ماهان شبکه ایرانیان

چگونه می‌توان یک نویسنده‌ی موفق بود؛ ۸ واقعیت تلخ

دنیای نویسندگی تغییر کرده است. تمامی ما دوست داریم که باور کنیم دنیای کلمات یک دنیای شایسته‌سالار است که در آن کتاب‌های خوب تقدیر شده و کتاب‌های بد به دست فراموشی سپرده می‌شوند. بااین‌حال، این چیزی نیست که در مورد نویسندگی صادق باشد و هرگز هم نبوده است.

دنیای نویسندگی تغییر کرده است. تمامی ما دوست داریم که باور کنیم دنیای کلمات یک دنیای شایسته‌سالار است که در آن کتاب‌های خوب تقدیر شده و کتاب‌های بد به دست فراموشی سپرده می‌شوند. بااین‌حال، این چیزی نیست که در مورد نویسندگی صادق باشد و هرگز هم نبوده است.

درحالی‌که این جمله می‌تواند به این معنی باشد که یک کتاب بد هم می‌تواند بهتر از کتاب‌های شما به فروش برسد، به‌علاوه می‌تواند این معنی را هم داشته باشد که شما می‌توانید یک کتاب خوب را بهتر به فروش برسانید. به این منظور، برخی از حقایق وجود دارد که شما باید در مورد نشر مدرن از آن‌ها مطلع شوید. این حقایق اندکی تلخ بوده، اما پذیرش آن‌ها، شما را به یک نویسنده‌ی موفق تبدیل خواهد کرد. با بنیتا همراه باشید تا به سراغ این 8 حقیقت تلخ برویم.

هیچ‌کسی دقیقاً نمی‌داند که آن‌ها چه‌کار می‌کنند

کتاب‌ها، ویدئوها و کلاس‌های فراوانی در رابطه با نویسندگی وجود دارد. واقعیت این است که هیچ راه موفقیتی برای نویسندگی وجود ندارد که مناسب حال همه باشد.

چیزی که برای فردی راهگشاست ممکن است برای شما نباشد. یا اینکه ممکن است شما برخی از روش‌های ما با روش‌های دیگران را با یکدیگر ترکیب کنید و بتوانید راه خود را بیابید. زمانی که من در حال یافتن شیوه‌ی مخصوص به خود بودم، صدها کلاس، دوره و کتاب را امتحان کردم. هیچ‌کدام از آن‌ها برای من جواب نداد.

ازاین‌رو زمانی که راه من و یا راه‌های دیگران برای شما جوابگو نبود، ناامید نشوید. تنها بهترین توصیه از هر درس جدید را آموخته و در روش خود به کار ببرید.

یک کتاب کافی نیست

هارپر لی با یک کتاب به موفقیت رسید؛ اما آن اتفاق با زمان، شانس و بازاریابی قوی مرتبط بود. شما که هارپر لی نیستید. نگران نباشید. من هم نیستم.

اگر دنبال اندکی شهرت هستید، یک کتاب می‌تواند کافی باشد. بااین‌حال، اگر هدف شما تبدیل‌شدن به یک نویسنده‌ی موفق و کسب درآمد از کتاب‌های خود است، یک کتاب هرگز کافی نیست.

یک کتاب کافی نیست

اجازه دهید تا به شما در مورد بازاریابی و جذب خوانندگان بگویم؟

بدون داشتن کتابی دیگر برای فروش به خوانندگان، آن‌ها به‌سرعت از شما دلسرد شده و به سراغ یک نویسنده با کتاب‌های بیشتر می‌روند. آیا توجه داشته‌اید که نویسندگان مشهور چون استفان کینگ چگونه هرسال بین یک تا دو کتاب چاپ می‌کنند؟ برخی از کتاب‌های او بهتر از برخی دیگر هستند، اما بخشی از موفقیت او این است که او همچنان به چاپ کتاب‌ها ادامه می‌دهد.

حتی نویسندگانی نظیر جی کی رولینگ و سوزانه کالینز هم یک کتاب ندارند. آن‌ها مجموعه‌ای از کتاب‌ها را در اختیار دارند. وعده‌ی یک کتاب جدید، کارهای آن‌ها را برای خوانندگان و همچنین ناشران جذاب می‌کند.

پیروی از کتاب‌های پرفروش راهی به‌سوی شکست است

  • هری پاتر
  • گرگ‌ومیش
  • 50 سایه‌ی خاکستری

آیا میدانید وجه اشتراک تمامی این کتاب‌ها در چیست؟ آن‌ها از روی هیچ اثری تقلید نشده و راه خود را دنبال کرده‌اند. این‌طور نیست که بگوییم آن‌ها هرکدام دارای یک موضوع کاملاً نامعلوم بوده‌اند؛ قبل از این کتاب‌ها هم کتاب‌هایی در مورد خون‌آشام‌ها، مدرسه‌ی جادوگری و لردهای تاریکی وجود داشته است، اما هیچ‌کدام از آن‌ها به‌خوبی این کتاب‌ها به فروش نرفته‌اند.

اما نویسندگان این کتاب‌ها به توصیه‌ی افراد منفی‌باف توجهی نکرده و به هر طریق که بوده است این کتاب‌ها را نوشته‌اند. آن‌ها با تزریق جادوی خاص خود به این کتاب‌ها توانستند تمامی رکوردها را بشکنند و به موفقیت برسند.

پس‌ازاینکه کتاب‌های آن‌ها وارد بازار شد، هزاران نویسنده سعی کردند تا از آن‌ها تقلید کنند، اما به موفقیتی دست نیافتند. به این خاطر که آن‌ها تنها سعی در سوءاستفاده از کتاب‌های پرفروش بدون استفاده از قدرت تخیل خود برای نویسندگی داشتند.

انتشار سنتی تضمینی برای موفقیت نیست

در گذشته و قبل از انتشار مستقل کتاب‌ها، تنها راه برای چاپ یک کتاب مراجعه به ناشران سنتی بود. ناشر به شما یک پیش‌پرداخت خوب می‌داد و شما می‌توانستید روزها بدون نگرانی در مورد مسائل مربوط به فروش، بر روی کتاب خود کار کنید.

چنین چیزی دیگر در دنیای امروزی کاربرد ندارد. درواقع، اصلاً قابل‌اجرا نیست. درست است، آن‌ها به شما پیش‌پرداخت می‌دادند، اما اکثر پیش‌پرداخت‌ها اندک بود. به‌علاوه شما یک ریال دیگر تا زمانی که کتاب شما قادر به فروش به همان مبلغ پیش‌پرداخت نبود دریافت نمی‌کردید. بسیاری از کتاب‌ها به موفقیت دست نمی‌یافتند. درنتیجه آن‌ها دیگر به شما پولی پرداخت نمی‌کردند.

امروزه پیش‌پرداخت‌ها به تاریخ پیوسته است، مگر اینکه شما واقعاً یک نویسنده‌ی سرشناس باشید. در حال حاضر انتظار می‌رود تا نویسندگان خودشان کارهای مربوط به بازاریابی کتاب را انجام دهند. ازنظر یک انتشارات، کتاب شما یا یک دارایی است و یا یک بدهی. اگر کتاب شما به‌خوبی فروش کند، ناشران می‌توانند آن را به یک موفقیت بزرگ از طریق بستن قراردادهای سینمایی و تلویزیونی تبدیل کنند. اگر خلاف آن ثابت شود، آن‌ها کتاب شما را فراموش کرده و به سراغ دارایی بالقوه‌ی دیگر می‌روند.

نقش تبلیغات در فروش کتاب

شما باید تبلیغات داشته باشید

صرف‌نظر از اینکه کتاب خود را به شکل سنتی منتشر کنید یا به‌طور مستقل، نیازمند بازاریابی برای آن خواهید بود. امروزه رقابت نسبت به قبل برای جلب‌توجه افزایش یافته است. شما نه‌تنها باید با سایر کتاب‌ها رقابت کنید، بلکه باید با وبلاگ‌ها، سایت‌های اجتماعی، ویدئوها، نمایش‌های تلویزیونی، فیلم‌ها، بازی‌های کامپیوتری و اپلیکیشن‌هایی نظیر پوکمون گو هم رقابت داشته باشید.

محتوای تولیدی هرروزه بیشتر از تمام تاریخ بشر تا قبل از سال 1990 است. در حال حاضر محتوای فراوانی در دنیا وجود دارد. خوشبختانه، اکثر آن‌ها تبلیغ نمی‌شود، به این معنی که ارتباط با طرفداران از طریق بازاریابی شانس شما برای دیده شدن را افزایش می‌دهد.

افراد تصور می‌کنند که بازاریابی تنها برای نویسندگان مستقل است، اما این‌طور نیست. اگر یک نویسنده با شیوه‌ی مختص به خود وارد عرصه‌ی بازاریابی شود، بیشتر از یک ناشر سنتی جلب‌توجه می‌کند. درواقع، ناشران سنتی بیشتر تمایل دارند تا کتاب دوم شما را در صورت موفقیت فروش کتاب اول، به چاپ برسانند.

