هیچ عاملی از استایل مردانه، فشن و کاربردی بودن را به اندازه ساعت مچی ترکیب نمیکند. هیچ وسیلهای دیگری برای آقایان به این اندازه نیازمند توجه و از خود گذشتگی نیست.
با این حال اخیراً افرادی هستند که باور دارند زمان مرگ ساعتها در مقابل گوشیهای هوشمند فرا رسیده است و مثل عینکهای تک چشمی و بند جوراب از بین خواهد رفت.
ولی محبوبیت ساعتها همچنان ادامه دارد. برای اینکه علت این داستان را بدانیم باید تاریخچه ساعت را مورد بررسی قرار بدهیم تا ببینیم چگونه گذشته این وسیله تا به امروز ادامه داشته و چرا آقایان در قرن 21ام هنوز ساعت به دست میکنند.
تاریخچه ساعت مچی
در حالی که ساعتهای مچی تبدیل به جزء اصلی هر استایل مردانهای در سراسر دنیا شدهاند اما تا قرن 19ام این وسیله به عنوان یک جواهر در نظر گرفته میشد که به صورت اختصاصی برای زنان ساخته میشد. مردها ساعتهای پاکتی را ترجیح میدادند. این موضوع یک تصمیم مستبدانه نبود بلکه مردها برای این انتخاب خود یک دلیل منطقی داشتند.
قبل از آغاز قرن 20ام ساعتها به شدت اشیائی حساس بودند. رطوبت، سرما، گرما و گرد و خاک میتوانست چرخ دندهها و قطعات آن را به راحتی تحت تاثیر قرار بدهد و به این صورت روی دقت ساعت اثر منفی میگذاشت. از آنجایی که مردان بیشتر با این شرایط روبهرو بودند و معمولاً در ارتش، کسب و کار و دولت کار میکردند و دقت برای آنها نسبت به زنان از اهمیت بیشتری برخوردار بود به همین خاطر سعی میکردند از ساعت خود محافظت کنند تا برنامه زمانیشان به هم نریزد. کاربردی بودن بر فشن پیروز شده بود به همین خاطر ساعتهای مردانه درون جیبها رفتند و فقط زمانی از جیب بیرون میآمدند که به آنها نیاز داشتند.
درست مثل تمام چیزهای که مربوط به استایل مردانه میشود یک جنگ لازم بود تا همه چیز تغییر کند و ساعتها از جیب آقایان به دور مچ دستشان نقل مکان کند.
ساعتهای جیبی برای استفاده نیازمند یک دست آزاد بودند. شما باید دست خود را به سمت جیب خود میبردید و آن را در دست نگه میداشتید تا ساعت را چک کنید. در میانه یک درگیری یک مرد به هر دو دستش نیاز داشت. بنابراین سربازان ساعتهای جیبی را با چرم به دور مچ دستشان بستند.
اولین مورد استفاده از ساعت مچی در میان سربازان بریتانیایی در جنگ برمه و بوئر در اواخر قرن 19ام مشاهده شد. این بندهای چرمی یک فنجان داشتند تا ساعت جیبی را درون آن قرار بدهند. در سال 1890 تعدادی شرکت شروع به ساخت بندهای چرمی ساعت برای سربازان کردند و حتی این بندها را بهبود دادند (مثل: اضافه کردن قطبنما روی بندها برای جهتیابی). به این ساعتها عنوان ساعت کار و راهنما را داده بودند.
همینطور که سربازان از جنگ برمیگشتند و پیراهنها و شلوارهای نظامی را به عنوان غیرنظامی میپوشیدند کهنهسربازان جنگ برمه و بوئر نیز وقتی به خانه برگشتند به پوشیدن این ساعتها ادامه دادند. مردان غیرنظامی این ساعتها را میدیدند که تا دیروز به عنوان یک وسیله زنانه در نظر گرفته میشد، رفتهرفته به پوشیدن آنها روی آوردند.
با دیدن سربازانی که این ساعتها را به روی مچ دست خود بسته بودند چندین شرکت در اواخر قرن 19ام شروع به تولید ساعتهایی با این خصوصیات کردند. جرارد پراگو اولین شرکتی بود که دست به تولید عظیم ساعتهای مچی به خصوص برای مردان (مخصوصاً ملوانان ارتش سلطنتی آلمان) زد. ساعت واتربری که الان به عنوان تایمکس شناخته میشود، نیز در همان زمان شروع به فروش ساعتهای مچی کرد. در سال 1907 لوئیس کارتیر جواهرساز، یک ساعت مچی را برای دوست هوانورد برزیلیاش آلبرتو سانتوس دومونت (که او را سانتوس صدا میزد) طراحی کرد.
در حالی که این تولیدکنندگان، پیشگام یک وسیله جدید برای ظاهر مردان بودند اما فروشش زیاد خوب نبود. اغلب مردان هنوز ساعتهای جیبی یا جیبهای چرمی برای ساعت را ترجیح میدادند.
باید یک جنگ دیگر صورت میگرفت تا ساعتهای مچی یک جای دائمی را روی مچ دست مردان پیدا میکردند.
جنگ جهانی اول آغازگر یک جنگ مدرن و مکانیکی بود و ساعتهای مچی نقش حیاتی در این جنگ به عهده داشتند. قبل از جنگ جهانی اول هماهنگی اجرای دستورات به علائم دیداری وابسته بود (سربازان از پرچمها برای انتقال پیامها استفاده میکردند). اما از آنجا که جبهههای جنگ در این نبرد بسیار بزرگتر بودند و از آنجایی که سربازها در سنگرها به جنگ میپرداختند این علائم ظاهری برای هماهنگی کاملاً بیاستفاده شدند. بنابراین ساعتها برای هماهنگی حملات مورد استفاده قرار میگرفت. افسرها ساعتهای خودشان را با همدیگر هماهنگ میکردند و به سمت یگانهای خود میرفتند و حمله را در زمان مشخص شده شروع میکردند.
برای انجام این کار تعداد زیادی از افسرهای بریتانیایی از ساعتهای مچی بهبود یافته خود استفاده میکردند. اما تعدادی از آنها شروع به پوشیدن ساعتهای مناسبی میکردند که برای مقاومت در برابر لرزش و جنگ طراحی شده بودند و در عین حال ظاهر اشرافی و کلاسیک خود را نیز حفظ کرده بودند. شرکتهای ساعتسازی در انگلیس به سرعت روی این نیاز جدید سرمایهگذاری کردند و این ساعتها را برای افسرانی که در جنگ شرکت داشتند بازاریابی میکردند. آنها این ساعتها را با نام ساعت سنگر نامگذاری کرده بودند. سنگرهای جنگ جهانی اول جایی بود که کتهای سنگر نیز ایجاد شد.
ساعتهای سنگر هنوز از طرف دولت به صورت رسمی استفاده نمیشد و ساعتهای جیبی قطعه اصلی برای نشان دادن زمان بود. بنابراین اگر یک افسر یکی از آنها را میخواست باید خودش اقدام به خرید میکرد. از آنجایی که شرکت خاصی برای فراهم کردن این ساعتها با ارتش قرارداد نداشت این باعث ایجاد فضای آزاد و خوبی جهت ورود شرکتهای زیادی برای عرضه ساعتهای سنگر شد. به همین خاطر شما میتوانید ساعتهای سنگر زیادی را روی سایتهایی مثل (eBay) و دیگر حراجیها ببینید.
دوران جنگ باعث ایجاد خلاقیت در تولید ساعتهای مچی شد. ساعتهای دستی و مواد فسفری روی عقربهها باب شد تا خواندن ساعت در شب را آسانتر کند. استفاده از شیشههای کریستال نشکن روی ساعت، اضافه کردن بند ساعت به خود ساعت که یک ظاهر تمیزتر را به ساعت میداد. صفحات چینی ساعت با صفحات فلزی جایگزین شد. سرانجام پوشش ساعتها محکمتر ساخته میشد تا از ورود آب و گرد و خاک به آنها جلوگیری شود.
درست مثل کهنهسربازان جنگ برمه و بوئر که با ساعتهای چرمی خود به خانه برگشتند، سربازان بریتانیایی جنگ جهانی اول نیز با پوشیدن ساعتهای سنگر خود به خانه رفتند و به این ترتیب این ساعتها به صورت یک استاندارد در بین مردان غیرنظامی درآمد. تا سال 1930 در بریتانیا ساعتهای مچی بیشتری نسبت به ساعتهای جیبی فروخته میشد.
پذیرش این ساعتها در آمریکا کندتر پیش میرفت. خیلی از سربازان آمریکایی ساعتهای مچی را در سنگر میپوشیدند اما وقتی به خانه رفتند از پوشیدن این ساعتها خودداری کردند به خاطر شهرت این ساعتها که متعلق به خانمها بود. تنها راهی که مردان آمریکایی میتوانستند این ساعتها را بپوشند این بود که در فعالیتهای سختی که نیازمند دقت بود، مشغول به فعالیت بودند (مثل: پرواز کردن و مسابقات اتوموبیلرانی). میانههای سال 1920 بود که فروش ساعتهای مچی بالاخره توانست بر بازار ساعتهای جیبی فائق بیاید.
بعد از جنگ جهانی اول سازندگان شروع به ساعتهایی کردند که برای تمام موقعیتها کاربرد داشت. بله ساعتهای تجملی نیز بودند اما اغلب این ابتکارات صورت گرفته روی این ساعتها با توجه به نیازهای خاص مردان مثل: نظامی و پذیرش نقشهای خطرناک مثل: مسابقات اتوموبیلرانی بود.
چرا ساعت بپوشیم؟
برای مردان این روزها نیاز به دانستن زمان شروع یک حمله و یا یک فناوری، راه بسیار طولانی از میدانهای نبرد را طی کرده است.
ما اکنون وارد دورهای شدهایم که مردان میتوانند با فشردن یک دکمه روی تلفن هوشمندشان از ساعت مطلع شوند. که این خود یک سوال را ایجاد میکند. آیا مردان هنوز دلیلی برای پوشیدن ساعت دارند؟
این یک سوال عادلانه است و فروش ساعتهای مچی در اوایل سال 200 کاهش یافت و همه به لطف استفاده از تلفنهای هوشمند بود. اما بعد از کاهش تا سال 2009 دوباره فروش ساعتهای مچی اوج گرفته است و هر سال به صورت ثابت بالا میرود.
چه خبر است؟! هر کسی دلیل خودش دارد اما اینجا به ذکر دلایلی خواهیم پرداخت که ممکن است شما این ساعتها را بپوشید:
ساعتهای مچی کاربردی و توجیهپذیر هستند
وقتی من اولین تلفن هوشمندم را گرفتم خودم یکی از افرادی بودم که ساعت مچیام را دور انداختم. چرا یک قطعه اضافی را با خود حمل کنم در حالی که یک ساعت همراه خودم داشتم؟
اما بعد از گذشت یک سال، از اینکه برای فهمیدن زمان مجبور بودم تلفن را از جیبم در بیاورم ناراحت شدم. من ناخواسته باید هر سال 100ها بار دستم را جابهجا میکردم و همان زحمتی را که سربازان جنگ برمه داشتند را متحمل میشدم. در کارهای دیگر ساعت من از هر وسیلهای که در قرن 19ام بود سریعتر بود اما نه به عنوان وسیلهای برای نشان دادن زمان و این موضوع تلفن من را تبدیل به یک ساعت جیبی قدیمی کرده بود.
با وجود یک ساعت مچی روی دست دیگرم، تنها نیاز بود تا نیمنگاهی به آن بیندازم و هر دو دست من در عین حال آزاد بودند.
یک چیز دیگر این موضوع بود که با وجود ساعت دیگر نیاز داشتم تا مرتب برای شارژ کردن از آن دور شوم. یک ساعت کوارتز برای ماهها میتواند بدون باطری جدید کار کند، ساعتهای اتوماتیک تقریباً هیچ وقت از کار نمیافتند و یک ساعت مکانیکی تنها نیاز به کمی حرکت دارد تا شارژ شود. عامل انرژی دلیل بزرگی بود که من از شر تلفن هوشمندم خلاص شوم. من باید مرتب آنها را شارژ میکردم و هیچ کسی آنها را به این خاطر خریداری نمیکرد.
حرف آخر: هیچ چیزی نمیتواند یک ساعت مچی کلاسیک را وقتی همه چیز به کاربردی بودن، آزاد بودن دستها و همیشه آماده به کار بودن برمیگردد، شکست بدهد.
ساعتهای مچی زیبا به نظر میرسند
در عین کاربردی بودن این ساعتها طوری طراحی شده بودند که به یاد میماند. آنها یکی از قطعات لباسهای مردانه بودند که میشود هر روز پوشید.
وقتی آنها را به درستی ست میکنید یک ساعت بااستایل و خوب طراحی شده میتواند کمی درخشندگی و جذابیت را به هر ظاهری هدیه بدهند. این یک حقیقت ظریف است اما مردم متوجه آن میشوند. وقتی من یک ظاهر خوب دارم، یک ساعت مناسب این ظاهر را بهتر میکند و عموماً تعریفهای بیشتری در مورد ساعتم نسبت به لباسهایم میشنوم.
دلیل دیگر زیبایی ساعتها این است که در انواع مختلف به بازار عرضه میشوند و شما میتوانید یک مجموعه از آنها را داشته باشید تا هر گروهی را بدون توجه به موقعیتش، تحت تاثیر قرار بدهید. موقعیت کاری رسمی؟ یک ساعت ساده اما ظریف پاسخ شماست. یک موقعیت معمولی؟ یک ساعت شنا یا ورزشی جواب شما خواهد بود.
ساعتهای مچی نشاندهنده موقعیت شخصی یک فرد است
همانطور که بحث کردیم یکی از عوامل اصلی در توسعه انسان پذیرش نشانههای اجتماعی است. به جای اینکه به خصوصیات فیزیکی مثل: قد و هیکلمان وابسته باشیم تا وضعیت کنونی ما را بازگو کنند اجداد ما شروع به استفاده از وسایلی مثل: لباس و جواهر کردند تا موقعیت خود را مشخص کنند.
وقتی ساعتهای جیبی چند صد سال پیش وارد عرصه اجتماع شدند آنها به سرعت تبدیل به یکی از مشخصههای زندگی غربی شدند. ساعتهای اولیه گران بودند پس فقط افراد بسیار ثروتمند توان خرید آنها را داشتند. داشتن یکی از آنها به بقیه میگفت که شما آدم مهمی هستید. وقتی در طول قرن 19 و اوایل قرن 20ام ساعتهای جیبی به ساعتهای مچی تبدیل شدند، فقط افسران عالیرتبه بریتانیایی آنها را استفاده میکردند. حتی با اینکه تولید انبوه سبب کاهش قیمت شد اما ساعتهای باکیفیت همچنان علامت خود را منتشر میکردند.
حالا آسانترین راه برای اینکه ساعتها نشانی باشند از وضعیت مالی شما، این است که انواع لوکس آن را خریداری کنید. مثلاً میتوانید 30000 دلار را روی یک ساعت خرج کنید.
حتی اگر چنین برداشتی نیز وجود داشته باشد و ممکن است برداشتی اشتباه را ایجاد کند ولی شما میتوانید با انتخاب ساعت مچی ارزان قیمت هم یک سری نشانهها از علایق و شخصیت خود را به دیگران ساطع کنید. فردی ورزشی؟ با پوشیدن یک ساعت شنا میتوانید این را نشان بدهید. به خودتان مغرور هستید و آدم عملگرایی هستید؟ یک ساعت زمخت میتواند شما را به این هدف برساند.
بله ساعت کارش نشان دادن زمان است اما با تشکر از قدرت اجتماعیشان، آنها را میشود به عنوان وسایلی برای بیان ارزش، سلیقه و علایقمان استفاده کنیم.
پس عاقلانه انتخاب کنید.
ساعتهای مچی جاویدان هستند
در حالی که ساعتهای مچی که ما میشناسیم برای یک قرن است که وجود دارند اما به عنوان یک عامل متمایزکننده در دنیای فشن شناخته میشوند. یک ساعت کلاسیک که به خوبی طراحی شده باشد درست مثل یک کت و شلوار سطح بالا میماند، حتی بعد از گذشت دههها خوب به نظر میرسد. یک دلیلی وجود دارد که ساعتهای رولکس 60 ساله دهها هزار دلار به فروش میروند. حتی اگر قیمت بالایی داشته باشند اما یک سرمایهگذاری است که سالها بعد هم جواب این اعتماد را خواهد داد.
جاودانگی ساعتهای مچی آنها را به ارثیهای فوقالعاده تبدیل میکند. اگر خوششانس باشید تا یکی از این ساعتها را از پدر یا پدربزرگتان به ارث ببرید هر لحظهای که آن را بپوشید شما وسیلهای ملموس را در اختیار خواهید داشت که باعث یادآوری خاطره مردی میشود که به شما زندگی داده است. اگر شما یک ساعت خانوادگی ندارید این را تبدیل به یک رسم خانوادگی کنید تا یک روز شما آن را به پسر یا نوهی خود بدهید.
ساعتهای مچی حس خوبی را منتقل میکنند
ساعتهای مچی نه تنها زیبا هستند بلکه حس خوبی را هم منتقل میکنند. به خاطر رابطه تاریخی آنها با جنگ و ماجراجوییهایی مثل: مسابقات، پرواز و شنا، هیچ وسیلهی مردانه دیگری به اندازه آنها باعث بروز احساسات نمیشوند. این وسیله نه تنها به دیگران در مورد شما میگوید به خود شما هم پیامی را منتقل میکند که میخواهید چه کسی باشید و چه کاری را میخواهید انجام بدهید. اگر یک ساعت به ارث رسیده باشد شاید به شما یادآوری کند تا راهی را ادامه بدهید که اجدادتان به شما افتخار کنند.
شاید احمقانه به نظر برسد که یک وسیله فیزیکی مثل ساعت بتواند باعث ایجاد طرز تفکر در شما بشود اما این موضوع هیچ فرقی با انسانهای اولیه ندارد که به خود یک سری وسیله را برای بدست آوردن شانس، محافظت و شجاعت آویزان میکردند.
مردها همیشه تلاش کردهاند که بر عوامل طبیعی فائق بیایند یکی از اصلیترین آنها زمان است. یک ساعت به شما حس کنترل بر ساعتها و دقایق باارزش زندگیتان را میدهد. آن را به دست خود ببندید و حس میکنید آماده هستید با سرنوشت قرار بگذارید یا حداقل یک قرار معمولی که شاید زندگی شما را تغییر بدهد.
آیا قانع شدید که یک ساعت بپوشید؟