«اهل بیت رسولاللهعلیهمالسلام تاریخ جهاد در اسلام را ساختهاند. یکى از این قهرمانان جاوید تاریخ، سیدالشهداء حضرت اباعبدالله الحسینعلیهالسلام است. وى براى حاکمیت کلمه لااله الا الله مجاهدت کرد. حسین فرزند مصطفى و خدیجه، پسر على و فاطمه و برادر حسن مجتبىعلیهالسلام است و اسلام از جهاد او زنده است».
این جملات را شیخ محمد فرحات امام جمعه مسجد الازهر در سالروز تولد حضرت امام حسینعلیهالسلام و در خطبه اول نماز جمعه بیان داشت. مردم مصر میلاد اباعبدالله را در 28 ربیعالثانى جشن مىگیرند. امام جمعه الازهر خطبه اول نماز را به معرفى خصائل الهى اهلبیتعلیهمالسلام و حضرت امام حسینعلیهالسلام و خاندان مکرم وى اختصاص داد. وى با استناد به روایات نبوى گفت: دوستى با فاطمهعلیهاالسلام دوستى با پیامبرصلى الله علیه وآله و دشمنى با فاطمه دشمنى با پیامبر است. امام جمعه الازهر با اشاره به روز محشر گفت در این روز ندا در مىرسد که «اى اهل محشر دیدهها را ببندید چون فاطمه مىخواهد عبور کند پس فاطمه به همراه هفتاد هزار تن از فرزندان خود عبور مىکند».
محبت اهل بیتعلیهمالسلام از قرنها پیش حتى قبل از دوران فاطمیان با قلب و جان مردم مسلمان مصر عجین شده است. سابقه این امر به صدر اسلام و دوران فتح مصر توسط سپاه اسلام برمىگردد. در این سپاه جمعى از دوستداران حضرت علىعلیهالسلام نظیر ابوذر غفارى، مقدادبن اسود کندى و ابوایوب انصارى حضور داشتند. این عده آشکارا به ولاى على مرتضىعلیهالسلام اهتمام داشتند و به دعوت مردم به سوى علىعلیهالسلام معروف بودند و هیچ گاه و در هیچ جایى از فراخواندن مردم به ولا و محبت آن حضرت بازنمىایستادند. (1)
مؤلف تاریخ شیعه مىگوید: «گزاف نیست اگر بگوییم تشیع در همان روزى که اسلام وارد مصر شد به مصر راه یافت». (2) برخى انتصاب محمدبن ابىبکر از سوى حضرت علىعلیهالسلام به امارت مصر را از دلایل علاقه مردم به آن حضرت و آل او دانستهاند اما شواهد تاریخى نشان مىدهد که حتى قبل از خلافت علىعلیهالسلام نیز قلوب مسلمانان مصر مملو از عشق به ایشان بوده است.
یکى از دلایل رواج تشیع نسبتبه علىعلیهالسلام در مصر - پیش از آن که آن حضرت به مقام خلافتبرسد - مطلب مقریزى است. وى مىگوید: «قیس بن سعد انصارى به سوى مصر گسیل شد و در ربیع الاول سال سىوهفتبر مصر درآمد مردم مصر در آن روزها از لشگر و سپاه علىعلیهالسلام بودند». (3)
ابناثیر نیز درباره حوادث سال سىوشش - پس از گزارش خطبه و سخنرانى نماینده حضرت علىعلیهالسلام که مردم را براى بیعتبا آن حضرت دعوت مىکرد مىنویسد: «مردم برخاستند و به آن حضرت بیعتخود را اعلام نمودند و مصر سامان یافت و علىعلیهالسلام کارگزاران خود را بر مصر گماشت». (4)
همانگونه که گفته شد گماردن محمدبن ابىبکر و قیس جهت اداره مصر و عشق ایشان به پاسدارى از حریم اهل بیتعلیهمالسلام باعث آشنایى بیشتر مردم با فضایل آن بزرگان و افزایش نفوذ معنوى تشیع در آن سرزمین گردید.
پس از به قدرت رسیدن عمروبن عاص - که مردى خبیث و مخالف خاندان پیامبر بود - فعالیت گستردهاى در مصر براى دور ساختن مردم از اهل بیتعلیهمالسلام صورت پذیرفت. بسیارى کشته و زندانى شدند و شمارى تبعید گردیدند اما با آن همه خصومت، دوستان حضرت علىعلیهالسلام فراوان بودند.
