اشاره
یکی از اهداف مقدس و مقاصد مهمّ انبیای حقّ، تربیت انسان و پرورش روحی و معنوی اوست. دین مبین اسلام نیز که به زیور اکمال و اتمام آراسته شده، می کوشد تا برای ایجاد کرامت انسانی و سلامت واقعی، آدمی را از رذایل اخلاقی و امراض نفسانی پاک سازد و شجره طیبه او را به رشد و بالندگی مطلوب برساند.
توجه خاص و اهتمام وافر ثقلین به مسئله تهذیب نفس و تزکیه فردی و جمعی، نشانگر اهمیت این امر است. در این مقاله سعی نگارنده بر آن است تا با الهام از نصایح گهر بار حضرت امام خمینی رحمه الله در کتاب شریف «مبارزه با نفس یا جهاد اکبر»، گوشه ای از وظیفه خطیر مبلغان و طلاب علوم دینی در زمینه تهذیب نفس را گوشزد کند.
همراهی علم و تزکیه
مهم ترین هدف بعثت رسولان الهی و والاترین آرمان اولیاء رحمانی، دعوت آحاد اجتماع بشری به تزکیه و تطهیر نفس و نیل به خداشناسی است. در این میان، طایفه ای که بیش از هر کسی مورد خطاب آن بزرگان می باشد، طلاب علوم دینی و متولیان هدایت و ارشاد مردم هستند. قرآن کریم فلاح و رستگاری انسان را تنها در گرو پرهیزکاری و رهیدن از تاریکی شهوات می داند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّیها»(1)؛ «به راستی، هر کسی که نفس خود را پاک نمود، رستگار شد.»
هر چند در لسان حضرات معصومین علیهم السلام به موضوع کسب علم و دانش توصیه فراوانی شده و حتی از آن با تعابیری چون «فریضه» یاد گردیده است،(2) اما انسانِ عالِم وقتی می تواند از شجره علم خویش ثمره مطلوب را برگیرد و دیگران را نیز از فواید آن برخوردار سازد که ظرف علم؛ یعنی عقل و قلب خود را از هر گونه ناخالصی زدوده باشد. در حقیقت، تهذیب باطن، عالِم را به سوی عمل به علم فرا می خواند و توجه به معنویات، آدمی را به انجام صادقانه اعمال صالح دعوت می کند و همین کردار شایسته موجب می گردد تا سخنان و کلمات پاکیزه رفعت یابد و به سوی حق و حقیقت پَر کشد: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ»(3)؛ «کلام پاکیزه به سوی او بالا می رود و عمل شایسته آن را رفعت می بخشد.»
چنانچه علم در سینه پاک و مهذَّب واقع نشود و علم و تزکیه با هم همراه نگردند، نتیجه ارزشمندی عاید انسان نمی شود و چه بسا وجود آدمی را به شاخ و برگ شیطانی بارور نماید و به شجره خبیثه مبدّل سازد:
«علم وقتی در این مرکز خبیث (نفسِ تزکیه نشده) وارد شود، شاخ و برگ خبیث به بار آورده، شجره خبیثه می شود.»(4)
مشکل و بزرگ رابه شکل خوبی به انجام رسانند:
«کسب فضایل و مکارم انسانی و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگی است که بر دوش شما است. گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل علوم شرعیه می باشید و فقه که اشرف علوم است، می آموزید، دیگر راحتید و به وظایف خود عمل کرده اید.»(5)
تهذیب نفس می باشد، این علوم را فرا می گیرید.»(6)
(7)(8)
کنید.»
نقش عالمان ربّانی در تهذیب نفس
خداوند متعال هدف از برانگیختن رسولان الهی در جامعه را تلاوت آیات و نشانه های حق و تزکیه و تعلیم انسانها معرفی کرده است: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاْءُمّییّنَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ»(9)؛ «او کسی است که در میان اُمّیها پیامبری را از ایشان برانگیخت تا نشانه هایش را برای آنها بخواند و آنان را پاک سازد و کتاب و حکمت را بدیشان بیاموزاند.» در این آیه شریفه، تزکیه بر تعلیم مقدم شده است و گویای آن است که تعلیم کتاب و حکمت باید مبتنی بر تهذیب نفوس باشد.
