ماهان شبکه ایرانیان

اشتغال زنان از منظر اسلام و غرب (۲)

اشتغال از ابتدای زندگی بشر مورد توجه بوده است و یکی از مهمترین معیارهایی که جهان غرب برای تعیین جایگاه زن در اجتماع پذیرفته، میزان مشارکت زنان در زندگی اقتصادی و اشتغال آنان است

مقدمه

در شماره گذشته خواندید:

اشتغال از ابتدای زندگی بشر مورد توجه بوده است و یکی از مهمترین معیارهایی که جهان غرب برای تعیین جایگاه زن در اجتماع پذیرفته، میزان مشارکت زنان در زندگی اقتصادی و اشتغال آنان است. به طور معمول، فعالیت های اقتصادی زنان در بخش های رسمی، اشتغال نامیده می شود. در این بخش، زنان از حمایت قانونی بیشتری برخوردارند. از سوی دیگر، یکی از مهمترین نقش های زن، نقشی است که در خانواده ایفا می کند (بخش غیر رسمی). تردیدی نیست که خانواده یکی از ارکان جامعه و محور اساسی رشد و اعتلای انسان به شمار می رود. این نقش از منظر جهان غرب و غرب باوران بسیار کمرنگ و بی اهمیت بوده، و در برخی موارد، یکی از مشکلات فرا روی زنان قلمداد شده است. بخش غیر رسمی، شامل کارهای گوناگون مثل خانه داری، پرورش فرزند و... می شود که به طور معمول، کار در این بخش اشتغال محسوب نمی شود، اما حق این است که امروزه اندیشمندان و متفکران، درصدد ارزش گذاشتن کار بدون دستمزد زنان در خانه هستند و بسیاری از اقتصاد دانان معتقدند: کار در منزل، هر چند در آیینه آمار قابل مقایسه نباشد، دارای ارزش اقتصادی و مادی است.

در شماره گذشته، نگرش تاریخی به اشتغال زنان از روم باستان تا عرب جاهلیت، و بعد از ظهور اسلام تا قرون وسطی بررسی شد. در این شماره، به بحث غرب و اشتغال می پردازیم.

ب) غرب و اشتغال زنان

امروزه دیدگاه غرب نسبت به زنان، مبتنی بر تساوی حقوقی از جمیع جهات با مردان است؛ بدون این که توجهی به تفاوت های طبیعی میان آنان شده باشد. بر اساس دیدگاه برخی جریان های فمینیستی در جهان، تنها مسأله تساوی حقوق مطرح نیست، بلکه مقولات زن و مرد به طور کلی نفی می شود و در این جا، تشابه حقوق زن و مرد بیشتر به چشم می آید.1 این دیدگاه افراطی در حمایت از حقوق زنان، مسخ انسانیت را در پی دارد و آن جدا کردن زن از هویت زنانه و هویتی است که به عنوان همسر یا مادر دارد، و از طرف دیگر، مرد هم در جایگاه واقعی خودش به عنوان پدر و مرد خانواده قرار ندارد.

اشتغال زنان در غرب، بعد از انقلاب صنعتی، به صورت گسترده شکل گرفت. افزایش مشارکت زنان در عرصه فعالیت اقتصادی و اشتغال به سبب نیاز شدید جوامع صنعتی به نیروی کار ارزان بود، نه به این علت که گسترش مشارکت زنان در جهت رعایت شخصیت و منزلت آنان باشد. از آغاز انقلاب صنعتی تا کنون، زنان در عرصه های مختلف اقتصادی فعالیت می کنند، ولی رفتار غرب با آن ها هیچ گاه مبتنی بر تساوی حقوق زن و مرد نبوده، و این امری است که به شهادت اطلاعات و آمارهای رسمی منتشر شده، توسط مجامع بین المللی و ملی، قابل توجه است. در دو بُعدِ مقدار دستمزد و کیفیت شغل احراز شده، زنان در مرحله ای پایین تر از مردان قرار دارند.2

امروزه اندیشمندان و متفکران غربی به این نتیجه رسیده اند که فقط کار خارج از خانه مصداق اشتغال نیست، بلکه کار در منزل هم فعالیت اقتصادی و مصداق اشتغال است؛ اما کاری پنهان است که دستمزد ندارد. تا همین اواخر، در بخش عظیمی از ادبیات جامعه شناختی، کار بدون دستمزد، به ویژه کار زنان در محیط خانه، هرگز مورد ملاحظه قرار نگرفته بود. با وجود این، چنین کاری برای اقتصاد به اندازه اشتغال مزدی ضرورت دارد. به طور تخمینی، کارِ در خانه معادل یک سوم مجموع تولید سالانه یک اقتصاد مدرن ارزش دارد.3