مقریزى مىگوید: (5) «وقتى علىعلیهالسلام به شهادت رسید و معاویه در حکومتخود استقرار و استقلال یافتسربازان و اشراف مصر عثمانى بودند، اما بسیارى از مردم آن از دوستان علىعلیهالسلام بهشمار مىرفتند».
دوران حکومت امویان براى شیعیان و دوستداران اهل بیتعلیهمالسلام بسیار تلخ و ملالآور بود. در این دوران سب و دشنام علىعلیهالسلام رواج یافت و دوستان وى در انزوا قرار گرفتند. اینان اگر چه به صورت علنى قادر به حمایت از خاندان پیامبر نبودند اما در دل ولاى آن عزیزان را زنده نگه مىداشتند و نسبتبه ادامه راه آنان وفادار بودند. در دوران بنىعباس نیز این وضعیت ادامه داشت اگر چه این سلسله در اوایل حکومتخود با شعار خونخواهى امام حسینعلیهالسلام به میدان آمد اما پس از تثبیت قدرت انواع ظلمها و ستمها را نسبتبه علویان روا داشت و این آغازى بر نهضت علویان علیه حکومتبنىعباس بود.
نخستین علوى که به مصر وارد شد و مردم با او بیعت کردند، علىبن محمدبن عبدالله از نوادگان حضرت امام حسن مجتبىعلیهالسلام بود (6) وى تلاشهایى براى احیاى تشیع در مصر نمود اما در مقابله با جوروستم حکام بنىعباس ناکام ماند. دیگر قیامهاى علویان در مصر نیز اگر چه باعث تقویت موضع شیعیان و خروج ایشان از انزوا گردید اما آن شوکت و جلال دوران خلافتحضرت علىبن ابىطالبعلیهالسلام را احیا نکرد. ظهور فاطمیون در مصر آغازى مجدد بر افزایش محبت اهل بیتعلیهمالسلام در این سرزمین بود. فاطمیان از فرقه اسماعیلیان خاص بودند که خود را از نسل حضرت زهراعلیهاالسلام مىدانستند و به همین دلیل سلسله خود را فاطمى نامیدند. پس از وفات امام جعفر صادقعلیهالسلام پیروان آن حضرت به شش فرقه تقسیم شدند که یکى از این فرقهها اسماعیلیان خاص بودند. اینان اعتقاد داشتند که پس از امام صادقعلیهالسلام فرزند بزرگ ایشان یعنى اسماعیل به امامت رسیده است و مرگ اسماعیل را در زمان حیات پدر که به سال 145 هجرى روى داده است انکار مىکردند. اینان در مورد اسماعیل مىگفتند: (7) «او نمرده و نخواهد مرد و او مهدى قائم است که براى نجات امتخود بازخواهد گشت».
نخستین خلیفه فاطمى عبیدالله المهدى نام داشت که خود را ازنسل محمدبن اسماعیل بن جعفر الصادقعلیهالسلام و از ذریه حضرت فاطمهعلیهاالسلام معرفى کرد. وى در سال 301 با تصرف اسکندریه نیتخود را براى فتح مصر آشکار کرد و سلسله فاطمیان را در سال 308 در تونس تشکیل داد که دامنه آن پس از مدتى به مصر کشانده شد.
فاطمیان خود را شیعه و محب اهل بیتعلیهمالسلام مىدانستند و علاقهمند بودند از نام امام به جاى خلیفه استفاده کنند تا قرابتخود را به شیعیان بیشتر نشان بدهند.
عبدالمجید الجندى عضو شوراى عالى امور اسلامى مصر و مؤلف کتاب الامام جعفر الصادقعلیهالسلام درباره حکومت فاطمیان و ارتباط آن با حضرت امام صادقعلیهالسلام مىنویسد:
«امام صادقعلیهالسلام در تاریخ اسلام یگانه امامى است که عالم و دانشمند بود و تاریخ جهان بر پایه اندیشههاى دینى، فقهى، اجتماعى و اقتصادى ایشان استوار بود و بر این اساس دولتها و کشورهاى با عظمتى بنیان یافتند. مصر به یاد دارد که پس از دوره فراعنه، باشکوهترین حکومت تاریخ در همین سرزمین استقرار یافت که قلمرو آن از سواحل اقیانوس اطلس تا خلیجسوئز امتداد داشت این حکومتیعنى فاطمیان چنانچه به وسیله ارتشهاى ترک مهار نمىشد قلمرو آن تا قلههاى هیمالیا و قلب قاره آسیا امتداد مىیافت». (8)
مرحوم علامه دهخدا در مورد اولین خلیفه فاطمیان مىگوید: «عبیدالله بن محمد الفاطمى العلوى از فرزندان امام جعفر صادقعلیهالسلام امام و مؤسس دولت علویین در مغرب و جد فاطمیان در مصر است. در نسب وى اختلاف است وى در سلیمه سوریه سکونت داشتسپس بسیارى از اصحاب خود را در مغرب پراکنده کرد تا ظهور امام زمان (مهدى) را بشارت دهند و مردم را بدو خوانند». (9)
امیرالمعزلدین لله اولین خلیفه فاطمى بود که موفق شد مصر را به تصرف درآورد. فرمانده سپاه وى به نام جوهر به این مهم نایل شد در حالى که قبل از وى لشکر فاطمیان نتوانسته بود بر تمام مصر مسلط گردد. فتح مصر در سال 358 ه . ق روى داد. المعزلدین لله قاهره را بنیاد کرد و از این پس قاهره پایتخت مصر شد. وى اهتمام خاصى بر نشر تشیع در مصر نشان داد. در دوران حکومت وى اذان به سبک شیعیان در ماذنهها طنینانداز شد، در مسائل ارث، طلاق، نماز جمعه و معاملات، فقه تشیع حاکم گردید و مدح اهل بیتعلیهمالسلام گسترده شد. یکى از مهمترین کارهاى این دوره تاسیس جامع الازهر بود هدف از این عمل تدریس فقه شیعه بود. تسمیه الازهر به حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نسبت داده شده است.
«المعزلدین الله این مدرسه بزرگ را تاسیس کرد و جوهر، موقوفات عظیمى براى آن وضع نمود و خود او و خلفاى فاطمى موقوفات آن را توسعه دادند. همه این کوششها با این هدف مبذول گردید که فقه آل محمدصلى الله علیه وآله و مذهب تشیع در آن تدریس شود». (10)
بنا به تصریح جلالالدین سیوطى وى پس از تسخیر قاهره و کمک به قحطىزدگان این شهر، به ذکر مناقب رسولاللهصلى الله علیه وآله و اهل بیتعلیهمالسلام دستور داد. او به خطبا امر کرد که به ذکر مناقب رسول اکرمصلى الله علیه وآله و على، فاطمه، حسن و حسینعلیهمالسلام بپردازند.
الحاکم بامرلله خلیفه دیگر فاطمیان بیش از اسلاف خود به ترویج تشیع پرداخت. در زمان وى دانشکدهاى به نام دارالحکمه براى تدریس فقه و لغت تاسیس شد و بزودى مبدل به بزرگترین کتابخانه عصر خود گردید.
فاطمیان علىرغم ترویج مذهب شیعه به دیگر مذاهب نیز به دیده احترام مىنگریستند و دانشگاه الازهر مرکز بحث و گفتگو بین علماى اسلام از مذاهب گوناگون و حتى دانشمندان مسیحى با متفکران اسلامى بود.
مرحوم سیف آزاد در کتاب تاریخ خلفاى فاطمى شرح مبسوطى از مراکز علم و دانش فاطمیان بیان مىکند و از جمله مىگوید:
«جامع الازهر نه فقط مرکز دعوت فاطمیان بود بلکه علماى شافعى و حنفى و غیره هم در آن اجتماع مىکردند».
«فاطمیان در علم و حکمت تعصب به خرج نمىدادند و در مقابل علماى شیعه و سنى با گشادهرویى رفتار مىکردند». (11)
«الحاکم بامرالله فاطمى در زمان خود دو تن عالم مالکى را براى تعلیم فقه دعوت نمود». (12)
در دوره فاطمیان برپایى مراسم جشن و عزادارى در ایام تولد یا شهادت اهل بیتعلیهاالسلام رواج پیدا کرد. زیارت و بوسیدن مقابر متبرکه، توسل به ائمهعلیهاالسلام و بویژه گرامیداشت روز عاشورا گسترش یافت. وجود سه حرم متبرک در قاهره یعنى مقام راس الحسینعلیهالسلام، مرقد حضرت زینبعلیهاالسلام و مرقد سیده نفیسه، عوامل اصلى افزایش محبت آل محمدصلى الله علیه وآله در جامعه مصر است. این حرمها امروز نیز زیارتگاه عاشقان اهل بیتعلیهاالسلام مىباشند.