نکته مهم دیگری که در آیه وجود دارد، نقش مهم مربی الهی در سیر و سلوک الی اللّه و نیل به اخلاق و آداب معنوی است. همان گونه که فراگیری علوم کسبی یا نظری نیازمند استاد مجرّب و داناست، وصول به معارف حقّه دین و فضایل انسانی نیز تنها در پرتو راهنمایی مربیان روحانی و هدایت عالمان ربّانی میسّر است:
«چطور شد علم و اصول به «مدرّس» نیاز دارد، درس و بحث می خواهد. برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرّس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشته ای متخصص نمی گردد، فقیه و عالم نمی شود، لیکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیاء و از لطیف ترین و دقیق ترین علوم است به تعلیم و تعلّم نیازی ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می گردد؟!»(10)
(11)(12)
شدم.»
حضرت امام رحمه الله در این موضوع به معرفی الگویی کامل پرداخته، امام علی بن ابیطالب علیهماالسلام را بهترین اسوه کمال می داند و به طلاب محترم سفارش می نماید که زندگانی سرشار از زهد و تقوا، فتوّت و طهارت، و صداقت و مجاهدت آن حضرت را سرلوحه خویش قرار دهند و با تأسی به سیره آن امام همام علیه السلام به خودسازی و تطهیر قلب از محبت دنیا که رأس همه گناهان است، قیام کنند. حضرت علی علیه السلام می فرماید:
«أَیُّهَا النّاسُ إِیّاکُمْ وَحُبَّ الدُّنْیا فَإِنَّها رَأْسُ کُلِّ خَطیئَةٍ وَبابُ کُلِّ بَلِیَّةٍ...(13)؛ ای مردم! از دوستی دنیا برحذر باشید که آن سرآمد همه خطاها و درِ تمام مصیبتهاست.»
زینت اهل بیت علیهم السلام باشیم
به اشارت «اَلْوَلَدُ سِرُّ أَبیهِ»(14)، هر فرزندی به پدر خود منسوب است و اعمال خوب او مایه سربلندی و خرسندی پدرش را فراهم می سازد و اعمال زشت و پلید او موجب خجلت و ناراحتی پدر می شود. در حدیث است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، فرمود: «أَنَا وَعَلِیٌّ أَبَوا هذِهِ الاْءُمَّةِ(15)؛ من و علی پدران این اُمتیم.» از اینرو، طلاب و مبلغان دینی باید به این مهم توجه داشته باشند که آنها بیش از دیگران به پدران این امت منسوب هستند و رفتار و گفتار آنان مایه شادمانی و عزّت، و یا برعکس خدایی ناکرده سبب رنجش آن بزرگواران می گردد.
پس شایسته است که هم به شریعت طهارت بخش محمدی ارج بنهیم و در مسیر فقاهت کوشش کنیم و هم به ولایت معرفت بخش علوی توجه نماییم و بر صراط مستقیم تهذیب و طهارت گام نهیم؛ هم از تنزیل بهره مند شویم، هم به تأویل دین معرفت یابیم؛ عقلمان را با ضیای خورشید شریعت روشنی بخشیم و قلبمان را با نور ولایت منور سازیم؛ با دو بال علم و تهذیب مدارج عالی کمال را بپیماییم تا زینت اهل بیت علیهم السلام باشیم و مسرّت و خوشحالی پدران شفیق امت را موجب گردیم:
«شما مربوط به رسول اللّه صلی الله علیه و آله هستید، شما با ورود به حوزه های علمیه خود را به فقه اسلام، رسول اکرم و قرآن کریم مرتبط ساخته اید. اگر عمل زشتی مرتکب شدید به آن حضرت برمی خورد، بر ایشان گران می آید. ممکن است خدای نخواسته شما را نفرین کند. راضی نشوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نگران و محزون گردند(16).»
خصایص و برکات انسان مهذّب
حضرت امام رحمه الله در بخش دیگری از سفارشات اخلاقی و معنوی خود، طلاب علوم دینی و مبلغان گرامی را به حُسن معاشرت با مردم توصیه کرده، با اعتقاد به این معنا که مردم عیال خدایند، متذکر می شود که با نظر عطوفت و مهربانی به ایشان بنگرند؛ گناه و زشتی آنان را آشکار نسازند؛ حُسن خلق و خوش رفتاری را پیشه خود نمایند؛ عالمان و صالحان را احترام گذارند و از غیبت کردن دیگران پرهیز کنند؛ جاهلان و نادانان را حرمت بنهند و با رویی گشاده با آنها برخورد نمایند:
«با خلق خدا حسن سلوک داشته، نیکو معاشرت کنید و با نظر عطوفت و مهربانی به آنان بنگرید... با بندگان خوب و صالح خدا نیکی کنید: آنان را که عالم اند به خاطر علمشان، کسانی را که در صراط هدایت اند به خاطر اعمال نیکشان و آنان را که جاهل و نادان اند چون بندگان خدایند احترام نمایید؛ خوش رفتاری کنید؛ مهربان باشید؛ صداقت و برادری داشته باشید؛ مهذب شوید، شما که می خواهید جامعه ای را تهذیب و ارشاد کنید.»(17)
(18)
پاسخ] می گویند سلام.»
