ماهان شبکه ایرانیان

تعلیم و آموزش اصول عقیده

اگر بپذیریم عقاید انسان در اختیار او نیست، چگونه می توان عقاید صحیح و سازگار با واقع را به مردم تعلیم داد؟

اگر بپذیریم عقاید انسان در اختیار او نیست، چگونه می توان عقاید صحیح و سازگار با واقع را به مردم تعلیم داد؟

در پاسخ این سؤال می توان گفت که عقاید انسانی، مانند لباس نیستند که هر گاه اراده شد، بتوان آنها را تغییر داد. از سوی دیگر، عقاید غیر علمی، قابل دگرگونی هستند، امّا با ریشه کن ساختن ریشه عقاید نادرست و وهم آلود.

آموزش عقاید بر اساس تفکر اسلامی، چنین هدفی را دنبال می کند، یعنی پس از آزاد ساختن فکر و اندیشه از بندهای تقلید و جایگزین ساختن پژوهش های کامل به جای پژوهش های ناقص، عقاید موهوم و نادرست، جای خود را به عقاید علمی و صحیح می سپارند و چنین امری، نه تنها ممکن است، بلکه دشوار هم نیست.

ضرورت آموزش عقاید صحیح

پیش از این، روشن ساختیم که عقاید، شیرازه روح و جان انسان را تشکیل می دهند و عقاید نادرست، شکل و باطن حقیقی انسان را دگرگون می سازند و آن را بیمار می کنند و بدین ترتیب، زندگی فردی و اجتماعی اش را از سیر طبیعی، خارج می نمایند. آنچه می تواند انسان را از این خطر نگه دارد، شناخت شناسی و آموزش عقاید علمی است. از این رو، این دانش، مهم ترین، گران بهاترین و ضروری ترین دانش ها به شمار می رود. امام باقر علیه السلام در ضمن راهنمایی هایی به جابر بن یزید جعفی می فرماید:

اعلَم أنَّهُ لاعِلمَ کطَلَبِ السَّلامَةِ ولاسَلامَةَ کسَلامَةِ القَلبِ.[1]

بدان که هیچ دانشی، مانند به دست آوردن سلامت نیست و هیچ سلامتی، چون سلامت دل نیست.

آری، هیچ دانشی مانند دانشی که از آن توقع سلامت قلب و روح انسان می رود، نیست؛ چرا که معیار ارزش هر دانش، در خدمتی نهفته است که به انسان و جامعه ارائه می کند و چون علم عقیده شناسی و پالایش عقاید، بیشترین نقش را در سلامت فکر و روح بر عهده دارد، گران بهاترین و ضروری ترینِ دانش ها برای انسان است.

آموزش اجباری

در مادّه سیزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر، آمده است: آموزش و پرورش ابتدایی، باید برای همه اجباری و رایگان باشد.[2] اگر از امضاکنندگان این میثاق بپرسیم که «چرا شما با این مصوّبه، آزادی را از مردم بی سواد سلب می کنید و چرا نمی گذارید آنان در انتخاب بی سوادی، آزاد باشند؟ و دلیل این آموزش اجباری چیست؟»، حتماً پاسخ می دهند که حداقل سواد، از ضروریات زندگی انسان است.

ما هم این نظر را قبول داریم و پیامبر اسلام، سیزده قرن قبل از تولّد پیشنهادکنندگان منشور حقوق بین الملل، طلب علم را بر هر مرد و زن مسلمان، واجب کرده است.[3] ایرادی که ما به این آقایان داریم، این است که چرا فقط سوادآموزی را به دلیل ضروری بودن آن برای زندگی، اجباری می کنند و از آموزش عقاید صحیح اصلًا سخن به میان نمی آورند؟ آیا داشتن حداقل سواد، از ضروریات زندگی است؛ ولی عقاید درست که زندگی را در جهت صحیح هدایت می کند، از جمله این ضروریات نیست؟ آیا داشتن عقاید نادرست، برای انسان زیانبارتر است، یا بی سوادی؟ آیا اشخاص بی سواد برای خود و دیگران بیشتر زحمت ایجاد کرده اند، یا افراد باسوادی که دارای عقاید نادرست و کج فکری و انحراف روانی بوده اند؟

حقیقت، این است که اگر منصفانه و بدون در نظر گرفتن مصالح سیاسی، درباره ضروریات زندگی انسان قضاوت کنیم، هیچ چیز برای انسان ضروری تر از سلامت روان نیست؛ زیرا اگر انسان از این سلامت برخوردار نباشد، نه از بدن سالم می تواند بهره ببرد و نه از علم و نه از هیچ چیز دیگر. و همان طور که در کلام امام باقر علیه السلام آمد، دانشی که این سلامت را برای انسان تأمین می کند، از ضروری ترین اموری است که انسان باید بداند. این ضرورت، ایجاب می کند که زمینه آموزش عقاید صحیح، برای همه مردم فراهم شود و این آموزش نیز مانند سوادآموزی، همگانی و اجباری گردد.

روش های آموزش عقیده

می توان گفت که به طور کلّی، سه روش برای آموزش اصول عقاید، وجود دارد:

1.روش فلاسفه، 2. روش متکلّمان، 3. روش انبیای الهی.

هر سه طایفه فلاسفه و متکلّمان و انبیای الهی، در زمینه اصول عقاید، بحث کرده اند؛ ولی هر یک در تبیین مسائل عقیدتی، روش خاصّی دارند.[4]

ویژگی های روش انبیا

روش انبیای الهی در تعلیم اصول عقاید، دارای دو ویژگی بسیار مهم و اساسی است که روش فلاسفه و متکلّمان، فاقد آنهاست. این دو ویژگی، عبارت است از:

1.عمومیت

نخستین ویژگی روش انبیای الهی در آموزش اصول عقاید، این است که همگانی است و عموم اقشار جامعه را فرا می گیرد، بر خلاف روش فلاسفه و متکلّمان که قشر خاصی را مورد آموزش قرار می دهد.

مخاطب فلاسفه و متکلّمان، افراد ویژه ای هستند که زبان و بیان خاصّ آنان را می فهمند و همه مردم، مخاطب آنان نیستند. به سخن دیگر، فلاسفه و متکلّمان، وقتی درباره مسائل عقیدتی بحث می کنند و کتاب می نویسند، مخاطبشان همه مردم نیستند؛ بلکه مخاطب آنان، تنها کسانی هستند که ذوق و آگاهی فلسفی و یا کلامی دارند و در رشته فلسفه یا کلام کار کرده و یا می خواهند کار کنند. از این رو، گفته ها و نوشته های آنان، برای عموم، قابل استفاده نیست.

ولی مخاطب انبیای الهی، همه مردم اند. انبیا، معلّم و مربّی عموم انسان ها هستند و همه مردم را در مسائل عقیدتی، به عقل و برهان، رجوع می دهند.

مخاطب انبیا، فقط کسانی نیستند که در رشته فلسفه کار کرده، یا می خواهند کار کنند. مخاطب انبیا، تنها کسانی نیستند که ذوق و استعداد علم کلام را دارند.

مخاطب انبیا، دانشمندان یا دانشجویان و یا هر قشر خاصی از اقشار مختلف جامعه نیستند؛ بلکه همه اقشار مردم، مخاطب پیامبران خدا هستند. به همین جهت، پیامبران باید به گونه ای سخن بگویند که برای همه قابل استفاده باشد و در زمینه مسائل عقیدتی، باید به گونه ای استدلال کنند که همه مردم بفهمند و برای کلّیه اقشار مردم، از دانشمندترین تا بی سوادترین آنها، مفید و قانع کننده باشد.

2.جامعیت

دومین ویژگی روش پیامبران خدا در تعلیم مسائل عقیدتی، جامعیت است. در روش فلسفی و کلامی، عقیده، جدا از عمل، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. پس مباحث عقیدتی در فلسفه و کلام، یک سلسله مباحث خشک علمی و خارج از حوزه فعالیت های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی است؛ ولی در روش انبیای الهی، مباحث عقیدتی، جامعیت ویژه ای دارند که در آنها عقیده و عمل، آمیخته به هم، مورد بررسی قرار می گیرند. آموزش اصول عقاید با این روش، در عین این که انسان را با استدلال های عمیق علمی و فلسفی در مسائل مبدأ و معاد آشنا می کند، چه بسا لطیف ترین مسائل عرفانی را به او تعلیم می دهد و دقیق ترین مسائل اقتصادی، سیاسی و جامعه شناسی را نیز برای او تشریح می کند.

آموزش اصول عقاید

آموزش عقیده، عبارت از عرضه تعلیماتی است که باورهای کاذب و غیر علمی را از انسان دور می کند و عقاید صحیح و علمی را در او رشد می دهد.

بدیهی است که این کار، امکان پذیر است. علم عقیده شناسی، به دلیل این که مانع پیوند خوردن عقاید غیر علمی و نادرست به روان انسان می شود، تأمین کننده سلامت روان است و از این رو، ارزنده ترین علوم است و فرا گرفتن آن بیش از هر دانش دیگر برای انسان، ضروری است.

ضرورت و نقش بنیادی علم عقیده شناسی ایجاب می کند که زمینه آموزش این علم برای همگان فراهم شود و آموزش عقاید علمی، همگانی و اجباری گردد.

آموزش عقیده، به معنای انتقال عقاید استاد به شاگرد، به صورت تقلیدی نیست؛ بلکه منظور، آموزش بررسی های عقیدتی است تا انسان بتواند عقاید صحیح را انتخاب کند.

برای آموزش اصول عقاید، سه روش وجود دارد: روش فلاسفه، روش متکلّمان، و روش انبیای الهی. ما به دلیل عمومیت و جامعیت روش انبیا، این روش را برگزیده ایم.

پی نوشت ها

[1] تحف العقول: ص 286.

[2] راهنمای سازمان ملل متّحد: ص 1012 مادّه 13 از «میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی».

[3] ر. ک: مشکاة الأنوار: ص 236 ح 675.

[4] برای آشنایی با روش فلاسفه و متکلّمان، ر. ک: مجموعه آشنایی با علوم اسلامی، استاد شهید مرتضی مطهّری (درس چهارم از «فلسفه»، مبحث «روش های فکری اسلامی» و درس اوّل از «علم کلام»).

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان