دافنی اسپاروپولوس (Daphne Spyropoulos) وبلاگ نویس آمریکایی است. تحصیلات او در ضمینه ارتباطات بوده و در حال حاضر مشغول تحقیق درباره سلامتی شیوه های کسب و کار پایدار است. با بنتیا همراه باشید تا راه حل پیشنهادی او را در این باره, از زبان خودش بخوانیم.
من 22 ساله هستم و فرزندی ندارم اما دوران نوجوانیام را به وضوح به یاد میآورم بنابراین این مطلب را از دید یک دختر بچه مینویسم. این را هم اضافه کنم که من طوری کتاب میخوانم که انگار فردایی وجود ندارد و کتاب خواندن را به دیدن فیلم, سریال و خواندن مجله ترجیح میدهم. البته منظورم را بد برداشت نکنید, به آنها هم علاقه دارم اما معتقدم که کتاب یک خاصیت جادویی در خودش دارد. مطمئنم اگر صاحب یک دختر هستید و میخواهید او را به کتاب خواندن علاقهمند کنید منظور من را متوجه میشوید.
مادر من هم مانند شما همه تواناییش را به کار گرفت تا من و 2 برادرم را از سنین کم به کتاب خوانی علاقهمند کند. او معتقد بود که هر زمان شروع به خواندن کتاب کنید دیگر نمیتوانید از آن دست بکشید, پس همه تلاشش این بود تا ما از یک جایی شروع کنیم.
به محض اینکه مدرسه تمام شد و ما به خانه تابستانیمان نقل مکان کردیم, او همه ما را به کتاب فروشی مورد علاقهاش برد و مجبورمان کرد تا کتاب داستان انتخاب کنیم. با دیدن سرگردانی ما میان کوله پشتیها, خودکار و مدادها و تقویمهای دیواری و خلاصه هرچیزی به جز کتاب, تصمیم گرفت تا کتابهای مورد علاقه خودش را برایمان بخرد.
اما این روش جواب نداد و اکنون من در اتاق نشیمن خانه ساحلیمان نشستهام و انبوهی از کتابهای انتخاب شده توسط مادرم را میبینم که دست نخورده, و بعد از 10 سال همان جایی است که در دوران نوجوانی رهایشان کرده بودیم.
پدر و مادرهای عزیز اگر این اتفاق برای شما هم افتاد, دلسرد نشوید و فکر نکنید که فرزندتان قدر کتابهایی که شما با آنها بزرگ و تربیت شدهاید را نمیداند.
آیا شما هم به این جمله اعتقاد دارید که اگر یک کتاب در دست داشته باشید هرگز احساس تنهایی نخواهید کرد؟ من هم با شما هم عقیده هستم و میخواهم به شما کمک کنم تا بتوانید آن را به دخترتان نیز ثابت کنید.
به یاد داشته باشید تا اولین قدم در علاقهمند کردن دخترتان به کتاب خوانی, این است که کتاب خواندن را شروع کند. من معتقدم که کتاب خواندن مانند یک نیروی پرورشی است که دست فرزند شما را گرفته و بدون دخالت والدین او را تشویق به خواندن میکند. به شما اطمینان میدهم که زمانی که دخترتان واقعا شروع به کتاب خواندن کند, نمیتواند یا بهتر بگویم نمیخواهد که از کتاب خواندن دست بکشد.
پس نترسید از اینکه یک شاهکار ادبی را برای اولین تجربه کتاب خواندنش انتخاب کنید. سعی کنید به چیزهای مورد علاقهاش بیشتر توجه کنید.
آیا به فیلمهایی که مخاطبش خانمها هستند, علاقهمند است؟
آیا کمدیهای عاشقانه دوست دارد؟
آیا عاشق خرید کردن است؟
آیا به لوازم آرایشی علاقهمند است؟
آیا از مُد خوشش میآید؟
او را نسبت به علاقهمندیاش سرزنش نکنید. در اینترنت جستجو کنید ببینید اگر کتابی در رابطه با فیلم مورد علاقهاش وجود دارد, آن را برایش بخرید. دخترها فیلمهایی که مخاطبش خانمها هستند را بارها و بارها نگاه میکنند و مطمئنا خواندن داستانش را نیز رد نخواهند کرد. اگر شروع به خواندن کرد, ماموریت شما انجام شده است.
