مدتی است که «فوک خزری» هم بر اساس یکی از مصوبات دوازدهمین جلسه کنفرانس کشورهای عضو کنوانسیون گونههای مهاجر، به فهرست جانداران در حال انقراض کشور اضافه شده است. بر طبق این کنوانسیون، قرار گرفتن اینگونه در فهرست گونه در معرض خطر انقراض منجر به ممنوعیت صدور مجوز شکار و صید میشود و از این پس کشورها اجازه ندارند سهمیهای برای شکار یا صید گونه فوک خزری تعیین کنند. از سوی دیگر اضافه شدن گونه فوک خزری به ضمیمه کنوانسیون گونههای مهاجر منجر به افزایش همکاریهای منطقهای و بینالمللی برای حفاظت از تنها گونه پستاندار دریای خزر خواهد شد.
به گزارش ، جهان صنعت در ادامه نوشت: بیشترین تلفات مربوط به گونه فوک خزری مربوط به سال 79 بود. در طول 6 ماه نخست سال لاشه حدود 10 هزار فک به سواحل کشورهای حاشیه دریاچه خزر رسید و همین امر کنجکاوی محققان و فعالان محیطزیست را درباره علت مرگ این جاندار برانگیخت. بعد از انجام تحقیقات مشخص شد ویروس «دیستمپر» عامل مرگ و میر بالای فوکهای خزری شده است. این مرگ و میرها باعث شد تا توجه به فوکهای خزر بیشتر شود و احتمال انقراض اینگونه بیش از پیش مطرح شود.
همه با هم برای نجات فوک خزری
سال 85 برای فعالان محیطزیست و علاقهمندان به این جاندار سال خوبی نبود چرا که بر اساس آمار مشخص شد این حیوان نسبت به 50 سال گذشته با افت 90 درصدی جمعیتش در سواحل خزر مواجه است و حالا وقت آن رسیده بود تا برای ادامه حیات این گونه از فوک فعالیتی صورت گیرد. برای این موضوع گروههای مختلفی از کشورهای حاشیه دریاچه خزر با حضور ژاپن، انگلیس و هلند شروع به فعالیت کردند تا دلایل اصلی انقراض این جاندار را بررسی کنند. دو سال بعد درسال 87 فوک خزری در معرض انقراض به فهرست«IUCN» اضافه شد. با کمک شخصی به نام لنی هارت که خودش در کشور هلند در همین زمینه فعالیت میکرد گروهی از فعالان محیطزیست و تحصیلکردگان رشته دامپزشکی برای گذراندن آموزشهای لازم به این کشور فرستاده شدند، با این شرط که پس از آموزش و اتمام دورهها به کشور خودشان بازگردند و تلاششان را برای نجات بازماندههای فوکهای خرزی بکنند. از میان 5 کشور حاشیه دریاچه خزر ایران برای فراگیری آموزشهای لازم انتخاب شد به این دلیل که موانع کمتری پیش رو داشت. شکار فوک در روسیه و قزاقستان عملی قانونی بود و مشخص است با این قانون کاری برای حفاظت پیش نمیرفت. در کشور ترکمنستان هم در محدوده ساحلی هیچ روستا یا آبادانی موجود نبود و آذربایجان هم از همان ابتدا روی خوشی برای ادامه فعالیتها نشان نداد. بنابراین ایران بهترین گزینه برای حفظ و حمایت از این حیوان شناخته شد.
یکی از مشکلات اصلی حافظان اینگونه از فوک، برخوردهای اشتباه و نداشتن آشنایی ماهیگیران به هنگام برخورد با فوکها بوده و البته هنوز هم این مشکل به قوت خود پابرجاست. موارد زیادی از گیر کردن فوکهای خزر در تور ماهیگیران گزارش شده است که در بیشتر موارد منجر به مرگ این گونه در حال انقراض میشود؛ یا به دلیل نداشتن اطلاعات کافی ماهیگیران این جاندار را رقیب خود میدانند و معتقدند فوکها ماهی را میخورند و چیزی برای صید نمیماند. ناگفته نماند فعالیتهایی که فعالان محیطزیست در این خصوص داشتهاند البته کمک شایانی به افزایش اطلاعات ماهیگیران داشته، از جمله پرداخت غرامت به ماهیگیران در صورت گیر افتادن فوکها و پاره شدن تور ماهیگیران یا برگزاری مراسم مختلف و تقدیر از ماهیگیرانی که به هر نحو در جهت حفاظت اینگونه همکاری داشتهاند.
حیات فوک خزری نیازمند شناخت بیشتر نهادهای خصوصی
به همین بهانه با مسوول مرکز حفاظت از فوک خزری گفتوگویی شده است. او یکی از افرادی است که برای فراگیری دورههای تخصصی به هلند سفر کرده بود در رابطه با موفقیت این پروژه در ایران گفت: «فعالیتهایی که ما برای نجات فوک خزری داشتیم موفقیتآمیز بوده است. ایران به عنوان کشور پایلوت انتخاب شد و ما در حد توان به درصد قابل قبولی از موفقیت نایل شدیم اما از این به بعد همکاری بیشتر را با کشورهای حاشیههای خزر را طلب میکند و باید هر پنج کشور کنار هم قرار بگیریم تا نتیجه کامل و دلخواه به دست آید.»
