دبورا کافمن، متخصص تغذیه در بالتیمور درباره این ترسها در کودکان میگوید: « یک بار یکی از بیمارانم دختر 10 سالهای بود که از روغنهای ترانس وحشت داشت. بخشی از درمان او این بود که من رو به رویش مینشستم و همراه او یک ساندویچ همبرگر میخوردم تا نشانش دهم که اتفاق وحشتناکی روی نخواهد داد و با یک بار خوردن یک همبرگر سرخ شده، رگهای قلب او بلافاصله نخواهند گرفت و او نخواهد مرد».
والدین باید بسیار مراقب رفتار خود در مقابل کودکان باشند و دقت کنند که بیش از اندازه درباره رژیم غذایی کودکان سختگیری نکنند. بسیاری از والدین، مربیان، معلمان و متخصصان کودکان درباره غذاهای ناسالم با کودکان صحبت میکنند، ولی تاکید بیش از اندازه بر این مقوله نه تنها میتواند باعث اورتورکسیا گردد، بلکه میتواند بروز بی اشتهایی عصبی، بولیمیا و خوردن وسواسی را نیز موجب شود.
به عقیده متخصصان تغذیه بدن کودکان دارای سیستمی است که به طور خودکار اشتها را تنظیم میکند و کودکان زمانی غذا میخورند که اشتها داشته باشند و اگر اشتها نداشته باشند، خود به خود غذا نمیخورند و زمانی که والدین سعی میکنند بر خلاف این میل طبیعی به کودک چیزی بخورانند یا او را از غذا خوردن باز دارند، کارکرد این کنترل کننده طبیعی با مشکل رو به رو خواهد شد.
کارشناسان تغذیه و رژیم درمانی عقیده دارند که افراد باید برای خوردن به میل و اشتهای طبیعی خود رجوع کنند تا اینکه خوردن را به یک مقوله احساسی تبدیل نمایند.
والدین باید میانهروی را به کودکان خود بیاموزند. خوردن مداوم غذاهایی چون سیب زمینی سرخکرده، چیپس، پفک و فست فودها رفتار غذایی سالمی نیست، ولی مضر بودن این غذاها به این معنی نیست که لمس کردن یا یک بار خوردن آنها هم مرگبار و خطرناک است!
اورتورکسیا چه نشانههایی دارد؟
از آنجایی که اورتورکسیا یک اختلال کاملا شناخته شده نیست و به اندازه بی اشتهایی عصبی و بولیمیا درباره آن صحبت نشده است، بسیاری از متخصصان تغذیه هم با نشانههای آن بیگانهاند و نمیتوانند مبتلایان به این اختلال را تشخیص دهند.
این افراد از رژیم غذایی سفت و سختی پیروی میکنند و اگر به دلایلی نتوانند به آن عمل نمایند بسیار ناراحت و نگران میشوند، مثلا اگر به یک مهمانی دعوت شده باشند که غذای آن فقط فست فود باشد، سعی میکنند تا جای ممکن از خوردن امتناع کنند و اگر به اجبار مقداری غذا بخورند، به اضطراب بسیاری دچار خواهند شد.
از دیگر نشانههای این بیماری این است که افراد مبتلا، بیماریهای دیگر خود را به تغذیه نادرست نسبت میدهند. اگر به یک بیماری دچار شوند که به داروهای رایج پاسخ ندهد، تقصیر را گردن رژیم غذایی خود میاندازند و سعی میکنند با رعایت هرچه بیشتر خوردن غذاهای سالم بیماری را درمان کنند و فکر میکنند که با این راه میتوانند آن بیماری را درمان نمایند، این در حالی است که در برخی اوقات رژیم غذایی هیچ ارتباطی به درمان یا تشدید بیماری ندارد، مثلا اگر آنها به بیماری ام.اس مبتلا باشند و در کتابی خوانده باشند که محدود کردن پروتئین میتواند به بهبود علائم این بیماری کمک کند، در کاهش میزان دریافت پروتئین افراط میکنند و بدن خود را از این لحاظ در معرض کمبود قرار میدهند.
یا برخی دیگر درباره مضرات چربیها شنیدهاند و از خوردن هر گونه چربی وحشت دارند و این در حالی است که مصرف چربیهای سالم برای بدن ضروری میباشد.
اگر یک متخصص تغذیه ببیند که مراجعش نسبت به غذاهایی که میخورد بسیار وسواس دارد و با ترس و اضطراب درباره رژیم غذایی خود حرف میزند، باید نگران شود و با پرسیدن سوالات مهمی درباره بروز این اختلال پرس و جو کند. باید از احساس او درباره خوردن همان غذاهای «وحشتناک» سوال کند و اگر دید که بیمار به صورتی بیمارگونه از این غذاها وحشت دارد، باید به ابتلای او به اورتورکسیا فکر کند.
برخی از مبتلایان به این بیماری روی آنچه میخورند، بیش از آنچه نمیخورند تمرکز میکنند و در اکثر اوقات این رویکرد باعث میشود فرد بسیاری غذاها را از رژیم غذایی خود حذف کند که در این موارد این غذاها بیشتر کربوهیدرات، چربیهای ترانس، فرآوردههای حیوانی و قندها هستند. حذف این غذاها میتواند در نهایت به سوء تغذیه منجر شود.
اگر شما هم دیدید به شیوهای وسواس گونه درباره غذاهایی که میخورید فکر میکنید یا غذاهایی مانند قندها، گوشت یا نان را بدون هیچ گونه محدودیت پزشکی از رژیم غذایی حذف کردهاید یا هنگام خوردن غذاهایی چون فست فودها مضطرب میشوید و فکر میکنید که اتفاق بدی برای شما خواهد افتاد، مراقب باشید و به یک متخصص تغذیه مراجعه کنید. اگر به اورتورکسیا دچار شده باشید، با خطر سوءتغذیه رو به رو هستید که اگر جلوی آن را نگیرید، میتواند سلامتی شما را تهدید کند.
برای خواندن بخش اول- خوردن غذای سالم- اینجا کلیک کنید.