برای درصد کمی از مردم، غم و اندوه حکم مرهمی برای دردهایشان است. برای بیشتر ما این حس همانند نیرویی فلجکننده ما را تا مدفونشدن زیر خروارها ناامیدی و عذاب روحی پیش میبرد. اکثر فیلمهایی که در تلاش برای به تصویرکشیدن این احساس هستند، به ورطهی بیهودهای از تصنع و ملودرام بیش از حد سقوط میکنند؛ خصوصیاتی که میتوانند روایت هدفمند یک فیلم را خنثی و بیاثر سازند. اما "منچستر کنار دریا"، درام سرد و اندوهناک ساخته «کنت لونرگان» اینگونه نیست. این فیلم دربارهی مردیست که غصه و اندوه از او کالبدی توخالی ساخته و او را نسبت به شخصیت گذشتهاش بسیار تغییر داده. بازیهای راحت و فیلمنامهی متفاوت و روشنگرانهی آن در عین سادگی به طرز دردناکی پیچیده است. رویکرد صادقانه و سرراست لونرگان، فیلم و احساسات درون آن را حقیقی نگه داشته و بیننده هرگز احساس نمیکند که فیلم او را بالاجبار با شخصیتهایش همراه میسازد.
"منچستر کنار دریا" شخصی به نام «لی (کیسی افلک)» که یک نگهبان/ سرایدار ترشروست و برای گذران زندگی به پیشخدمتی مشغول است را به ما معرفی میکند. او تقریبا هر روز عصر را در کافهها پرسه میزند که مکانی برای نمایش عدم توانایی شدید او در برقراری روابط اجتماعیست. او در مسیر زندگی به شیئی کماهمیت که خود را در جریان امواج دریا رها کرده، شبیه است. یک روز، تماسی از شهر منچستر دریافت میکند؛ شهری که زمانی خانهی او بود. برادر بزرگتر او «جو (کایل چندلر)» در بیمارستان بستریست و شاید زیاد دوام نیاورد. به حدی که طی 90 دقیقه مسافرت لی به منچستر، جو فوت میکند. لی ماندهاست و بر عهده گرفتن مسؤولیت مراسم فوت برادرش و مراقبت از «پاتریک (لوکاس هِجز)» پسر 16 سالهی او. لی در کمال تعجب و حیرت درمییابد که او به عنوان سرپرست پاتریک منصوب شده و به این معنیست که پاتریک باید به بوستون رفته تا با عمویش زندگی کند یا در عوض لی به منچستر بازگردد؛ احتمالی که او را وحشتزده کرده.
ما متوجه میشویم که یک راز در این میان وجود دارد؛ رازی بین لی و رابطهاش با شهر منچستر که به تدریج با فلشبکهای مناسب تعریف شده و اتفاقات فعلی نیز به میزان کافی نشان میدهد که چرا برای او تا این حد بازگشت و ماندن در این شهر سخت و طاقتفرساست. تمامی اینها در یکی از دردناکترین و تنشزاترین صحنههای امسال به اوج خود میرسد: صحنهی مواجههی لی و همسر سابقش «رندی (میشل ویلیامز)» که در آن تمام حرفهای ناگفته و خاطرات قدیمی سر باز میکند.
"منچستر کنار دریا" دربارهی روحیات، رفتار، شخصیت و گفتار است. نمیتوان داستانگویی (حداقل در وهله اول) را از نکات بارز آن دانست. راه حلی برای فرار از روزمرگی زندگی ارائه نمیدهد. این فیلم عمیقا بیننده را با خود به دنیای بیهدف و یکنواخت لی فرو میبرد. سپس همانند بازکردن لایههای یک پیاز، مشخص میسازد که او چگونه به اینجا رسیده و راهی برای پیش رو به او پیشنهاد میکند. نوعی امید در پایان فیلم احساس میشود البته نه از جنس آن پایان خوش در بیشتر فیلمها بلکه چیزی قابل باورتر و به مراتب راضیکنندهتر.
هنگامی که نامزدهای اسکار در ژانویه 2017 اعلام میشود، باید نام کیسی افلک با شایستگی در میان آنها باشد. افلک قبلا هم بازیهای خوب داشته (مثل «رفته عزیزم، رفته» و «میانستارهای»)، اما به راحتی میتوان گفت این بهترین بازی اوست. او بیقراری لی را در هر حرکت و واکنش و کلامش جاری ساخته و ناامیدی سرکوبشدهی لی را مجسم کرده و هنگامی که دیگر تحملش را ندارد درد و رنج درونیش را بیرون میریزد. افلک همبازیهای خوبی از جمله میشل ویلیامز عالی و لوکاس هجز تازهکار دارد، ولی این فیلم متعلق به اوست. البته باید خاطرنشان کرد که نقش ابتدا به مت دیمون پیشنهاد شدهبود اما او به دلیل مشغول بودن در پروژهای دیگر از این فیلم کنار کشید. بعد از دیدن فیلم سخت است که بازیگر دیگری را به جای افلک در قالب شخصیت لی تجسم کنیم، او در این نقش فرو رفته.
نام "منچستر کنار دریا" در اکثر لیستهای برترین آثار سینمایی سال 2016 و در جوایز مختلف به چشم میخورد و این به منزلهی یک رستگاری بزرگ برای لونرگان فیلمساز است؛ چرا که او با فیلم قبلیش «مارگارت» فراز و نشیب زیادی را پشت سر گذاشت. با این حال نسخهی ویژه مارگارت به زعم بسیاری از جمله مارتین اسکورسیزی یک شاهکار خطاب شد، ولی "منچستر کنار دریا" یک اثر قدرتمند بیسر و صداست. اگرچه بازیگران تحرک فیزیکی چندانی ندارند، اما بار احساسی فیلم بسیار سنگین است. از ابتدا باید با این فیلم صبور باشید. شاید برای مخاطبی که به سرعت برقآسای فیلمهای تجاری این روزها عادت کرده، رویکرد آرام و حسابشدهی لونرگان کمی غریب به نظر برسد اما نهایتا بیننده را در دنیای لی غوطهور خواهد ساخت.
"منچستر کنار دریا" از آن دست فیلمهاییست که فقط در فصل جوایز نصیبمان خواهد شد چون تقاضا برای آن محدود است. قرار نیست در این فیلم با لحظات ریتم تند و سرخوشی و ترشح آدرنالین مواجه شوید. این اثر یک محصول سینمایی یکبار مصرف نیست. اگر به دنبال فیلم سطحی هستید، مسلما "منچستر کنار دریا" شما را ناامید خواهد کرد. این فیلم برای آنهایی ساخته شده که به دنبال تجربیات عمیقتری هستند.
مترجم: بابک مؤیدزاده