امیر شیرازی با اشاره به این موضوع که در تمام سالهایی که برای حفظ جان فوک خزری تلاش میکردیم هیچ نهادی از داخل ایران پروژه را حمایت نکرده و تمام حمایت ما به واسطه حضور خانم هارت بوده است بیان کرد: «یکی از دلایلی که ما در زمینه فوک خزری هیچ حمایتگری نداریم ناشناخته بودن این حیوان و فعالیتهای انجام شده برای نجات این گونه است و کاملا بدیهی است تا زمانی که موضوعی شناخته نشود کسی از آن حمایت نخواهد کرد. شیوه خانم هارت به این صورت است که در هر کشور فقط پنج سال کار میکند و پس از آن تمام مسوولیت به عهده افرادی است که تربیت شدهاند. در آن زمان همه فکر میکردند چون کسی از اروپا بنیانگذار این پروژه است حتما از نظر مالی تامین هستیم و به همین دلیل ترجیح دادیم سال پنجم با ایشان قطع همکاری کنیم تا بتوانیم ابتدا یک مرکز ملی در ایران تاسیس کنیم و سپس کمکهای مردمی و سازمانهای خصوصی حامی محیطزیست را جذب کنیم. نیاز اصلی ما برای حمایت، دیده شدن و شناساندن فوک خزری و اهمیت آن در چرخه طبیعت است.»
این فعال محیطزیست در رابطه با فعالیتهایی که سازمان محیطزیست تا به حال انجام داده گفت: «مدتی است محیطزیست همکاریهای بیشتری میکند، البته قول تخصیص بودجه دادهاند اما هنوز پولی به دست ما نرسیده است. هرچند خواست ما این است تا به هیچ کدام از ارگانهای دولتی وابسته نباشیم و کمکهای مردمی و نهادهای خصوصی برای ما در اولویت قرار دارند. گروههای زیادی با حمایتهای دولتی جلو رفتند و با کوچکترین مشکلی گروه منحل یا فعالیتها کم شده است. تنها خواسته ما از سازمان حفاظت از محیطزیست و شیلات حمایتهای روانی، مجوز یا دادن امکانات از جمله قایق است.»
فوک خزری یا انسان، آلودگی مخرب است
شیرازی در ادامه با تاکید بر این موضوع که فوک خزری تاثیر بسیار زیاد و غیرقابل انکاری در اکوسیستم دریاچه خزر دارد خاطرنشان میکند: «فوک خزری در مجموعه اکوسیستم در راس هرم غذایی قرار میگیرد؛ وقتی راس هرم حذف شود تغییرات اساسی در اکوسیستم ایجاد میشود. گونههای شکارچی وقتی برای شکار به یک دسته حمله میکنند ابتدا ماهیهایی که از نظر ژنتیک مشکل دارند یا به هر دلیلی ضعیف و بیمار هستند را شکار میکنند؛ با حذف این گروه نسل بعدی قویتر میشوند و مقاومت بیشتری به دست میآورند. اگر این حیوان از بین برود تاثیر مخربی بر اکوسیستم خزر ایجاد میشود چون این حیوان تنها شکارچی و پستاندار خزر است وقتی از چرخه حذف شود جایگزین دیگری ندارد و روند تخریبی به سرعت آغاز میشود و دریاچه رو به نابودی میرود.»
از دیگر مسایلی که مسوول مرکز حفاظت فوک خزری به آن اشاره میکند تاثیراتی است که باعث انقراض این موجود شده که به صورت مستقیم روی سلامت انسانهایی که به هر نحو با خزر در ارتباط هستند، تاثیر میگذارد.
به گفته شیرازی آلودگی آب مهمترین تاثیر را در انقراض این جاندار از آن خود کرده است. به دلیل بسته بودن فضای دریاچه آلودگی آب بیشتر میشود و این آلودگیها راهی جز تجمع میان رسوبات و حل شدن در آب ندارند که این یعنی به خطر افتادن سلامت انسانهایی که از جانداران دریایی تغذیه میکنند. از طرف دیگر افزایش آلودگی آب، سیستم ایمنی را ضعیف میکند و باعث بروز بیماریهای سادهای در جانداران دریایی میشود که ابتدا سلامت آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و منجر به مرگشان میشود و چند سال بعد این تاثیرات آلودگی روی انسانها نمود پیدا میکند. اگر دقت کنید آمار بیماریهایی از جمله سرطان یا ناباروری در شمال ایران بالاست.
او در آخر به این موضوع میپردازد که با رفتارهای غیردوستانهای که با محیطزیست داشتهایم بزرگترین آسیب را به جانداران دریایی زدهایم. به دلیل ویلاسازیهای زیادی که در سالهای اخیر انجام شده و هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود فرصت ساحلنشینی را از این جاندار گرفتهایم و آنها مجبور به کوچ اجباری یا ساحلنشینی در مناطقی شدهاند که امنیت کافی ندارد. ایران میتوانست از بهترین مناطق برای ساحلنشینی فوکها باشد اما امروز با تخریب سواحل این امکان را از بین بردهایم.