اگر این کارها به عنوان کارهایی بی ارزش، خستهکننده، بیخود، و مزاحم به او معرفی شود، طبیعی است که انجام آنها را نپذیرد. او با خود میاندیشد که والدینش دارند از او سوءاستفاده میکنند؛ زیرا هیچ کس نمی خواهد این کارها را انجام دهد؛ پس حتماً او را دوست ندارند یا فکر میکنند آدم بیارزشی است. به عکس، اگر آن کارها را خیلی ارزشمند بدانیم و به فرزند خود بگوییم که انجام آنها احترام به محیط خانه و احترام به خودت است و تو به این طریق در زندگی جمعی شرکت میکنی، او هم متقابلا برای این کار ارزش قائل میشود، اعتماد به نفس پیدا میکند و نهایتا تصویری که از خود دارد، مثبت است.
بنابراین باید ارزش والایی برای کاری که درخواست کردهایم قائل باشیم. نگاه تحسینکننده و تقدیر کردن نیز بسیار مهم است. این نگاه میگوید «تو توانایی انجام وظایفت را به شکلی خوب داری». گفتن اینکه « تو در حد خودت بیشترین تلاش را کردی، حتی اگر از نظر ما ایراد داشته باشد» بهتر از جملات منفی و تحقیرکننده است.
تنبیه میتواند به صورت محروم کردن از یک سری امکانات رفاهی باشد؛ مثلا والدین میتوانند او را همراه خود به سینما یا مسافرت نبرند یا ساعت تماشای تلویزیون یا کار با کامپیوتر را محدود کنند. باید به آنها گفت، تا زمانی که وظایفت را انجام ندادهای، نمیتوانی از این امکانات استفاده کنی و کسی وظیفه ندارد کاری برای تو انجام دهد. والدین باید مسؤولیتهایی را به فرزندان خود پیشنهاد کنند که با مرحله رشد و بلوغ فکری و عاطفی و همچنین با تواناییها و محدودیتهای آنها متناسب باشد.
شما نمیتوانید به یک کودک 5 یا 6 ساله مسؤولیت رسیدگی به یک نوزاد را بسپارید. مسؤولیتی که از او میخواهید باید در توان او باشد و امکان انجام آن را داشته باشد و همچنین بفهمد اگر کاری را که از او خواسته شده انجام ندهد، نتیجهاش چه خواهد شد. باید دید فرزند به چه علت مسؤولیتش را انجام نمی دهد.
در ابتدا گفتیم که مسؤولیت، پیشنهاد انجام دادن کاری است که کودک هم میپذیرد. ممکن است چند بار انجام دهد، بعد نظرش تغییر کرده و احساس بدی نسبت به آن کار پیدا کند و ترجیح دهد کار دیگری برعهده گیرد. این مسئله هم قابل گفتوگو است. وقتی بچه از زیر کار در میرود و از آن فاصله میگیرد، یک جای کار عیب دارد. باید مسئله را بررسی و با او صحبت کنیم.
مراحل سنی در پذیرش مسؤولیتها
تحقیقات روانشناسان رفتاری نشان میدهد که آمادگی پذیرش مسؤولیت، در برخی سنین بیشتر و در برخی کمتر است و هر سنی خصوصیتی دارد که آگاهی به آن، در واگذاری مسؤولیت به کودک کمک میکند؛ به عنوان مثال:
یک و نیم سالگی: سن منفیبافی و مخالفت است. به کودک میگوییم: «بیا اینجا». او ممکن است عقب عقب برود. میگویید: «برو و آشغال را در ظرف خالی کن» ممکن است بر عکس، آشغالها را جای دیگر بریزد و آشغالدانی را هم خالی کند. در این سن او کلمه «نه» زیاد به کار میبرد، رابطه اش با دیگران بر اساس گرفتن است، نه تحویل دادن و کلاً وارونه کار میکند.
دو سالگی: بیشتر مسؤولیت میپذیرد. حاضر است خود لباس بپوشد، ظرفی را جا به جا کند، دستوری را اجرا نماید، چیزی را به کسی بدهد، بیاورد و ببرد. دادن مسؤولیتهای سریع الوصول و فوری برای او مناسب است.
برای خواندن بخش اول- کودکان و مسؤولیتپذیری- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش سوم- کودکان و مسؤولیتپذیری- اینجا کلیک کنید.