گیدنز4 جامعه شناس غربی، می نویسد: کار بی مزد خانگی اهمیت زیادی برای اقتصاد جامعه دارد. برآورد شده است که کارِ خانه بین 25 تا 40 درصد ثروت ایجاد شده در کشورهای صنعتی را در برمی گیرد.5

امروزه جهان غرب در حالی که خود از درون دچار مشکل بزرگی شده و هنوز اطمینانی به سودمندی دستاوردهای تمدن خود ندارد، تلاش بی وقفه ای را برای تثبیت فکر جهان شمولی اصول فرهنگی خود و پای بند نمودن همه دولت ها بر پذیرش و رعایت این اصول، دنبال می کند.

یکی از موضوعاتی که در حوزه حقوق زنان مطرح است، اشتغال زنان است. غرب با نادیده گرفتن تفاوت های تکوینی و طبیعی زن و مرد، برابری حق اشتغال زنان و مردان را مطرح می کند. حال آن که دولت های غربی، خود در عمل با مشکلات و موانع زیادی در خصوص برابری حق اشتغال زنان و مردان روبه رو هستند، و تبعیض در این مورد کاملاً در جوامع غربی مشهود است. در این جا به ذکر برخی از آن ها می پردازیم:

گرهارد لنسکی در کتاب سیر جوامع بشری این گونه می نویسد: در حوزه جنسیت، لایه بندی جوامع صنعتی امروزین کم و بیش به همان صورت جامعه های پیش از صنعت باقی مانده است. تداوم این امر را به خصوص در زمینه هایی می توان مشاهده کرد که مردان هنوز تمام اختیارات را در دست دارند. در مجلس سنای آمریکا، برای مثال، تمام کرسی ها در اختیار مردان است. بیشتر صاحبان صنایع و اهل داد و ستد نیز مرد هستند. سرانجام مطالعه دیگری درباره رهبران نظامی آمریکا نشان می دهد که تمامشان از جنس مذکرند. از بدو شکل گیری کشور آمریکا تا کنون هیچ زنی موفق به احراز سمت ریاست جمهوری نشده است.

ـ در جامعه شوروی، تسلط مردان از هر لحاظ چشمگیرتر است. علت این امر قدرت عظیمی است که رهبران این جوامع در اختیار دارند، و به این جهت، تمامی منصب ها را در قبضه خود قرار می دهند. در تمام سال های عمر اتحاد جماهیر شوروی، تنها یک زن به عضویت دفتر سیاسی حزب کمونیست درآمده است. حتی در کمیته مرکزی حزب کمونیست که بازتر است، زنان فقط 3% اعضا را تشکیل می دادند. چنان که یکی از کارشناسان امر گفته است: موقعیت زنان در شوروی در اصل چندان تفاوتی با موقعیت زنان در جامعه سرمایه داری ندارد.

ـ تقریباً در تمام جامعه های صنعتی که آمارهای لازم را انتشار داده اند، درآمد زنان به میزان قابل ملاحظه ای کمتر از درآمد مردان است.6

به رغم کوشش هایی از این دست که به مناسبت تغییر نقش زنان به عمل می آید، مسائل بی شماری هنوز باقی است. بسیاری از زنان به دشواری می توانند نقش کارمند را با نقش مادر و همسر درآمیزند، و هر سه نوع مسؤولیت را به طرزی مناسب بر عهده بگیرند. در بیشتر موارد، ضرورت های حرفه ای حالت غالب به خود می گیرد و تعهدات مادری و همسری به دست اهمال سپرده می شود.7

تغییرات حاصل در نقش زنان، آشکارا در شیوه زندگی آنان بازتاب یافته است. شگفت انگیز نیست که در زمینه هایی فراسوی اشتغال و زندگی خانوادگی، بسیاری از تفاوت های سنتی بین دو جنس رنگ و بوی خود را از دست داده است. این امر در تمام زمینه ها به چشم می خورد؛ از طرز لباس پوشیدن تا بهداشت روانی و جسمانی، از مصرف دخانیات و الکل تا تعدد جنایت ها و حوادث رانندگی و خودکشی ها.8

ـ انگلستان

متوسط دستمزد زنان شاغل خیلی پایین تر از مردان است. هر چند در طول بیست سال گذشته، این اختلاف تا اندازه ای کمتر شده است. زنان در بخش های شغلی که دستمزد کمتری پرداخت می شود، بیشتر حضور دارند، اما حتی در همان رده های شغلی هم زنان به طور متوسط، نسبت به مردان، حقوق پایین تری دارند؛ برای مثال، کارمندان دفتری زن، در بریتانیا، از 60% درآمد همتایان مردشان برخوردارند و فروشندگانِ زن 57% درآمد مردها را در همان شغل به دست می آورند.9

در سال 1980، مجالس قانون گذاری انگلستان شامل 1762 مرد و تنها 87 زن بود، و در حال حاضر، چندان نشانه ای از تغییر در این عدم توازن به چشم نمی خورد. زنان در این اواخر تا اندازه ای به مشاغلی که به عنوان مشاغل مردان تعریف شده، هجوم آورده اند؛ اما تا کنون فقط به میزان محدودی به این مشاغل دست یافته اند. با وجود آن که زنان 44% نیروی کار مزدبگیر در بریتانیا را در سال 1984، تشکیل می دادند، تنها 17% موقعیت های بالای مدیریت را اشغال کرده بودند. زنان فقط 5% مؤسسات کسب و کار را در مالکیت خود دارند و این مؤسسات 1% کل دریافت های مؤسسات کسب و کار را تولید می کنند.10

ـ سوئد

سوئد از نظر قوانین مربوط به ارتقای حقوق زن، در جهان غرب، رتبه اول را داراست. بخش عظیمی از زنان در سوئد، شاغل مزدبگیر هستند. درآمد زنان در سوئد نسبت به مردان 90 به 100 است. زنان یک چهارم کرسی ها را در پارلمان سوئد در اختیار دارند. با وجود این، اندکی از زنان در سطوح بالای تجارت مشغول به کار هستند.11

در سوئد همانند آلمان، درصد زنان در پست مدیریتی صفر است.12 از دیگر خصوصیات جامعه سوئد، آمار بالای طلاق و فرزندان نامشروع، ناپایدار بودن نهاد خانواده، آزادی های جنسی بی حدّ و حساب و زندگی مشترک بدون ازدواج است.13

به طور کلی، در حوزه مشارکت سیاسی در سطح کلان، همانند بسیاری از حوزه های دیگر زندگی اجتماعی، زنان در میان نخبگان سیاسی کمتر دیده می شوند.14

در حوزه مشاغل نظامی، غرب شعار تساوی زن و مرد را مطرح می کند، ولی در واقع حداکثر مشارکت زنان در مشاغل نظامی مربوط به آمریکاست که حدود 10% پرسنل ارتش آمریکا را زنان تشکیل می دهند.15

همچنین شمار زنان در کادر آموزشی موسسات آموزش عالی و دانشگاه های غرب، در آمریکا 8% و در انگلستان 7% است. از این رو، ملاحظه می شود که در غرب، زنان در مشاغل بالای آموزشی دانشگاهی مشارکت بسیار کمی دارند.16

در جوامع غربی (بر اساس آمار سال 1991)، درصد اشتغال زنان به کل شاغلین آن کشورها، از 32% در کشور ایرلند تا 48% در کشور سوئد متغیر است.17

امروزه گسترش بی حدّ و مرز آزادی های فردی باعث شده، نهاد خانواده در غرب بسیار ناپایدار و متزلزل باشد و زن غربی نه در عرصه خانواده موفق باشد، و نه در کار، مجرب و توانمند.18

لنسکی می نویسد: مشارکت شتاب آلود زنان در صنعت، باعث گسترش طلاق و افزایش جرایم شده است و این امر به گواهی آمار و مستندات رسمی، قابل قبول است.19

از منظر غرب، اشتغال خود موضوعیت دارد و سرشت و طبیعت تکوینی زنان نادیده گرفته می شود. از این رو، در بسیاری از مواقع، به جای این که اشتغال زنان در خدمت نهاد خانواده قرار گیرد، به تعارض و تقابل با آن می پردازد و در بسیاری از موارد، موجب زوال نهاد مقدس خانواده می شود.

