اما پدیده مزاحمت جنسی چیست و افرادی که آن را تجربه کردهاند، چه برخوردی با آن داشتهاند؟! به همین علت به سراغ تعدادی از زنان و دختران رفتیم تا در این باره از آنان سؤال کنیم.

سمیه. جـ دختر 27 ساله مجردی است که در این باره میگوید: کارمند سادهای هستم که به دلیل نیاز شدید مالی در ادارهای مشغول به کار شدم. اما بعد از مدتی احساس کردم رئیس اداره که مردی حدوداً پنجاه ساله و متأهل بود، برخورد متفاوتی با من دارد.
سمیه در توضیح رفتارهای رئیس خود چنین میگوید: مثلاً وقتی میخواست نامهای را بدهد، طوری نامه را در دستش میگرفت که انگشتان مرا لمس کند یا هنگامی که روی صندلیاش نشسته بود، طوری نگاهم میکرد که احساس معذّب بودن پیدا میکردم. البته او رفتارهایی مشابه با برخی از همکاران دیگرم نیز داشت یکی از دوستانم به دلیل آنکه وضع مادی بهتر و نیاز کمتری به درآمدش داشت، آنقدر جسارت یافت که جواب وی را به تندی بدهد اما من هرگاه خواستم با رفتارش برخورد بدی داشته باشم، با کسر حقوق، محرومیت از مزایا و حتی توبیخ کلامی در جمع از جانب او مواجه شدم.
- دختر جوان در حالی که صدایش به لرزه افتاده در ادامه با بیان اینکه هنوز رفتار رئیس ادامه دارد، میگوید: هر چقدر از او دوری میکنم بیشتر تهدید میشوم و شاید کارم را از دست بدهم. نمیدانم با این ماجرا چه کنم!
وقتی به چشمان سمیه دقیق میشوم، انگار که تصمیم نهاییاش را گرفته باشد، با قاطعیت میگوید: اما نه تصمیمم را گرفتهام. از آن کار دست میکشم.
هر چند نمیدانم بعداً چه بلایی سرم میآید.
فهیمه هم دختر جوان و دانشجویی است که با شنیدن پرسش ما به یاد تجربهای از دانشگاهش میافتد و آن را اینگونه تعریف میکند: استادی داشتیم که حرفهای زیادی را دربارهاش میشنیدیم اما باورکردن آن برای خود من سخت بود زیرا فکر میکردم وقتی این حرفها به این راحتی به گوش من رسیده، حتماً مأموران حراست هم، آن را شنیدهاند. پس اگر برخوردی با او صورت نمیگیرد، حتماً حرفها نادرست و شایعه است. با این حال وقتی ایشان استاد یکی از درسهای ما شد، دیدم چنین چیزی صحت دارد. تمام دانشجویان دختر، در تمام طول کلاس سعی میکردند در خط نگاه وی قرار نگیرند زیرا نگاه استاد، به گونهای بود که حتی من که از پوشش چادر استفاده میکنم هم، احساس امنیت نمیکردم.
او که دانشجوی رشته زبان است با تأکید بر این که به علت همین رفتار استاد، هیچوقت نتوانستیم با او به ارتباط منطقی متداول بین استاد و دانشجو دست یابیم، میافزاید: در نهایت بعد از اتمام ترم وقتی نمرات آن درس را روی دیوار نصب کردند با تعجب دیدم استاد، برای درسی که به طور قطع کمتر از هیجده نمیشدم، نمره هشت را رد کرده است. برای همین با گریه و ناراحتی پیش مدیرگروه رفتیم و قضایا را تعریف کردیم و متأسفانه نه تنها مرهمی برایمان نشد بلکه، مورد تهمت هم قرار گرفتیم که برخی از شما دانشجویان دختر خودتان هزار عشوه و نیرنگ دارید و وقتی به خواستهتان نمیرسید، بیجهت، با آبروی استادتان بازی میکنید.
وقتی حرفهایش به اینجا میرسد با لحنی که تلخیاش را میشود حس کرد، میگوید: از اینکه هیچکاری نمیتوانستم برای آبرو، غرور و حتی نمره درسم بکنم، احساس بدی داشتم. از همه مردها بدم میآمد و از شنیدن اسم استاد حالم بد میشد. هیچکاری از دستم بر نمیآمد حتی نمیتوانستم به خانوادهام چیزی بگویم چون جز زجر و غصه خوردن کاری نمیتوانستند بکنند بنابراین چارهای نداشتم جز آنکه با احساس بدی که داشتم بسازم و صبرکنم تا آن درس را ترمهای بعد با استاد دیگری بگذرانم.

خانم س نیز فرد دیگری است که بعد از کلی کلنجار رفتن و ابراز تردید در گفتن یا نگفتن تجربهاش در نهایت تصمیم میگیرد تا درباره اتفاقی که خودش آن را تجربه کرده چنین بگوید: در قالب برنامههای کاری محل ادارهام، سفری پنج روزهای پیش آمد و همکار مردی حدوداً 45 ساله که رده شغلی بالایی داشت، با ما همسفر شد. در طول سفر متوجه نگاههای عمیق و البته پرنفوذ و در عین حال توجه مهربانانه ایشان نسبت به خودم شدم. به طوری که هر بار مرا تنها میدید، میگفت: «چطوری؟ خوبی؟ مواظب خودت باش، کمبودی که نیست و ...، با توجه به شرایط تنها کاری که میتوانستم انجام دهم، برخورد عادی با وی بود زیرا با در نظرگرفتن موقعیت توأم با قدرت این فرد، اگر اعتراضی به توجهات غیر معمول وی میکردم، انگشت اتهام به سوی من روانه میشد نه او .
از او میپرسم: این آقا متأهل بود؟
- بله و بعدها متوجه شدم که نام مرا در گوشی همراه خود به این دلیل که همسرش مرا میشناخت، عوض کرده بود.
و وقتی باز از او سؤال میکنم که رفتارهای محبتآمیز فرد مذکور ادامه یافت، تصریح میکند: بله. البته رفتاری توأم با احترام داشت و وقتی محترمانه به من گفت که به علت ویژگیهای اخلاقی و رفتاری حرفی نداشتم بزنم. البته این موضوع مرا آزار میدهد زیرا ایشان همسر و دو فرزند دارد و بنابر حرفهایش به نظر میرسد که زندگیاش را هم دوست دارد ولی نمیدانم چرا علیرغم آنکه میدانم این رابطه درست نیست و او هم نمیخواهد همسرش بویی از ماجرا ببرد، همچنان به او اعتماد دارم؟
و خانم س این بار که به او میگویم «فکر میکنی این ارتباط برای تو مشکلساز بشود؟ کمی سکوت کرده و بعد جواب میدهد: نمیدانم! تا الان که چنین نبوده اما از این به بعد را نمیدانم.
اما سعیده . م ـ که 27 ساله و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد روانشناسی است میگوید: تاکنون خودش در موقعیت مزاحمتهای جنسی قرار نگرفته اما دوستانی دارد که با این پدیده روبهرو شدهاند.
او نگاهی علمیتر به این قضیه دارد و میگوید: علاوه بر ویژگیهای شخصیتی و پایبند نبودن به تعهدات اخلاقی گاهی وقتها بحران میانســالی، سنجش میـــــزان محبوبیت و قــدرت اجتماعی و محیطی و حتی عدم رضایت از زندگی زناشویی، فرد را به این سو میکشاند که در قالب یک مزاحم جنسی، با اطرافیان خود برخورد کند.
وی درباره نقش زنان در تقویت این پدیده میافزاید: البته برخی از زنان نیز به دلیل نقش جنسیتی خویش، در برخی موارد حاضرند به دلیل منافع اجتماعی و محیطی خود، از این نقش، به طور انحرافی استفاده کنند و در برابر چند پیشنهاد کوچک یا بزرگ، پذیرای اینگونه مردان باشند.
این روانشناس در ادامه تأکید میکند: از سوی دیگر دیدگاه منفی برخی مردان که به صورت کلی و تاریخی این چنین بوده است که زن را فردی ضعیف و شکننده پندارند لذا، با انتخاب زنان با عزت نفس کم، درصدد ایجاد مزاحمت برای آنان بر میآیند.
وی تقویت اعتماد به نفس در افراد جامعه بهویژه زنان و همچنین تغییر دیدگاه مردسالارانه در جامعه ایران را در کنار آموزش دختران و زنان برای یادگیری "نه" گفتن به درخواستهایی از این نوع، بیآنکه نگران پیامدهای بعدی باشند را، راهکارهای مقابله با پدیده مزاحمتهای جنسی میداند.
چه بخواهیم، چه نخواهیم پدیده مزاحمتهای جنسی وجود دارد هرچند که هیچکار تحقیقی و آماری درباره سنجش میزان فراگیر بودن آن در جامعه انجام نشده است. واقعیت این است که کشور ایرانی در این زمینه هم مانند برخی مسائل، چند گام از کشورهای دیگر عقبتر حرکت میکند. در سایر کشورها به لحاظ اهمیت حقوق شهروندی فعالیتهایی برای شناساندن این پدیده به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی صورت گرفته است تا جایی که در حال حاضر اگر فردی با آن مواجه شود، بدون ترس از قضاوت و برخورد اطرافیان و جامعه، به دنبال برخورد با عامل مزاحمت از طریق مجاری قانونی میرود اما در کشور ما ایران، هنوز، تعریف درستی از این قضیه وجود ندارد و بسیاری از مردم حتی آن را یک جرم و اتفاق نامتعارف که قابلیت پیگیری حقوقی داشته باشد، نمیدانند.
هرچند که در این باره، بندهای قانونی ایران، سکوت کرده و در مجموعه قوانین جمهوری اسلامی ایران جایی برای آن در نظر گرفته نشده است اما، با آگاه شدن از ماهیت مزاحمتهای جنسی میتوان، برای تأمین آرامش روانی افراد آیندة روشنی متصور شد.