ارتباط دائم با مخاطب

آیا میدانید که چرا برخی از گروه‌های موسیقی بسیار قدیمی نظیر گرِیتفول دِد (Grateful Dead) همچنان در صحنه حضور دارند درحالی‌که شرکت‌های پخش موسیقی در حال شکست هستند؟ به این خاطر که شرکت‌های پخش موسیقی بر تاکتیک‌های فروش آهنگ‌ها به‌جای ارتباط با مخاطبان خود اتکا کرده‌اند. آن‌ها حتی به خاطر شکایت از طرفداران خود باعث عصبانیت آن‌ها نیز می‌شوند.

در مقابل گروه گریتفول دد دنیایی را ساخت که مخاطبانش نه‌تنها موزیک‌های آن را دوست داشتند، بلکه مجوز محصولات آن‌ها را هم کسب می‌کردند. صحبت من این نیست که شما حتماً باید برای کتاب‌های خود مجوز صادر کنید، اما بسیاری از نویسندگان بر تاکتیک‌هایی برای بازاریابی کتاب‌های خود متکی هستند که ارتباط آن‌ها با مخاطب را محدود می‌کند.

نقش مخاطب در فروش کتاب

گریتفول دد به این خاطر به موفقیت دست یافت که طرفدارانش نه‌تنها آهنگ‌های آن‌ها را دوست داشتند، بلکه به دنیایی هم که آن‌ها ساخته بودند عشق می‌ورزیدند. صنعت موسیقی سنتی به این خاطر از بین رفت که آن‌ها هرگز اهمیتی به ایجاد تعامل با مخاطب نمی‌دادند و تصور می‌کردند که تنها می‌توانند با تاکتیک‌های خود برای همیشه دوام بیاورند.

رسانه‌های اجتماعی، انتشارات و حتی وب‌سایت آمازون هم از این تکنیک‌ها استفاده می‌کنند. پس همیشه با مخاطب خود در ارتباط باشید.

موفقیت از قانون 80/20 پیروی می‌کند

احتمالاً در مورد قانون 80/20 شنیده‌اید: 80 درصد از موفقیت شما از 20 درصد از تلاش‌های شما حاصل می‌شود. در نویسندگی، داستان کمی متفاوت است. شما باید 80 درصد از زمان خود را صرف بازاریابی و 20 درصد را صرف نویسندگی کنید. این یکی از سخت‌ترین حقایق برای نویسندگان تازه‌کار است. روی‌هم‌رفته ما هیچ کاری را بیشتر از نوشتن در تمام طول روز دوست نداریم، اما این کار به‌تنهایی جوابگو نیست. حداقل نه تا زمانی که به شهرت دست یابید.

به همین خاطر است که ما پیشنهاد می‌کنیم در ابتدا تا جای ممکن کتاب بنویسید. زمانی که اولین کتاب‌ها به چاپ رسیدند، می‌توان زمان بیشتری را صرف بازاریابی کرد. پس‌ازاینکه موفق به جذب مخاطب و درآمد شدید، می‌توانید تمامی این اعداد را معکوس کرده و 80 درصد از وقت خود را صرف نویسندگی و 20 درصد باقی را به بازاریابی اختصاص دهید.

شما به یک داستان فداکارانه نیاز دارید

شما به‌سختی بر روی کتاب خود کار می‌کنید، ازاین‌رو طبیعی است از ایده‌ی انتشار رایگان آن به‌شدت عصبانی شوید. بااین‌حال، به موضوع مجانی پخش کردن آن توجه نکنید. شما این کار را به‌عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی انجام می‌دهید. این داستان فداکارانه‌ی شماست. شما یک کتاب را قربانی کتاب‌های دیگرتان خواهید کرد.

شما می‌توانید آن را در وبسایت‌های رایگان به اشتراک بگذارید، اما باید حتماً این کار را انجام دهید.

انتشار کتاب در وب سایت ها

زمانی که خوانندگان طعم کارهای شما را چشیدند، مخاطبان و علاقه‌مندان واقعی برای بار دوم، سوم و دهم به سراغ کتاب‌های شما خواهند آمد. هرکسی این کار را انجام داده است. مثلاً استفان کینگ هم کتاب خود با عنوان «مأمور مخفی» را به‌رایگان در اختیار عموم قرار داده است.

نوشتن کتاب دشوار بوده و مسائل بعدازآن دشوارتر. برخی از نویسندگان این راه را طاقت‌فرسا تصور می‌کنند. آن‌ها علاقه‌ای به پذیرش این حقایق نداشته و از قبول سختی‌های آن شانه خالی می‌کنند. این موضوع بسیار ناراحت‌کننده است، اما برای شما خوب محسوب می‌شود. چون رقبای کمتری خواهید داشت. حالا شما تمامی این حقایق را میدانید. پس با دانستن تمامی قوانین بازی، روبه‌جلو گام بردارید.

 


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان