رافائلا سیلوا، بانوی جودوکار برزیلی موفق شد تا اولین مدال طلای کاروان کشورش در بازیهای المپیک 2016 را کسب کند. این افتخار برای او در شرایطی به دست آمد که بعد از ناکامی اش در المپیک 2012 لندن، سیل توهین های نژادپرستانه او را به شدت آزار داده بود. ولی بعد از آن روزهای تلخ، او مجددا از جای برخاست و موفق شد تا با فتح مدال طلا در المپیک ریودوژانیرو، دهان تمام نژادپرستان را ببندد.
همه چیز از لندن شروع شد. 30 جولای سال 2012 و مصاف رافائلای جوان با هدویگ کاراکاس از مجارستان. قبل از آغاز این مسابقه جودو، مربی رافائلا به او گفت:« کاراکاس جودوکار بزرگی نیست. یک حریف قابل دسترس است. او 22 ساله و جوان است ولی هنوز به اوج نرسیده. تو می توانی رافائلا.» و بدین ترتیب جودوکار جوان و 19 ساله برزیلی به روی تاتامی رفت. مسابقه شروع شد. رافائلا برای رسیدن به مرحله یک هشتم پایانی فینال المپیک می جنگید. اما برخلاف پیش بینی ها او مغلوب حریف مجارستانی اش شد. رافائلا به زانو درآمد و درحالی که دستانش را روی سرش گرفته بود، اشک از چشمانش جاری شد. به رختکن رفت و برای آنکه آرام شود، دوش آب گرم گرفت. او نیم ساعتی زیردوش بود تا بتواند کمی از کلافگی و ناراحتی اش بکاهد. رویای فتح مدال المپیک برای او تمام شده بود. بعد از بیرون آمدن از زیر دوش، رافائلا به سراغ کیفش و موبایلش رفت تا کمی حواسش را پرت کند. او توئیتر را باز کرد و اولین جمله ای که دید این بود:«میمون باید در قفس بماند.» این پیغام کاربران نژادپرستی بود که در واکنش به حذف او از گردونه رقابتها نوشته بودند. حال او بدتر شد. خونش به جوش آمد و واقعا نمی دانست که در واکنش به این رفتارهای نژادپرستانه چه کند. پیغام بعدی این بود:« تو از هیچ کسی بهتر نیستی؛ چون سیاه پوستی.»
رافائلا نتوانست خودش را کنترل کند و در واکنش به این افراد، به آنها بی احترامی کرد. کمیته المپیک برزیل هم وارد عمل شد. رافائلا ترجیح داد تا از حاشیه ها دور بماند و هدف جدیدی برای خودش تعریف کرد: بازیهای المپیک ریودوژانیرو
حالا و 4 سال بعد از آن روزها، رافائلا توانست تا دهان نژادپرستان را با فتح مدال طلای المپیک ببندد. حالا در تمام برزیل، این توهینها و انتقادات جایش را به تعریف و تمجید داده. چرا که رافائلای جوان حالا توانسته اولین مدال طلای کاروان برزیل در المپیک ریو را فتح کند. او در وزن منهای 57 کیلوگرم قهرمان شد و با این شعار قهرمانی اش را جشن گرفت:« خدا می داند که من چه سختی هایی راتحمل کرده ام و چه کارهایی کرده ام تا به اینجا برسم.»
خود او بایادآوری روزهای سختی که درسال 2012 پشت سرگذاشت گفت:« غلبه بر چنین مشکلی برایم واقعا سخت بود.ولی من همیشه تاکید داشتم که جودو زندگی من است. من روی سرمربی ام و البته کمک خدا و حمایت خانواده و مردم برزیل حساب باز کردم.شاید بعضی ها به من گفتند که جای میمون در قفس است ولی من تاکید کردم که جایم در دنیای ورزش و در جودو است و به همین خاطر زندگی ام را وقف جودو کردم.»