مشهد راس الحسینعلیهالسلام یکى از زیارتگاههاى اصلى مسلمانان مصر است. اینان معتقدند سر مبارک حضرت امام حسینعلیهالسلام در این محل دفن شده است. مردم مصر در دوران فاطمیون این مکان را ارج و قرب فراوان مىداشتند و بویژه در روز عاشورا با برپایى عزادارى و نوحهخوانى در کنار این مرقد و قربانى کردن شتر و گاو و گوسفند ارادت خود را نسبتبه آن حضرت ابراز مىکردند. اگر چه پس از دوران فاطمیان این مراسم منسوخ شد، اما هنوز هم در روز عاشورا خطبا و ائمه جمعه بخصوص در مسجد الازهر پیرامون قیام خونین کربلا سخن مىگویند و یاد شهداى عاشورا را گرامى مىدارند. همچنین در ایام میلاد حضرت امام حسینعلیهالسلام سه شب در مصر جشن گرفته مىشود و فرقههاى مختلف مذهبى از جمله بهرهها، صوفیه و دراویش با برپایى آیینهاى جشن و سرور به شعرخوانى و مدیحهسرایى در وصف آن حضرت مىپردازند.
یکى از توفیقات نگارنده این بود که در شب تولد حضرت امام حسینعلیهالسلام طبق سنت معمول مصر (28 ربیعالثانى) در قاهره بودم و شکوه و عظمت گرامیداشت این روز را توسط عاشقان آن حضرت از نزدیک مشاهده کردم. در شب میلاد ازدحام جمعیت چنان زیاد بود که امکان ورود حتى به صحن مسجدى که حرم در آن واقع است میسر نگردید. فرقههاى مختلف شیعه در کنار برادران اهل تسنن تا پاسى از شب، با مولودیه خوانى و پایکوبى نسبتبه اهل بیتعلیهمالسلام ابراز محبت کردند گروه زیادى از شیعیان بهره که مرکز آنان در هند است و در مصر فراوان هستند به همراه قطب بزرگ و رهبر دینى خود در این مراسم شرکت کرده بودند. بسیارى از آنان رنجسفر از هند را براى زیارت راس الحسینعلیهالسلام به جان خریده بودند جمع کثیرى از این افراد را زنان تشکیل مىدادند. حرم مدتى براى ایشان قرق بود تا بدون دغدغه زیارت کنند.
برخى مورخان معتقدند سر مبارک امام حسینعلیهالسلام نخست در قدس شریف دفن بوده و بعدا به قاهره آورده شده است.
در این مورد مقریزى مىنویسد:
افضل بن امیرالجیوش وقتى بر قدس دستیافت و وارد عسقلان شد در آن جا خرابهاى بود که سر حسین بن علىعلیهالسلام در آن مدفون بود. افضل این سر را از خاک بیرون آورد و آن را معطر ساخت و در میان سبد و زنبیلى مخصوص در بهترین خانهاى که در عسقلان وجود داشت نهاد، و آن خرابه را بازسازى و آباد کرد. وقتى کارش در عمران و آبادى این ویرانه به پایان رسید راس شریف را افضل بر سینه خود حمل مىکرد و پیاده آن را با خود برد تا به همین محلى که در قاهره به مشهد راس الحسینعلیهالسلام معروف است رسانید. حمل این سر از عسقلان به قاهره در روز یکشنبه هشتم جمادى الاخر سال 548 ه . ق انجام گرفت. و گویند این راس شریف وقتى که از مشهد خود در عسقلان بیرون آورده شد دیدند از آن خون مىریزد و خون آن بند نمىآید و بوى خوشى به مانند بوى مشک از آن متصاعد است. (13)
ابنبطوطه نیز مىنویسد:
یکى از مزارهاى شریف، مشهد مقدس عظیمالشان راس الحسین بن علىعلیهالسلام مىباشد که بر آن رباطى بسیار بزرگ و ساختمانى شگفتآور بنا کردند و حلقههاى در و روکشهاى آن از نقره است. و در واقع حق اجلال و تنظیم این مشهد مقدس با چنین بناء فاخرى ادا شده است.
وى همچنین مىنویسد:
در قدس، مشهد معروفى است زیرا حسین بن علىعلیهالسلام قبل از آن که به قاهره منتقل گردد در آنجا قرار داشت». امروز نیز این مشهد داراى بناى عظیمى است که از مشاهد اهلالبیتعلیهمالسلام بجز مشاهد معصومینعلیهمالسلام کم و کسر ندارد. (14)
بر روى دیوارهاى مسجد راس الحسینعلیهالسلام آیات و احادیث فراوانى در مدح اهل بیتعلیهمالسلام نوشته شده است از جمله «احب اهل بیتى الى الحسن و الحسین» و «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» (15) و این نشان دهنده عمق علاقه مردم این کشور به خاندان عصمت و طهارت است.
«باید از جملات فراوانى که در مدح اهل بیتبر دیوارهاى مسجد نوشته شده یاد کرد، از جمله «مقام راس الحسین کعبه مصر است». (16)
مزار متبرک حضرت زینبعلیهاالسلام نیز یکى دیگر از اماکن زیارتى قاهره است. برخى از مورخان معتقدند آن حضرت پس از اقامت در مصر در همین سرزمین وفات کرده و در قاهره دفن شده است. برخى دیگر نیز معتقد به فوت و دفن آن حضرت در شام هستند و عدهاى نیز مزار ایشان را در مدینه مىدانند.
«از مهمترین کتابهایى که به سفر حضرت زینبعلیهاالسلام به مصر اشاره کرده است، اخبار الزینبات نوشته یحیى بن الحسن الحسینى العبیدلى الاعرجى است و آیتالله العظمى نجفى مرعشىرحمه الله نیز در مقدمه خود بر این کتاب، آن را متنى قابل اطمینان دانستهاند. این کتاب پیرامون سفر حضرت زینب به مصر و درگذشت ایشان در مصر در نیمه رجب 62 یا63 هجرى سخن گفته است. آیتالله قاضى طباطبائىرحمه الله نیز در کتاب اول اربعین حضرت سیدالشهداءعلیهالسلام ضمن تایید روایت اخبار الزینبات به دوازده منبع دیگر که سفر حضرت زینب به مصر و درگذشت آن حضرت را در قاهره تایید مىکند اشاره کرده است. از طرف دیگر محققان دیگرى در مستند بودن اخبار الزینبات شک کرده، روایتسفر آن حضرت را به مصر رد کردهاند و معتقدند آن حضرت به شام سفر کردهاند».
راجع به سفر حضرت زینبعلیهاالسلام به قاهره مشهور است که آن حضرت مدتى به عنوان مشاور ویژه حاکم مصر در عصر خود منصوب شده و لقب صاحبة الشورى داشت و در مدت اقامتخود در مصر با تشکیل جلسههایى، معارف اسلامى و قرآن به زنان تدریس مىکرد.
مردم مصر بوسیدن ضریح، تضرع و توسل به حضرت زینبعلیهاالسلام براى برآورده شدن حاجات را روا مىدانند و همانند شیعیان در سوگ اهل بیتعلیهمالسلام و منسوبین به آنها عزادارى مىکنند.
طواف عروس در حرم حضرت زینب نیز مرسوم است و نگارنده در چند مورد شاهد این مراسم بوده است. محل طواف زنها و مردها در حرم مطهر از یکدیگر جداست و بوى عطر فضاى روحانى حرم را معطر مىکند مردم مصر که شافعى مذهب هستند بین اذان و اقامه به تلاوت قرآن گوش فرا مىدهند برخى همانند برادران شیعه خود دستباز نماز مىخوانند و بعد از نماز با فشردن دستبه یکدیگر «تقبلالله» مىگویند.
بسیارى معتقدند حرم حضرت زینبعلیهاالسلام داراى کرامات درخشان و غیر انکارى بوده است و شاید به همین دلیل است که در طول روز نمىتوان اطراف ضریح را خالى از زائر دید.
مرقد سیده نفیسه نیز از مزارات متبرک قاهره است. سیده نفیسه دختر حسن بن زیدبن حسن بن على بن ابىطالبعلیهالسلام است. مردم مصر احترام خاصى براى این بانوى عالمه و عابده قائل هستند و در طول هفته دراویش در این محل اجتماع مىکنند و دستهجمعى به ذکر و زیارت مىپردازند. بر روى یکى از دیوارهاى این حرم قسمتى از دعاى افتتاح «اللهم انا نرغب الیک فى دولة کریمه...» بر تابلوى زیبایى نصب شده و جالب این که در زیر آن نوشته شده بود: «تقدیم به مهدىعلیهالسلام». در داخل حرم نیز تابلولهایى دیده مىشد که بر روى آنها آیاتى در مدح اهل بیتعلیهمالسلام نوشته شده بود.
پدر سیده نفیسه از طرف منصور خلیفه عباسى پنجسال حاکم مدینه بود. سپس زندانى شد و تمام دارایىاش توقیف گشت. سیده نفیسه با شوهرش - اسحاق (پسر امام صادقعلیهالسلام) - به مصر رفت و در رمضان 208 ه . ق درگذشت. او صاحب کرامات بسیار بود و مستجابالدعوه; زن شکوهمندى که سخن و سیماى او نردبان آسمان بود و خانهاش ملجا و پناهگاه تهیدستان و بىپناهان. سیده نفیسه معاصر امام شافعى بود. وقتى شافعى درگذشت او بر جنازهاش نماز خواند.
وقتى سیده نفیسه درگذشت اسحاق مىخواست جسد او را به مدینه ببرد مردم اشکریزان بر در خانهاش جمع شدند و از او خواستند که مشهد نفیسه در مصر باشد، نفیسه را در خانه محل سکونتش به خاک سپردند. او در ماه رمضان درگذشته بود و مردم روزهدار بر او مىگریستند. (17)
در مورد جامعه و مردم مصر باید گفت این مردم بسیار مذهبى هستند اسلام را به عنوان تنها هویت تاریخى و فرهنگى خود مىشناسند و از ابراز علایق اسلامى خود پرهیز نمىکنند. قاهره شهر هزار ماذنه، شهر مساجد بزرگ و تاریخى و شهر نماز جمعه و جماعت است. اکثر زنان قاهره باحجاب هستند. معمولا صداى قرآن در خیابانها و مغازهها طنینانداز است، در مصر تعصب مذهبى و عناد با تشیع به اندازهاى که در بین وهابیون دیده مىشود وجود ندارد. محبتبه اهلبیتعلیهمالسلام مىتواند فصل مشترک مسلمانان ایران و مصر باشد. روش اکثر نویسندگان مصرى در طول تاریخ نسبتبه وقایع صدر اسلام بویژه مساله جانشینى پیامبرصلى الله علیه وآله منصفانه بوده است. کتاب الامام على بن ابىطالب که در چند جلد توسط عبدالفتاح عبدالمقصود نویسنده مصرى نوشته شده گواه این مدعا است. بسیارى از نویسندگان مصرى در مورد علم و فقاهت امام ششم شیعیانعلیهالسلام قلم زدهاند. عبدالحلیم الجندى نویسنده کتاب الامام جعفر الصادقعلیهالسلام در توصیف ایشان مىگوید: فقه شیعى یکى از دو رودخانهاى است که تمدن اسلامى را بارور نمود و قانونگذار مصرى براى اجراى قانون خانواده از این منبع استفاده نمود. امام جعفر صادقعلیهالسلام در واقع قله شکوهمند فقه اهل بیت پیامبرعلیهمالسلام به شمار مىرود. او در فقه امام بود، در زندگى خود براى مسلمانان امام بود و مسلمانان امروز گنجینههاى گرانبهاى خود را به صورت ناب و بدون هیچ شائبهاى از ایشان مىدانند... با توجه به موقعیت آن حضرت در میان اهل بیتعلیهمالسلام حقیقت این است که ایشان بدون استثناء بر کلیه فقها ارجحیت دارند». (18)
خالدمحمد خالد در کتاب خود ابناء الرسول فى کربلاء نوشته است:
زمانى که آیه مبارکه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» نازل شد حضرت رسول، على و فاطمه و حسن و حسین را زیر کساء (ملافه) جمع کرد و فرمود: اینان اهل بیت من هستند.
دنیا و هر آنچه از پستىها و پلیدىها دارد همان رجسى بود که خداوند آن را از خاندان پیامبر اکرمعلیهمالسلام دور نمود.
غیر از قاهره آثار محبت اهل بیتعلیهاالسلام در بسیارى دیگر از مناطق مصر نیز وجود دارد. در منطقه صعید بویژه استانهاى قنا و اسوان گروهى از منسوبان به حضرت امام جعضر صادقعلیهالسلام به نام «جعافره» زندگى مىکنند. تعداد جعافره در مصر به دو میلیون نفر مىرسد، تفکراتى نزدیک به شیعه دارند و با اهل سنت همزیستى برادرانه دارند.
«بهره»ها گروه دیگرى از شیعیان اسماعیلیه افریقا هستند که در بسیارى از مناطق مصر زندگى مىکنند.
ژان کلودپنراد از محققان فرانسوى در مورد این فرقه مىگوید: (19)
در آسیاى شرقى شیعه سه گروه دارد که همه گجراتىاند و زبانشان گجراتى است اولین آنها گروهى اسماعیلى به نام بهره هستند این تقسیمبندى مربوط به دو خانواده استبه نام «مستغنى» و «نزاریه» که از مستغنى دو شاخه باقىمانده یکى سلیمانى در یمن و دیگرى بهره در هند. اینان (بهرهها) ثروت زیادى کسب کردند و غالبا تحصیلکرده و اکثرا مهندس بودند و توانستند مراکز نیایشى به وجود آورند و در امور مذهبى بخصوص در قاهره سرمایهگذارى نمودند. به اعتقاد اینان مقبره حضرت زینبعلیهاالسلام در دمشق نیستبلکه در قاهره است مسجدى هم به نام مسجد حسینعلیهالسلام دارند و آن را بازسازى نمودند و معتقدند سر امام حسینعلیهالسلام در دمشق دفن نیستبلکه به قاهره آورده شده است. اینان مسجدالحکیم را بازسازى نمودند.
فرقههاى صوفى که از پیروان حضرت امام علىعلیهالسلام و از محبان اهلبیتعلیهمالسلام هستند نیز جدا از قاهره در شهرهاى دیگر مصر سکنا دارند. رهبران جنبش صوفیه در مصر به دلیل علاقه خود به خاندان رسولاللهصلى الله علیه وآله همواره برپا دارنده شعائر شیعى و حافظ حریم اهل بیتعلیهمالسلام بودهاند.
در کتاب جغرافیاى تاریخى و انسانى شیعه در جهان اسلام از مناطق دیگرى در مصر که پایگاه محبان اهل بیتبوده یاد شده است.
«اهالى قریهاى در مصر به نام ارمنت از شیعیان بودهاند که خبر آن در کتاب الطالع السعید آمده و بعدها تشیع در آن کاستى گرفته است».
ابن حوقل نیز گفته: «از اولاد قبطیان، غیلان ابومروان، رئیس غیلانیه فرقهاى از شیعه هستند».
ابناثیر در سال 584 هجرى از قیام تعداد دوازده نفر شیعه در قاهره نام مىبرد که یا على یا على مىگفتند. (20)
در همین کتاب خبر از تشیع در شهرى به نام اسفون داده شده که در آن نیز تشیع بتدریج کاهش یافته است. مقدسى نیز در قرن چهاردهم آورده که مردم بالاى قصبه فسطاط و صندقا شیعىاند. وجود این علایق در میان مسلمانان مصر و همچنین نقش بهرهها، صوفیه، جعافره و دیگر گروههاى دوستدار اهل بیتعلیهمالسلام از سویى و تفکر روشن برخى از علماى مصر نظیر شیخ محمود شلتوت و علامه محمد غزالى زمینه مناسبى براى فعالیت در جهت تقریب بین مذاهب اسلامى در مصر فراهم آورده است.
در دهه هفتاد افزایش ارتباطات علماى شیعه و سنى و فعالیت گسترده مرجع فقید شیعیان جهان حضرت آیتالله العظمى بروجردىرحمه الله زمینه تاسیس دارالتقریب مصر را فراهم کرد. آیتالله فقیدرحمه الله براى بهرهبردارى مثبت از این ارتباطات، علامه شیخ محمدتقى قمى را که مردى دانشمند و علاقهمند به اتحاد مسلمین بود به مصر فرستاد. ایشان پیام آیتالله العظمى بروجردىرحمه الله را به شیخ مجید سلیم که مقام شیخ الازهر را در آن زمان داشت ابلاغ نمود. پیام متقابل شیخ سلیم به آیتالله العظمى بروجردىرحمه الله باب مکاتبه و مراوده بین دو مرکز مهم شیعه و سنى را گشود. سفر یکى از علماى مصر به نام شیخ حسن باقورى به ایران، انتشار کتاب مختصر النافع علامه حلى و تفسیر مجمع البیان شیخ طوسى در مصر و برپایى مجلس عزادارى حضرت امام حسینعلیهالسلام از سوى دانشگاه الازهر از دستاوردهاى ارتباطات علماى شیعه و سنى بود. دیرى نگذشت که موضوع تدریس فقه مذاهب اسلامى در دانشگاه الازهر به عنوان مصوبهاى در ماده سوم اساسنامه دارالتقریب گنجانده شد.
فتواى شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مبنى بر جایز بودن پیروى از فقه شیعه حادثه مهم دیگرى بود که قرابت و نزدیکى تفکرات علماى شیعى و سنى را نشان مىداد. وى به عنوان بزرگترین مرجع رسمى اهل سنتبا کمال صراحت فتوا داد که پیروان مذهب شیعه اثنىعشرى با دیگر مذاهب اسلامى از نظر برخوردارى از امتیازهاى اسلامى بودن برابر هستند و به اهل سنت و جماعت اجازه داده مىشود در صورت تمایل از فتاوى علماى شیعه جعفرى پیروى کنند.
عشق و علاقه مردم مصر به اهل بیت عصمت و طهارتعلیهمالسلام که ریشه در صدر اسلام دارد هنوز جوشان است. یاد دوران خلافت دادگسترانه حضرت علىعلیهالسلام در مصر و قبور متبرک حضرت زینبعلیهاالسلام، راس الحسینعلیهالسلام، سیده نفیسه و مالک اشتر نخعى در این کشور هنوز زنده است، زنده مىماند و شعله این محبت را فروزانتر خواهد کرد.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى بد اندیشان و تفرقهگرایان - چه از وهابیون و چه از روشنفکران غربگرا - تلاش فراوانى براى خاموش کردن عشق اهل بیتعلیهمالسلام در قلوب مسلمانان مصر به عمل آوردند. کتب بسیارى نوشته و سخنان فراوانى گفته شد اما وجدان شیعى مردم مصر همچنان بیدار است و ولاى آل الله، حلقه اتصال شیعه و سنى در این سرزمین و نقطه اشتراک مردم ایران و مصر مىباشد.
اهل بیتعلیهمالسلام در طول تاریخ با جهاد و شهادت و ایثار، اعتلاى کلمه الله و مجد و عظمت و مسلمانان را ضمانت کردند و در این عصر نیز محبت ایشان باعث اتحاد مسلمانان و غلبه بر شرک و کفر جهانى خواهد شد. انشاءالله.
پىنوشتها و مآخذ:
1- تاریخ شیعه، علامه محمد حسین مظفر، ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتى، ص258.
2- همان منبع، ص257.
3- همان منبع، ص258، به نقل از الخطط، 4/149.
4- همان منبع ص 258، به نقل از الکامل3/160.
5- همان منبع، ص259 به نقل از الخطط 4/151.
6- علىبن محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بن علىبن ابىطالبعلیهالسلام.
7- نهضت قرمطیان، دکتر حسینعلى ممتحن، ص9.
8- الامام الصادق، عبدالحلیم جندى، نسخه عربى، ص4.
9- نهضت قرمطیان، دکتر حسینعلى ممتحن، 58.
10- تاریخ شیعه، علامه محمد حسین مظفر، ص271، پاورقى.
11- تاریخ خلفاى فاطمى، ص28، مندرج در نهضت قرمطیان.
12- النجوم الزاهره، ج6، ص172، مندرج در نهضت قرمطیان.
13- تاریخ شیعه، علامه محمد حسین مظفر، ص280، پاورقى.
14- الرحله، صفحات 21 و 34.
15- مصر از زاویهاى دیگر، جمیله کدیور، ص49.
16- همان، ص69.
17- همان، ص49.
18- الامام جعفر الصادق، عبدالحلیم جندى، صص4 و 5، متن عربى.
19- ژان کلود پنراد، «بولتن دفتر مطالعات سیاسى و بینالملل»، شماره 71.
20- جغرافیاى تاریخى و انسانى شیعه در جهان اسلام، محمدرسول جعفریان، ص37
منبع:فصلنامه مشکات شماره 52 پاییز 1375
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت :gh_reza9542