فیلم مورد علاقهاش را با او تماشا کنید و سپس کتابهایی که داستان مشابه با فیلم دارند را از طریق گوگل پیدا کرده و آن را برایش بخرید و به او بگویید که چگونه کتاب را پیدا کردهاید. مطمئن باشید شیفته این کار خواهد شد.
برای او کتابهایی که با عبارت "چگونه" آغاز میشود, آموزش آرایش یا تاریخچه مُد را بخرید . از او بپرسید که مارک مورد علاقهاش چیست, اگر شانل است برایش زندگینامه کوکو شانل را بخرید.
من اولین کتابی که خواندم را کاملا به یاد میآورم. انگار همین دیروز بود, 10 سالم بود و زانویم را هنگام اسکیت سواری شکسته بودم, در مطب دندانپزشکی مادرم نشسته بودم و منتظر بودم تا کارش تمام شود و من را نزد دکتر ببرد. در این هنگام یکی از بیمارانش, متوجه من و پای کاملا گچ گرفتهام شد. روز بعد او با کتابِ فیلم مورد علاقهام به مطب آمد و من از آن موقع به بعد شروع به کتاب خواندن کردم. نام کتاب "خاطرات پنهان من" و نویسنده آن ژاکلین ویلسون (Jaqueline Wilson) بود. و باید بگویم که زندگی من بعد از خواندن آن کتاب تغییر کرد.
بعد از آن در دریای رمانهای شکسپیر و شعرهای قرن بیستم مادرم غرق شدم. کتابی در مورد دختری در سن و سال من, مانند اکسیژن برای نفس کشیدن بود و کتابهای ارائه شده کمتر برایم تهدید آمیز بودند. بعد از اولین کتاب, به نوشتههای ویلسون علاقهمند شدم و همه کتابهایش را خواندم. و آرزو میکنم که ای کاش هنوز نوجوان بودم و کتابهای جدیدش را میخواندم.
بعد از اینکه از کتابهای ویلسون خسته شدم به سراغ سری کتابهای "خاطرات یک پرنسس" رفتم. در دورانی که پایم در گچ بود, 12 کتاب خواندم و از همه مهمتر اینکه, کتاب خواندن را یاد گرفتم.
پدر و مادرهای عزیز اگر می خواهید دخترتان را به خواندن علاقهمند کنید, باید روی شروع به کتاب خواندنش تمرکز کنید. مهم نیست که از کجا شروع میکنند, فقط باید از یک جا شروع کنند. حتی اگر به این معنی باشد که باید برایش کتابی را بخرید که از یک فیلم دخترانه الهام گرفته شده است و شما علاقهای به آن ندارید. در این مرحله مهم این نیست که آنها چه چیز میخوانند, بلکه مهم این است که کتابی را میخوانند که به سختی آن را زمین میگذارند. اگر این اتفاق افتاد وظیفه شما تمام شده است.
لیستی از کتاب های مورد علاقهام در دوران نوجوانی را به شما معرفی میکنم تا شاید در این زمینه کمکتان کند:
"خانه به دوش", "دخترهای بد", "دو قلوها", "رازها", "خاطرات پنهان من" نوشته ژاکلین ویلسون
"خاطرات یک پرنسس" نوشته مگ کابوت (Meg Cabot)
"نیکولا کوچولو" نوشته رنه گوسینی (René Goscinny)
"اعترافات یک معتاد به خرید" نوشته سوفی کینزلا (Sophie Kinsella)
"پیپی جوراب بلنده" نوشته آسترید لیندگرن (Astrid Langstrump)
"مجموعه مورمور" نوشته آر ال استاین (R. L. Stine), این کتاب کمی ترسناک است.
"خطای ستارگان بخت ما" نوشته جان گرین (John Green)
"کارولین" نوشته پییر پرابز (Pierre Probst)
امیدوارم که مفید بوده باشد.