ماهان شبکه ایرانیان

آیا حس ششم خبر از ناشناخته ها می دهد ؟

"دریافت فراحسی" که گاهی به صورت سرسری "حس ششم" نیز نامیده می شود ، پدیده ای است که دانش امروز ما قادر به تحلیل و واکاوی اسرار آن نیست

آیا حس ششم خبر از ناشناخته ها می دهد ؟
"دریافت فراحسی" که گاهی به صورت سرسری "حس ششم" نیز نامیده می شود ، پدیده ای است که دانش امروز ما قادر به تحلیل و واکاوی اسرار آن نیست . چنین حسی باعث شده بود بسیاری از افراد ، به شکل مبهم از حادثه غرق شدن تایتانیک پیش از وقوع آن باخبر شوند؛ حتی داستانی با عنوان "درهم شکستن تایتان" هم نوشته شد در حالی که هنوز تایتانیک سفر افسانه ای و غم بار خود را آغاز نکرده بود. این گونه وقایع آن قدر فراوان اند که نمی توان به سادگی آنها را تصادفی و اتفاقی دانست. چنین دریافت و ادراک عجیبی ، حتی در گیاهان هم مشاهده شده است ...
دریافت فراحسی که به اختصار ESP1 نامیده می شود، در واقع به دست آوردن اطلاعات ، بدون استفاده از حواس عادی و تنها از راه ذهن است . این نوع ادراکات که در مجموع پدیده های سا(PSI Phenomena) خوانده می شوند ، در چهار گروه اصلی قرار می گیرد:
* تله پاتی یا ارتباط با ذهن
* روش بینی (دوربینی با نهان بینی )به معنای آگاهی از امور پنهان و غیر حاضر نظیر حوادث ، اشیا و اشخاصی که در مکان دیگری قرار دارند.
*پیش بینی یا وقوف بر حوادث آینده و وقایعی که هنوز روی نداده اند، و
* پس بینی (گذشته نگری) به معنای اطلاع یافتن از رویدادهایی که در گذشته واقع شده اند و دریافت کننده ، اطلاعی از وقوع آنها نداشته است .
ESP که گاهی به صورت سرسری ،"حس ششم" نیز نامیده می شود ، به طرقی ناشناخته که خارج از مفروضات اساسی علم و محدودیت های بدیهی آن قرار دارند ، حاصل می گردد. برای مثال از نظر دانش ما ، تردیدی نیست که یک سازواره تنها می تواند به اطلاعات مربوط به زمان حال یا گذشته دست پیدا کند، و حوادث آینده به کلی خارج از حوزه دریافت حسی ماست ـ مگر آن چه بر اساس استنتاج و یا به احتمال ، انتظار وقوع آن می رود.
فراوان شناسان عموما آزمون هایی نظیر "تست گانزفلد" (2) را که با کارت های "زینر"(3) انجام می شود به عنوان مدارکی مجاب کننده برای وجود ESPتلقی می کنند ؛ ولی جامعه علمی به دلیل مبانی مناقشه آمیز این شواهد ، فقدان نظریه ای که شرحی برای ESP مطرح کند. و نبود فنون تجربی ای که بتواند نتایج مثبت قابل اعتمادی ارائه دهند ، این مطلب را نمی پذیرد.
گفته می شود که بخش بزرگی از گزارش های مربوط به دریافت فراحسی ، وقایعی را در بر می گیرند که در شرایط خود به خود و بدون این که از نظر علمی کنترل شده باشند، روی می دهند . بر اساس این گزارش ها ، اغلب این گونه تجربیات بسیار نیرومند تر و بارزتر از تجربیاتی هستند که در شرایط آزمایشگاهی پدید می آیند. همین گزارشها باعث شده اند که از نظر تاریخی ، اعتقاد گسترده ای به اصالت و واقعی بودن این پدیده ها وجود داشته باشد.
همچنین ، این اعتقاد وجود دارد که هر کس قادر است با مراقبه ، مداقه و آموزش ، قابلیت های خود را در زمینه دریافت فراحسی افزایش دهد.
یکی از یافته های شگفت انگیز درباره پدیده های سای این است که تقریبا همه انسان ها و گاه سایر زیست مندان‌، به صورت بالقوه از توانایی دریافت فراحسی برخوردارند . بسیار پیش می آید که به اصطلاح ،"چیزی به دل کسی می افتد" یا شخص در عالم رویا یا از اموری مطلع می شود که پیش از آن جزو مجهولات ذهنی او به شمار می رفته اند.
یکی دیگر از باورهایی که درباره دریافت فراحسی وجود دارد ، این است که اشخاص پس از هیپنوتیزم ، توانایی بیشتری برای ESP به دست می آورند. "کارل سارجنت" (4)، استاد روان شناسی دانشگاه کمبریج ، پس از مطلع شدن از این باور ، آزمودنی را برای بررسی درستی آن طراحی کرد. سارجنت 40 نفر از دانشجویان را که هیچ کدام ادعای برخورداری از تونایی دریافت فراحسی را نداشتند ، انتخاب کرد و آنان را به دو گروه "آزمون" و "شاهد" تقسیم کرد هر دو گروه با یک دست کارت زینر 25 عدد آزمایش شدند. گروه آزمون پیش از شروع کار ، در شرایط هیپنور قرار می گرفتند . نتایج حاصل ، بسیار جالب از کار درآمد. در گروه شاهد ، امتیاز متوسط افراد 5 از 25 بود که با حساب احتمالات کاملا مطابقت می کرد. در حالی که امتیاز متوسط افراد در گروه آزمون ، حدود دو برابر بالاتر و به میزان 11/9 از 25 بود. به اعتقاد سارجنت ، این نتیجه نشان می دهد که رسیدن به حالت آرامش ذهنی و آزادی افکار ، بر افزایش ESPموثر است
همچنین گفته می شود که می توان حالت روشن بینی را به کمک برخی از داروها ، روزه داری ، پرهیز و مداقه نیز القا کرد. مداقه حالتی است که فرد ، در آغاز کار با متمرکز ساختن شدید ذهن خود بر یک شی ء یا سطح درخشان تا پدید آمدن بینشی خاص ، به آماده سازی خویش می پردازد.
طی دوران جنگ سرد(1990-1945م)هر دو ابر قدرت اصلی آن زمان ، دوربینائی را که از ایشان با عنوان "جاسوسان روحی" یاد می شد در استخدام خود داشتند. کار این افراد این بود که هوشیاری خود را برای مشاهده حوادث یا کسب اطلاعات سری ای که منشا آن در فاصله هزاران کیلومتر دورتر قرار داشت ، گسترش دهند. ارزش این نوع مشاهدات این بود که می شد آنها را در ایمنی نسبی و به دور از خطر لو رفتن انجام داد. هم اکنون نیز سازمان های پلیسی نظیر اسکاتلندیارد (5) و اف بی آی ، (6) برای کشف5 اسرار معماهای لاینجل جنایی ، در مواردی که دیگر روش های متداول کشف جرم کارساز نیستند، به دریافتگران فراحسی متبحر متوسل می شوند و در این زمینه پرونده های بسیار حیرت انگیزی در دست است .

پیش بینی یک فاجعه
 

بی تردید ، غرق شدن کشتی تایتانیک معروف ترین فاجعه تاریخ دریانوردی محسوب می شود . گر چه در این باره نظریات فراوانی در ارتباط با توطئه و دسیسه ارائه شده است ، ولی شکی نیست که حادثه مذکور نتیجه برخورد کشی با یک کوه یخ بوده است . [بررسی دقیق تر این موضوع ، در مقاله " چرا تایتانیک غرق شد؟" در شماره مهر ماه انجام شده بود.] در هر حال نکته جالب توجه این است که غرق شدن تایتانیک را افراد گوناگون ، در موارد مختلفی پیش بینی کرده بودند.
اکنون مشخص شده است که پیش از شروع این سفر دریایی ، دست کم در بیست مورد مستند ، کسانی از وقوع فاجعه خبر داده بودند. در واقع ،نظریه "پیش آگاهی" یا قابلیت دریافت امور قبل از واقع شدن آنها ، با تحقق حادثه تایتانیک اعتبار یافت .
بر اساس مستندات موجود ، مسافرانی وجود داشته اند که پیش از سوار شدن بر کشی از این سفر منصرف شده بودند . برخی دیگر که در میان مسافران خویشاوندی داشتند ، پیشاپیش به آنها هشدار دادند یا حادثه را احساس کردند.
روزنامه نگار معروفی به نام "ویلیام استید"(7) ، از یک فراروان شناس یادداشتی دریافت کرد که در آن به وی هشدار داده شده بود که طی ماه آوریل سال 1912 در معرض خطرات بزرگی قرار دارد و باید به طور همزمان از آب و سفر اجتناب کند. استید این هشدار را نادیده گرفت و در حادثه تایتانیک کشته شد. شگفت آن که خود اودر مقاله ای به احتمال وقوع چنین حادثه ای اشاره کرده بود!
همچنین "مورگان رابرتسن" (8) ، دریا نورد بازنشسته ای که طی سال 1898 به کار نویسندگی اشتغال داشت ، طی یک دریافت بصری منظره ای از برخورد یک کشتی مسافربری با کوهی از یخ را مشاهده کرد. او به یاد داشت که در این القا ، واژه های "آوریل" و "غرق ناشدنی" در گوشش طنین افکن شده اند. رابرتسن با الهام از آن چه به ذهنش متبادر شده بود، در آن زمان داستانی با عنوان "درهم شکستن تایتان" را به نگارش در آورد که در آن ، شناوری با مشخصات بسیار شبیه به کشتی تایتانیک (با نام اس اس تایتان!)(9) در نخستین سفر دریایی خود به یک کوه یخ برخورد می کند و به دلیل کافی نبودن تعداد قایق های نجات ، صدها تن از مسافران آن هلاک می شوند.

پیامی از آینده
 

یکی از مستندترین موارد آگاهی از آینده ، در سال 1979 در شهر سینسیناتی (10) واقع در ایالت اوهایو (11) آمریکا روی داده است . در این واقعه ، دفتر داری به نام "دیوید بوت"(12) به مدت ده شب پیاپی رویای واضحی را مشاهده کرد طی آن ، یک هواپیمای جت مسافربر خطوط هوایی آمریکن (13) روی منطقه ای آکنده از ساختمان سقوط می کند و می سوزد. بوت دریافت که این رویا یک پیش آگاهی است و کوشید تا با شرکت هواپیمایی مذکور ، یک روان پزشک و یکی از مقامات مسئول اداره هوا نوردی فدرال تماس بگیرد. بالاخره حرف های او جدی گرفته شدند و مسئولان سعی کردند تا رویاهای وی را به یک هواپیمای خاص ربط دهند. سپی روز بیست و ششم ماه می ، یک روز پس از آن که دیوید بوت آخرین رویای خود را مشاهه کرد، یکی از هواپیماهای DC10 خطوط هوایی آمریکن که از فوردگاه اوهیر (14) در شیکاگو بر می خاست ، چند ثانیه پس از ترک باند ، دچار سانحه شد . طی این حادثه ، یکی از موتورهای هواپیما کنده شد و هواپیما در میان انبوهی از شعله های آتش در حاشیه فرودگاه و نزدیک به ساختمان های آن سقوط کرد.
همه سرنشینان هواپیمادر جا کشته شدند.
پس از وقوع حادثه ، مقامات مسئئول هوانوردی غیر نظامی تایید کردند که این حادثه در بسیاری از جزئیات با رویاهای بوت هماهنگی داشته است ، ولی بوت هرگز نتوانست بفهمد چرا در حالی که او یا هیچ کس دیگر قادر به تغییر دادن روند واقعه نبودند ، این پیش آگاهی اتفاق افتاده است .

واقعه آبرفان(15)
 

در روز بیست و یکم سال 1966 ، تل عظیمی از پس ماندهای خیس خروده معدن زغال سنگ ، در شهر معدنی آبرفان واقع در ولز جنوبی (16) فرو ریخت و یک مدرسه مدفون کرد. در این حادثه ، بیش از 140 تن از جمله 128 دانش آموز خردسال کشته شدند. طی چند هفته پس از وقوع حادثه ، مشخص شد که اشخاص زیادی پیشاپیش از این فاجعه آگاه شده بودند. یک روان پزشک بریتانیایی به نام "جی . سی بارکر"(17) ، 35 مورد از این پیش بینی ها را ثبت کرده بود. در یکی از جالب ترین موارد ثبت شده ، دختر بچه ای که بعدا در این رانش کشته شد ، به مادرش گفته بود که خواب عجیبی دیده است . او شرح داده بود که خواب دیده است به مدرسه رفته و مشاهده کرده است که در آنجا مدرسه ای وجود ندارد . همه جا را چیزی سیاه رنگ پوشانیده بود.
ماجرای شگفت انگیز مری ستون (18)
در سال 1993 ، زنی از اهالی نورث همپتون شایر (19) انگلستان به نام "جنی کاکل"(20) ادعا کرد که از دوران کودکی رویاهای مربوط به زنی که با یک خانواده بزرگ و شوهری بد دهان در یک کلبه زندگی می کنند ، او را احاطه کرده اند. این رویاها حتی پس از آن که جنی ازدواج کرد و خانواده تشکیل داد ، باز هم را در تسخیر خود داشتند. جنی متقاعد شده بود که زن مورد نظر در ایرلند زندگی می کرده است و قادر بود با مراجعه به حافظه خود ، نقشه شهری کوچک ، یک خانه و متعلقات آن را رسم کند.
جنی با این احساس که عامل این رویاها کاری ناتمام بوده است ، به ایرلند سفر کرد و محل دهکده را مشخص ساخت . وی کشف کرد که زن رویاهای او که مدت ها از مرگش می گذشت ، در کلبه ای بیرون از دابلین زندگی می کرده است . این زن که "مری ستون" نام داشت ، در جوانی از دنیا رفته بود و پس از مرگ وی ، فرزندانش را از هم جدا کرده و به شیرخوارگاه های مختلفی فرستاده بودند . آنها هیچ گاه دوباره یکدیگر را ندیدند.
جنی تصمیم گرفت که حل این مشکل را به عنوان مسئولیت خود بپذیرد و بدین ترتیب ، رد سه نفر از کودکان باز مانده را گرفت . او ترتیبی داد که آنان را در خانه ای که هنوز همگی از آن سهم می بردند ، گرد هم آیند. بچه ها از جزییات خصوصی دوران کودکی خویش که این زن می توانست بیان کند ، متحیر شدند. به ویژه آن که جنی سال ها جوان تر از مری ستون بود.

دریافت های فرا حسی در گیاهان
 

صبح یکی از روزای ماه فوریه سال 1966 میلادی ، "کلیوباکستر"(21) چیزی را کشف کرد که در زندگی وی تحولی به وجوآورد. در آن زمان ، باکستر بازرس متخصصی بود که تازه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (SIA) را ترک کرده بود تا در نیویورک نحوه کار با دستگاه دروغ سنج یا پلی گراف (22)
را به نیروهای پلیس آموزش دهد. کار این دستگاه ، به طور معمول این است که مقاومت الکتریکی پوست انسان را اندازه گیری می کند. باکستر در حالی که مشغول آب دادن به گلدان های محلی کار خود بود ، به این فکر افتاد که شاید بتوان با ثبت میزان افزایش رطوبت یک برگ توسط نوار پلی گراف ، آهنگ بالا رفتن آب از ریشه تا برگ گیاه را اندازه گرفت . او با این اندیشه ، دو الکترود دستگاه را که به الکترودهای انعکاس روانی ـ گالوانی (23) یا PGR موسوم اند، به دو سوی یکی از برگ های گیاه آپارتمانی دراسنا ماسانژیانا(24) متصل کرد و مدار متعادل کرد. با ریختن آب در گلدان ، واکنش مشخصی ظاهر نشد. باکستر تصمیم گرفت با تهدید آسایش گیاه ، احتمال برانگیخته شدن واکنش های هیجانی را در آن بررسی کند. با این اندیشه ، او ابتدا یکی از برگ های گیاه را در فنجان قهوه داغ فرو برد ولی واکنشی ظاهر نشد . سپس او تصمیم گرفت کبریتی را بردارد و با آن ، به نحوی حساب شده ، پخش هایی از برگ را بسوزاند.
باکستری با کمال شگفتی مشاده کرد که به محض اتخاذ این تصمیم ، قلم ثبات PRG روی نوار پلی گراف پرش ناگهانی و بلندی انجام داد . او می گوید :"من هنوز گیاه را حرکت نداده و حتی آن را لمس هم نکرده بودم. بنابراین حرکت قلم PRG نشان می داد که احتمال نیت من برای صدمه زدن به گیاه ، باعث بروز این تغییر شده است."
در آزمون بعدی ، باکستر برای بررسی امکان وجود نوعی ادراک فراحسی آب جوش انداخت . هر بار که یکی از میگوها به این روش کشته می شد ، سوزن ثبات دستگاه پلی گراف که به گیاه متصل شده بود، پرش شدیدی می کرد. باکستر فکر کرد که شاید هیجانات شخصی خود او در بروز چنین واکنش هایی دخالت دارند ، لذا برای حذف این احتمال ، آزمایش را به صورت خودکار اجرا کرد؛ به گونه ای که یک دستگاه الکترونیکی به هنگامی که هیچ انسانی در محل آزمایش حضور نداشت ، در لحظه هایی که به صورت خود به خود و تصادفی انتخاب می شد ، میگویی را در آب جوش می اناخت . این بار نیز هم زمان با مرگ هر میگو، همان واکنش بروز می کرد و اگر در این آزمون میگویی را که قبلا مردم بود در آب می انداخت ، هیچ تغییری به وجود نمی آمد .
باکستر که از این کشف واکنش حسی گیاه تحت تاثیر قرار گرفته بود ، همین آزمایش را با گونه های گیاهی دیگری تکرار کرد. او در حین آزمایش های خود ، متوجه شد که گونه ای از گیاه پیچک به او علاقه مند است . باکستر دریافت که هر گاه خود او به گیاه نزدیک می شود یا حتی به صحبت کردن در اتاق مجاور می پردازد ، گیاه ظاهرا" آرام می گیرد" ؛ ولی وقتی دستیارش "باب هنسون"(25) با گیاه سر و کار پیدا می کند یا وارد اتاق می شود ،6 گیاه واکنش های مضطربانه از خود نشان می دهد .
باکستر دریافت که عامل بروز این ادراک ، یعنی علائمی که گیاهان در برابر آنها واکنش نشان می دهند ، هر چه هستند در محدوده امواج الکترومغناطیسی قرار ندارند؛ زیرا حتی با قرار دادن گیاه در یک محفظه سربی یا قفس فارادی نیز همان دگرگونی ها حادث می شد.
مطالعات بعدی نشان دادند که میوه های تازه و سبزیجات ، کپک ها ، آمیب ها ، پارامسی ها ، حتی شیر ترش شده ، خون و تراشه های سقف دهان نیز در برابر موجودات زنده در معرض خطر ، حساسیت مشابهی را نشان می دهند.

پی نوشت ها :
 

1-Extra Sensory Perception/
2- Ganzfeld/
3-Zener Cards/
4- Carl Sargent/
5- Scotlandyard/
6- Federal Bureau of investigation= FBI/
7- William Stead/
8- Morgan Robertson /
9- SS-Titan /
10- Cincinati /
11- Ohaio/
12- David Boot/
13- American Airlines/
14- O Hare/
15- Aberfan/
16- South wales/
17- J.C. Barker/
18- Mary Sutton /
19- North Hamptonshire/
20- Jenny Cockell/
21- Cleve Backster/
22- Polygraph/
23- Psycho- Galvanic reflex/
24- Dracaena massangeana /
25-Bob Henson
*دکتر عطاءا... جعفر آبادی (فرهی منش) دکترای دارو سازی دارد و پژوهش و نوشتن مقالات علمی را به عنوان علاقه ای جدی در کنار حرفه ی خود دنبال می کند . وی که سال هاست با دانشمندیهمکاری دارد ،از دی ماه 1385 نگارش مجموعه مقالات ان سوی دانشمند را اغاز کرده است.
پست الکترونیک:ate_far@yahoo.com
 

منبع:دانشمند شماره 566
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی