به گزارش خبرگزاری مهر، سومین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی بوطیقا به نقد و بررسی مجموعه غزل «سرم به شانه تو فکر میکند» سروده فاطمه سلیمانپور، با حضور شاعر، غلامرضا طریقی، ابراهیم اکبری دیزگاه، حسن صنوبری، محمدرضا وحیدزاده، الهام عظیمی و بهاره ارشدریاحی در موسسه شهرستان ادب برگزار شد.
در ابتدای نشست ابراهیم اکبری دیزگاه ضمن تاکید بر وجود المانهای غزل در اشعار این مجموعه گفت: شاعر اشعارش را به ترتیب سال سرودن، به سه دوره تقسیم کرده است. هرچه از شعرهای دوره اول به شعرهای دوره سوم میرویم شعرها هم از نظر معنایی، هم از نظر فرمی قویتر میشوند.
در ادامه غلامرضا طریقی با زائد خواندن مقدمه برای این مجموعه یکی از معایب این کتاب را تنوع کم موسیقایی آن دانست و بیان کرد: بیشتر اشعار این کتاب بر 8 وزن سروده شدهاند. در حالی که در بیشتر این اوزان فقط یک شعر جای میگیرد. محدود بودن وزن باعث رخوت مخاطب میشود به خصوص وقتی اشعار هموزن پشت سر هم قرار میگیرند.
شاعر مجموعهی «هر لبت یک کبوتر سرخ است» با اشاره به سهلانگاریهای زبانی و کژتابیهای اشعار خاطرنشان کرد: این مشکلات هم مانند بسیاری کمبودهای دیگر به تدریج از دوره اول به سوم کمرنگتر میشود.
شاعر مجموعه «شلتاق» همچنین موتیفهای مورد استفاده در این اشعار را کلاسیک خواند و لزوم استفاده از موتیفهای خلاقتر و نوگراتر را در غزل معاصر یادآور شد.
محمدرضا وحیدزاده در ادامه سخنان طریقی راجع به بخشبندی کتاب گفت: معمولاً عموم مخاطبین کتاب دوست دارند با یک اثر گزینش شده و یک چکیده روبرو شوند. این سلیقه سلیقه مهمی است و میشود به آن توجه کرد. در نقطه مقابلش منتقدین خیلی علاقه دارند که این سیر را بخوانند. با استفاده از این سیر میتوانیم غزل قبل و بعد را با هم مقایسه کنیم و سیر زبانی و فکری شاعر را ببینم.» این منتقد ادبی کلیشههای ادبی و جنسیتی را سد راه شاعران زن دانست و خاطرنشان کرد: «در این مجموعه شاعر هرچه جلوتر میرود بیشتر بر این دشواریها و کلیشهها فائق میآید و به سبک شخصی خود نزدیک میشود.
حسن صنوبری نیز ضمن توضیحاتی درباره مورد سیر نگاه به محتوا و ساختار در ادبیات معاصر ایران و گرایشهای واکنشی در هر دوره، خاطرنشان کرد: این کتاب مجموعه شعری به مثابه زندگینامه است نه مجموعه شعر به مثابه یک ارائهی ساختاری یا تمرین زیباییشناسی. به همین خاطر عاشقانه بودن آن در برابر شعر بودنش خیلی پررنگ است و زیباییشناسیاش هم متفاوت است.
این منتقد ادبی در مقایسه شعر با ادبیات داستانی یادآور شد: سیر این کتاب بیشتر شبیه یک رمان است تا یک مجموعه داستان؛ که هر کدام از شعرها برای خود یک داستان جداگانه دارند. درست است که هر کدام از غزلها جدا از هم هستند ولی مثل دانههای یک تسبیح، بخشهایی از یک سیر هستند.
در بخش بعدی این میزگرد، الهام عظیمی درباره عنوان این مجموعه گفت: سرم به شانهی تو فکر میکند قسمتی از یک مصراع است و با سکتهای که دارد، شاید مخاطب ناآشنا را به این گمان بیندازد که با یک مجموعه شعر سپید روبرو است. به نظرم میشد اسم بهتری برای مجموعه انتخاب کرد.
وی افزود: شعری که امروز شعر زنانه نامگذاری میشود معمولاً با المانهای شعر زنانه تطابق ندارند. شاعر یک زن وابستهی دائماً در حال زاری است که هیچ شأن و جایگاهی ندارد. در این اشعار هیچ متانت و وقار زنانهای چه از دیدگاه اسلامی، چه از دیدگاه اخلاقی دیده نمیشود. ولی در شعرهای خانم سلیمانپور طراوت و متانت شعر زنانه را دیدم.
این شاعر در مورد ضعفهای زبانی کتاب یادآور شد: خیلی از همنسلان من و خانم سلیمانپور دچار این ضعفهای زبانی هستیم و گاهی اوقات حتی خودمان هم متوجه آنها نمیشویم. این مشکل در نسل شعری ما رایج است. چیزی که رایج میشود متاسفانه کم کم عادت میشود و شاعر باید به سختی مبارزه کند تا با این عادت مبارزه کند.
اکبری دیزگاه در ادامه با اشاره به دستهبندی انواع عشق در شعر از دیدگاه مصطفی ملکیان گفت: این کتاب سراسر عاشقانه است. به همین خاطر بد نیست که درباره ویژگیهای عشق در این مجموعه صحبت کنیم. در این کتاب شاعر خودش را در برابر معشوق خیلی دست کم میگیرد. این خاصیت یک شاعر مدرن نیست.
نویسنده رمان «شاهکشی» با تاکید بر مدرن نبودن راوی یا شاعر این مجموعه گفت: سلیمانپور شاعر امروز ما نیست. شاعر دیروز ما هم نیست. اگر بگوییم فروغ فرخزاد شاعر دیروز ما بود، فاطمه سلیمانپور شاعر پریروز ما محسوب میشود که در فضای سبک عراقی و تا حدودی سبک خراسانی شعر میگوید. اصلیترین مولفهی شعر مدرن تصویر است. این تصویر میتواند یک تصویر ذهنی باشد. یک سری تلمیحهای کلاسیک وجود دارند، ولی شاعر نتوانسته از عنصر روایت استفاده کند تا شعرش را از افقیت نجات دهد و به سمت عمودیت هدایت کند.
این منتقد ادبی ضمن اشاره به ویژگیهای شعر کلاسیک بیان کرد: شعرهای بسیاری در این مجموعه شعر خطابه هستند. این هم یکی دیگر از ویژگیهایی است که باعث شده این مجموعه، یک مجموعهی کلاسیک باشد. در این شعرها این تخاطب هم به گونهای است که منیت شاعر و راوی زیر سوال نرود.
طریقی در بخش دوم صحبتهایش در این نشست گفت: یکی از دلایلی که باعث میشود مخاطب برای بار دوم سراغ شعرهای یک مجموعه برود مختصات داشتن معشوق و توصیفها است. به خصوص در اشعار عاشقانه، بر عکس تصور هرچقدر که معشوق عامتر در نظر گرفته شود و بدون ویژگی خاص، ارتباط با مخاطب کمتر میشود. متاسفانه در این کتاب حس راوی و شاعر مستقیماً بیان شده به جای اینکه با کمک تشبیه، توصیف و فضاسازی نشان داده شوند.
وحیدزاده با اشاره به نظر شفیعی کدکنی درباره صداهایی که از شعر معاصر شنیده میشود، بیان کرد: یکی از این صداها، صدای خودویرانگری است که جزو صداهای متمایز این اثر است. صدای دیگر که کمتر شنیده میشود، صدای عصیان است. صداهایی هم ما را به سمت پناه بردن به عشق میبرند که در شکلی دیگر تبدیل میشود به پناه بردن به شعر. صدای دیگر صدای سرسپردگی است.
این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: پارهای نارسایی زبانی و ضعف تألیف در این اثر دیده میشود که شاید بهتر بود قبل از انتشار ویراست شود. البته نمیدانم ماهیت شعر تا چه حد ویراستپذیر است.
در بخش پایانی نشست صنوبری با تاکید بر این موضوع که این مجموعه، مجموعهی اول است و نباید با شعر شاعران باتجربه مقایسهاش کرد، افزود: نقطه قوت این مجموعه هم این است که در این روزگار فرمزده و شتابزده و شعرهای تفننی، شعرهایی بخوانیم که ریشه در زندگی و حقیقت داشته باشند.
این شاعر در پایان اضافه کرد: لزومی ندارد شاعر مدرن معاصر خود را ملزم کند به رعایت تمام اصول شعر نیمایی در اشعارش. ممکن است شاعری بخواهد در سبک عراقی شعر بگوید و در شعرهایش از زبان آرکائیک و لغات خراسانی استفاده کند، ولی مولفههای یک شعر خوب و ارزشمند را داشته باشد.