به این ترتیب، در غرب، نوعی تقسیم کار «مردانه» و «زنانه» به چشم می خورد. علّت چیست و چرا این همه تفاوت در کار مردان و زنان وجود دارد؟20 ریشه تقسیم کار را باید تفاوت تکوینی سرشت مردان و زنان دانست. غرب باید بپذیرد که زن به ایفای نقش زنانه در خانواده و اجتماع بپردازد و مرد هم به ایفای نقش مردانه. و اگر جامعه ای به حدّی برسد که در آن زن، زن نباشد و مرد، مرد نباشد، آن جامعه قطعاً سقوط کرده، تباه می شود.

ج) حقوق بشر و حمایت از اشتغال زنان در چارچوب سازمان ملل

واقعیت این است که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. نظام حقوق بشر، حمایت از زنان را به عنوان یکی از اهداف خود، مدّ نظر قرار داده و سازمان ملل متحد، از طرق مختلف، از اشتغال زنان حمایت کرده است.21

امروزه حمایت از اشتغال زنان، به طور عمده، توسط «سازمان بین المللی کار»22 صورت می گیرد؛ چون پس از انقلاب صنعتی و کشانده شدن زنان به کار در صنایع، ضرورت حمایت از ایشان در برابر برخی خطرها و تنظیم مقررات ویژه در مورد شرایط کار آنان حس می شد.23

سازمان ملل متحد نیز طی اعلامیه جهانی حقوق بشر سال 1948، با اشاره به تساوی حقوق زن و مرد، در مقدمه اعلامیه در مواد مختلفِ آن، بر تساوی اجرت در برابر کارمساوی (بند 2، ماده 23) و حمایت از مادران (بند 2، ماده 25)، تأکید ورزیده است. پس از آن تاریخ، ابتدا در میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سال 1966، همین اصول را با وضوح بیشتری اعلام کرده است. سپس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در سال 1967، در اعلامیه ای تحت عنوان «اعلامیه رفع تبعیض در مورد زنان» بر تساوی حقوق زنان در حیات اقتصادی و اجتماعی، و به ویژه در زمینه کار (دست یابی به آموزش حرفه ای، استخدام، ارتقای شغلی، تساوی مزد و غیره)، تأکید کرده است.24

سازمان بین المللی کار (I.L.O)، در ابعاد گوناگون، از اشتغال زنان حمایت نمود. این حمایت ها در واقع ماهیت حفظ نقش زن را دارد که با تساوی حقوقی زن و مرد (مورد قبول غرب) سازگاری ندارد. سازمان بین المللی کار، در موارد زیر، از حقوق زنان شاغل حمایت کرد:

1ـ ممنوعیت کار زنان در ساعات شب؛ مخالفان ممنوعیت کار زنان در ساعات شب، پایه استدلال خود را بر اصل برابری زن و مرد قرار می دهند و ابراز عقیده می کنند که چنین ممنوعیتی نوعی تبعیض (به ضرر زنان) به وجود می آورد.25

2ـ ممنوعیت کارهای خطرناک و زیان آور؛

3ـ حمایت از جنبه مادری کارگران زن؛

4ـ حمایت در جهت برقراری تساوی شرایط کار زنان و مردان:

ـ منع تبعیض در استخدام و اشتغال؛

ـ اصل تساوی مزد کارگر زن و مرد در برابر کار مساوی.

امروزه بسیاری از کشورها بر این باورند که وجود مقررات حمایتی برای زنان، ضروری است. با توجه به وضع موجود، در بسیاری از کشورهای جهان، به نظر می رسد، حذف مقررات حمایتی، شرایط کار زنان را دشوارتر خواهد ساخت.26

حمایت سازمان ملل و دیگر سازمان های وابسته به آن از زنان و به خصوص در بحث ما (اشتغال زنان)، نشان دهنده این است که نگاه جامعه بین المللی به زنان و مسائل آنان، نگاه خاص مبتنی بر تفاوت های طبیعی میان زنان و مردان است. در غیر این صورت، حمایت های خاص از حقوق زنان و امتیازات خاصی را برای آن ها قائل شدن، معنا و مفهومی نخواهد داشت؛ چون با ادعای تساوی حقوقی زن و مرد و با عدم تبعیض سازگاری ندارد.

امروزه حمایت از اشتغال زنان تنها در چارچوب سازمان ملل متحد و سازمان بین المللی کار نیست، بلکه بسیاری از سازمان های بین المللی منطقه ای و ملی و هم چنین سازمان های بین المللی غیر دولتی (N.G.O) این کار را انجام می دهند.

د) دیدگاه اسلام در خصوص اشتغال زنان

در شاکله حقوق انسان در اسلام، مسأله ای تحت عنوان «حقوق جنسیّتی زن» مطرح شده است، که در تمامی قوانین اقتصادی، جزایی، عبادی، سیاسی و اجتماعی، به منظور حفظ توازن اجتماعی و اجرای عدالت، ساری و جاری است و امتیازات و تسهیلات اشتغال زنان، الهام گرفته از قانون الهی است.27 در برنامه ریزی عدالت اجتماعی، به هیچ صنفی ـ اعم از زن و مرد ـ نباید ظلم و تبعیض وارد شود. اگر نگرش به زن، نگرشی خاص باشد و باعث شود که زن از جایگاه اصلی انسانی خود خارج شود، به تبع آن، مرد هم نمی تواند در جایگاه انسانی خود قرار گیرد.28

یکی از نقش های مهم زن، نقش همسری و دیگری نقش مادری است. در نگرش اسلام، همیشه «انسان» و هدایت او مدنظر بوده، بدون این که زن یا مرد به تنهایی لحاظ شده باشد. از این رو، در طرح مباحث جدید مربوط به زنان، نباید منفعلانه برخورد کرد، بلکه باید با استفاده از مبانی متقن اسلامی، سعی کنیم به حل معضلات و مشکلات بپردازیم.

از دیدگاه اسلام، تفاوت های زن و مرد «تناسب» است، نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با این تفاوت ها تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعاً برای زندگی مشترک ساخته شده اند (و مجرد زیستن، انحراف از قانون خلقت است)، به وجود آورد.29

بررسی اشتغال زنان از دیدگاه اسلام، با ذکر مطالب طرح شده، آسان تر و جامع تر خواهد بود. زن در اسلام مجبور نیست برای خود یا خانواده اش کار کند و نفقه دادن از ناحیه مرد به زن واجب شرعی است. زن مکلّف به اشتغال نیست، مگر این که احتیاج به شغل داشته یا اشتغال برای او ضرورت یافته باشد و یا به سبب اَمری که وجوب کفایی اشتغال را برای زنان در بردارد و باید نیازهای جامعه با اشتغال برطرف شود.30

قرآن کریم، برای زنان همانند مردان، حق کسب و فعالیت اقتصادی قائل است: «برای مردان از آن چه کسب کرده اند، بهره ای است و برای زنان (نیز) از آن چه کسب کرده اند، بهره ای است.»31

در عصری که جوامع بشری برای زن هیچ گونه حقوق اقتصادی و اشتغال قائل نبودند و حتی زن از حقوق اولیه انسانی محروم بود، اسلام برای زن، حقوق مالی و اقتصادی قائل بود. یکی از حقوق دانان در این خصوص می نویسد: استقلالی که زن در اموال خود دارد و فقه شیعه از ابتدا آن را شناخته است، در یونان، روم و ژرمن و تا چندی پیش هم در حقوق غالب کشورها، وجود نداشته است.32

اشتغال زنان در عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) به شکلی گسترده به چشم می خورد و در تمامی شغل های رایج آن زمان، زنان حضور داشتند. زنان در این دوره به مشاغلی از قبیل پزشکی، تجارت و صنایع دستی اشتغال داشتند.33

مطلب عمده در فرهنگ اشتغال زنان، از منظر اسلام، حفظ جایگاه و منزلت زن است و این امر باید در اشتغال زنان لحاظ گردد. در تفکر اسلامی، حفظ و گسترش نهاد خانواده بر پایه ویژگی های فطری و طبیعی زن و مرد، اولویت و اهمیت خاصی دارد و در کنار آن، بر امکان اشتغال و استقلال مالی زنان تأکید شده است. اسلام اشتغال را برای زن هدف نمی داند، بلکه آن را در خدمت خانواده و رفاه و آسایش آن می پذیرد و اشتغال را به عنوان یکی از راه های افزایش قابلیت و شکوفایی استعداد زنان و در جهت تعالی و کمال آنان می پذیرد.

ادامه دارد...

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان