهای شبه جسمانی در زنان بیشتر دیده می شود. مردان کمتر از زنان به این گونه دردها دچار می شوند. یک بار قفسه سینه شان درد می گیرد و تمام. توصیه من به خانم ها این است که اگر به پزشک مراجعه کردید و دلیل جسمی برای دردهایتان پیدا
نشد، آن ها را از مردان پنهان کنید، و با مراجعه به روان پزشک و روان شناس سعی کنید آن ها را از طریق روان درمانی رفع کنید. چرا به شوهرانتان می گویید و آنان را ناراحت می کنید. معالجه این گونه دردهای شبه جسمانی سخت نیست. روان پزشکان راه درمان آن ها را می دانند و به شما یاری می رسانند.

• اعتیاد

اعتیاد اعتماد به نفس را پایین می آورد. اعتیاد با اثر گذاشتن روی جسم و روابط اجتماعی، باعث کاهش اعتماد به نفس فرد می شود. اعتیاد یک سرخوشی کاذب است. فرد معتاد بعد از مصرف کردن مواد مخدر یا مواد روان گردان احساس سرخوشی و شادی می کند، تصور می کند در بهشت است، خود را در فضایی شاد و دل انگیز حس می کند؛ اما پس از گذشت مدتی احساس می کند آن قدرها هم که فکر می کرد شاد نیست، دیگر از آن بهشت خبری نیست، و احساسش کم کم افت می کند و به تدریج به مرز ضعف جسمی می رسد. بی حال می شود، می افتد، و تا دوباره مواد مصرف نکند همین طور گیج است و رنج می کشد. بی حرکتی، ناتوانی، سستی و کند شدن فعالیت های مغز باعث می شود فرد جایگاه اجتماعی و روابط خود را ازدست بدهد؛ در نتیجه اعتماد به نفس او کاهش پیدا می کند.
منبع مقاله :
مجد تیموری، میر محمد ولی؛ ( 1391)، اعتماد به نفس، تهران: نشر قطره، چاپ ششم.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی