این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره تبِ نوشتن و نویسنده شدن اظهار کرد: بررسی مسائلی از این دست نیازمند پژوهش وسیعی است و باید به صورت ریشهای بررسی شود که این موضوع مربوط به علوم اجتماعی است؛ در واقع بازتاب عملکرد مردم در جامعه امروز ماست.
او افزود: بهنظرم شبکههای اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام در ایجاد تب نوشتن تأثیر داشتهاند، زیرا شبکههای اجتماعی فضایی را ایجاد کردهاند که افراد به راحتی شعرها و یا قطعههای ادبیشان را به اشتراک میگذارند. این شبکهها ممکن است به تدریج در فرد انگیزه نویسنده شدن را ایجاد کنند و فرد احساس کند میتواند نویسنده شود، زیرا زمانی که یک جمله، پاراگراف یا داستان کوتاه را به اشتراک میگذارد مورد تشویق قرار میگیرد، آنگاه به توانمندیهای نهفته خود پی میبرد و ممکن است این کار را ادامه دهد.
پارسینژاد اظهار کرد: شبکههای مجازی شرایط مناسبی را ایجاد کردهاند تا مردم با ادبیات کشور آشنا شوند، زیرا برخی از مطالب برشی از رمان و داستان است و یا مطلب مربوط به ادبیات کهن ماست. به نظرم شبکههای مجازی در حوزه ادبیات و شعر تأثیر مثبتی داشته است.
او با بیان اینکه هر فردی توانمندی نویسنده شدن را دارد گفت: خداوند همه تواناییها را به صورت یکسان در ما قرار داده است، اما مهم است که در چه شرایطی از آنها استفاده کنیم و استعدادهایمان را چگونه پرورش دهیم. این استعداد در برخی شکوفا میشود و در برخی نهفته میماند. البته اینطور نیست هرکسی که اراده کند نویسنده شود و بتواند کتاب چاپ کند. شرایط ورود به حوزه نویسندگی و تولید کتاب مشکل است.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: نوشته معمولا سیر تفکرات و حالات درونی افراد را بازگو میکند، یعنی فرد با نوشتن، باورها و تفکرات خود را روی کاغذ میآورد، هرچند ممکن است از نثر خوبی برخوردار نباشد، همانطور که خیلی از نویسندهها در شروع کار خود، نثر خوبی نداشتند و در گذر زمان ایرادشان رفع شده و کارشان قوام پیدا کرده است.
او با بیان اینکه زمان که جریانی شکل میگیرد، نمیتوانیم در همان مرحله این جریان را شناسایی کنیم گفت: باید بگذاریم زمان بگذرد و بعد ببینیم در آینده چه بازتابی خواهد داشت.
کامران پارسینژاد با بیان اینکه نوشتن مهم است، خاطرنشان کرد: هیچگاه اینگونه نیست که فردی که توانمندی نوشتن دارد حتما کتاب منتشر کند. گاهی پیش میآید ناشر بر روی کتاب سرمایهگذاری نمیکند و فرد نمیتواند متحمل هزینه شود و کتاب منتشر کند. همینکه فرد برای خود بنویسد مهم است. حتی روانشناسان نیز توصیه میکنند افراد باورها، تصورات و تخیلات خود را بر روی کاغذ بیاورند، این کار از جنبه روانشناختی اثرگذار است، همچنین از جنبه ادبی نیز میتواند تأثیرگذار باشد.
او در یاسخ به اینکه چطور میتوان نویسندگان را در مسیر درست هدایت کرد تا در کتاب اول باقی نمانند، اظهار کرد: اینکه جریانی ایجاد شود و یا جریانی که به وجود آمده در مسیر درست قرار بگیرد و تداوم داشته باشد به سیاستگذاری و برنامهریزی متولیان امور فرهنگی بستگی دارد. متأسفانه در این حوزه کمکاری داشتهایم و به آن توجه نمیشود. بحران ادبیات داستانی و بحران شعر در دستور کار قرار نگرفته است تا ببینم در چه وضعیتی هستیم.
این منتقد ادبی افزود: متولیان امور فرهنگی در حوزه ادبیات برنامهریزی ندارند، معمولا در زمینههای دیگری سرمایهگذاری میکنند که تأثیر عمیقی در حوزه ادبیات ندارد. اگر نخبهها را شناسایی کنند و مورد حمایت قرار دهند این افرا میتوانند پیشرفت داشته کنند. به طور مثال میتوانند از ماحصل جشنوارههایی که برگزار میکنیم استفاده کنند. متأسفانه افرادی که در این جشنوارهها برگزیده میشوند به حال خود رها میشوند در حالی که این افراد نشان دادهاند توانمندی لازم را دارند و حمایت از آنها میتواند منجر به ایجاد جریان سالم شود.
او همچنین درباره تأثیر گارگاه نویسندگی بر تب نوشتن گفت: درباره این دورههای آموزشی نظرات مختلفی وجود دارد. برخی این دورهها را ضروری نمیدانند و برخی معتقدند این دورهها تأثیرگذار هستند. به نظر من تأثیر دارند زیرا افراد نیازمندند تا به لحاظ تئوری و کار جمعی و گروهی آموزش ببینند. همچنین مدرسان این کارگاهها نقش مهمی دارند. گاهی مدرسها توانمندهای لازم را ندارند و بدتر مشکل ایجاد میکنند. اگر مدرس تجربه کافی داشته باشد و با شگرد داستاننویسی امروزی در غرب آشنا باشد میتواند دانش بهتری را به هنرجویان منتقل کند.
پارسینژاد در پاسخ به اینکه چگونه میتوان نارضایتی از میزان کتابخوانی در جامعه و رغبت زیاد به نوشتن را کنار هم قرار داد، اظهار کرد: درست است که میزان مطالعه ما کاهش داشته و شبکههای مجازی در کاهش مطالعه تأثیر داشتهاند، اما فکر میکنم مردم به مطالعه رغبت دارند. اگر امکاناتی فراهم شود که مردم کتاب بخوانند، از آن استقبال میکنند؛ به طور مثال کتابهای صوتی که افراد از آنها استفاده میکنند. اما برای جذب مخاطب نسل جوان باید برنامهریزی صورت بگیرد و لازم است مردم دوباره با کتاب و کتابخوانی آشتی کنند و این موضوع به سیاستگذاران فرهنگی بستگی دارد که بتوانند در این زمینه برنامهریزی کنند و آن را به اجرا درآورند.