چنانچه یک عالِم مهذَّب و انسان وارسته در یک منطقه یا محله ای زندگی کند، حتی اگر لفظا هم مبادرت به تبلیغ نورزد، صرف وجود و حرکات و سکناتش باعث هدایت مردم می شود؛ به بیان دیگر، همچون خورشیدی است که بدون اینکه سخنی بر زبان براند، تابش انوار طهارت و پارسایی اش فروغ هدایت و بصیرت را بر جان انسانها می افکند و گرما بخش وجود حقیقت جویان می گردد؛ چنان که در روایات اسلامی آمده است که با کسی معاشرت کنید که نگاه کردن به او شما را به یاد خدا بیندازد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، فرمود: «قالَ الْحَوارِیُّونَ لِعیسی علیه السلام : [یا رُوحَ اللّه ِ] لِمَنْ نُجالِسُ؟ فَقالَ: مَنْ یَذْکُرُکُمُ اللّه َ رُؤْیَتُهُ وَیَرْغَبُکُمْ فِی الاْخِرَةِ عَمَلُهُ وَیَزیدُ فی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ(19)؛ حواریون به عیسی علیه السلام گفتند: [ای روح خدا!] با چه کسی مجالست کنیم؟ پس حضرت فرمود: با کسی [همنشینی کنید] که دیدنش شما را به یاد خدا آورد و عملش شما را به آخرت راغب سازد و کلامش بر آگاهی شما بیفزاید.»
در اعتقاد امام رحمه الله عالمِ تزکیه شده و مجاهد میدان مبارزه با نفس چنین خصیصه ای را داراست و وجود پاکش مایه تنبه و عبرت دیگران می باشد: «اگر عالم ورع و درستکاری در یک جامعه یا شهر و استانی زندگی کند، وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان می گردد، اگر چه لفظا تبلیغ و ارشاد نکند. ما اشخاصی را دیده ایم که وجود آنان مایه پند و عبرت بوده، صرف دیدن و نگاه به آنان باعث تنبّه می شد.»(20)
سخن آخر
بهترین وقت برای تهذیب نفس، هنگام جوانی است؛ زیرا قلب جوان از لطافت بیشتری برخوردار است و به بیان احادیث همچون صفحه سپیدی است که آماده دریافت نور هدایت و یا پذیرش ظلمات گمراهی می باشد. امام باقر علیه السلام فرمود: «ما مِنْ عَبْدٍ إلاّ وَفی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضآءُ فَإِذا أَذْنَبَ ذَنْبا خَرَجَ فِی النُّکْتَةِ نُکْتَةٌ سَوْدآءُ فَإِنْ تابَ ذَهَبَ ذلِکَ السَّوادُ وَإِنْ تَمادی فِی الذُّنُوبِ زادَ ذلِکَ السَّوادُ حَتّی یُغَطِّی الْبَیاضَ فَإِذا غُطِّیَ الْبَیاضُ لَمْ یَرْجِعْ صاحِبُهُ إِلی خَیْرٍ أَبَدا؛(21)هیچ بنده ای نیست مگر اینکه در قلبش نقطه سفیدی وجود دارد. پس هر گاه گناهی را مرتکب شود، در آن نقطه سپید، نقطه ای سیاه خروج می کند. اگر توبه نماید، آن سیاهی برطرف می شود و اگر به گناهان خود ادامه دهد، آنقدر آن سیاهی زیاد می شود که تمام سفیدی قلب را می پوشاند. پس زمانی که همه آن سپیدی پوشانده شد، دیگر صاحب آن قلب به نیکی راه نمی یابد.»
امام راحل رحمه الله در این باره می فرماید: «اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید، دیگر در پیری کار از کار گذشته است. تا جوانید فکری کنید، نگذارید پیر و فرسوده شوید. قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه فساد در آن ضعیف می باشد. لیکن هر چه سن بالا رود، ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر می گردد، تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست.»(22)
چگونه می توانید خود را بسازید و مهذّب کنید؟.»(23)
کنید.»(24)
(25)
می برند و آن پاداشِ کسی است که پاک باشد.»
«خداوند متعال... به نسل جوان روحانی و دانشگاهی و به عموم مسلمانان توفیق خودسازی، تهذیب و تزکیه نفس عنایت فرماید.»(26)