خودکشی های تکراری!
در سال گذشته مدتی بود که تعداد خودکشی های تهران زیاد شده بود. در مهر95 یک دختر 31 ساله و یک پیرمرد 65ساله به فاصله دور و در ایستگاه های متروی شادمان و شهدا خودکشی کردند که هیچ کدام از آنها نتوانستند به زندگی بازگردند. انتشار آمار و اخبار از خودکشی در مترو در حالی است که تعدادی از این خودکشیها رسانهای نمیشود. خودکشی هایی که قربانی جان سالم به در می برد و ماموران یا مردم می توانند او را نجات بدهند.
دیدن فروشنده هایی که هر کدام با التماس بسته های دو یا چهار هزار تومانی جوراب یا آدامس را جلوی مسافرها می گیرند، بیشتر از هر چیز تمام توانشان را برای ادامه راه از آنها می گیرد. در همان روزها و ماه هایی که خودکشی ها شدت گرفته بود، قرار شد امکاناتی را برای حفاظت شهروندان از خودکشی در ایستگاه های مترو ایجاد کنند.
عبدا...پور، معاون فنی شرکت بهرهبرداری مترو گفته بود برای اجرای این طرح و ایجاد درهای جداکننده در هر ایستگاه مبلغ هزار میلیارد ریال اعتبار لازم است که با این رقم میتوان 6 ایستگاه جدید ایجاد و دو قطار مترو را نیز به صورت 100درصدی تعمیر کرد؛ البته این در حالی است که 40 قطار مترو نیاز به تعمیرات اساسی دارند».
درهای هزار میلیاردی و درد جامعه افسرده
اما خبری از احداث درهای پیشگیری از خودکشی در متروی تهران نیست و چه بسا که با زیاد شدن این خودکشیها، بودجه ای هم از بودجه بیت المال تصویب شود و درها خریداری و نصب شوند. اما روحیه ترس و اضطراب و ناامیدی را چطور می شود در جامعه از بین برد. آنوقت ناامیدی از زندگی و شرایط اجتماعی به نوع دیگری خودش را نشان می دهد.
خودکشی ها به روش حلق آویزی زیاد میشود یا پل های عابر پیاده هر روز شاهد عابرانی است که خود را به اتوبان ها پرتاب می کنند و کشته می شوند. دکتر سامان توکلی، روانشناس مراحلی را که یک شخص به نقطه ناامیدی و در نهایت خودکشی می رسد، این طور تعریف می کند:« در شرایط طبیعی در روانشناسی گفته میشود از زمانی که فرد تصمیم به خودکشی می گیرد تا زمانی که اقدام به این کار می کند، یکسری مراحل را طی می کند، ممکن است ابتدا احساس ناامیدی کند، افسرده شود، بعد از آن فکر کند زندگی را دوست ندارد، احساس می کند دیگر نمی خواهد زنده باشد و زندگی کند، بعد فکر می کند می تواند خودش برای پایان دادن به زندگی اش اقدام کند و در نهایت ممکن است در مرحله بعدی این کار را انجام دهد و خودکشی کند.
در حقیقت از فکر خودکشی تا انجام آن زمان زیادی می برد و می توان گفت بسیاری از افراد ممکن است فکر خودکشی را در سر داشته باشند اما اقدام به این کار نمی کنند». او به نوعی از خودکشی ها که به خودکشی های تکانشی معروف هستند، اشاره می کند و میگوید:«خودکشیهای تکانشی به خودکشی هایی گفته می شود که از زمان تصمیم به اقدام تا انجام آن فاصله بسیار کم است و فرد سریع اقدام به خودکشی می کند. خودکشی های جوامع شرقی به صورت تکانشی است چون بخشی از اختلالات منجر به خودکشی در جوامع شرقی مربوط به اختلالات شخصیتی است».
توکلی دو عامل خودکشی را مثال می زند و می گوید:«ممکن است افسردگی یا اختلال شخصیت بدون افسردگی باشد، یعنی فرد تحمل شکست و ناکامی را ندارد و بلافاصله در برابر مشکلات پاسخ هیجانی بروز می دهد که این پاسخ میتواند خودکشی باشد و البته پرخاشگری یا دعواهایی که به طور روزمره در خیابان با آن مواجه می شویم نیز یکی دیگر از عکس العمل های تکانشی است. با این کار فرد به سرعت تخلیه شده و فراموش می کند. در مواردی نیز ممکن است قتل انجام دهد. این خودکشی ها در یک زمینه شخصیتی تکانشی اتفاق می افتد. باید این افراد را از قبل در خانواده ها شناسایی کرد و به سمت درمان آنها پیش رفت».
نارسایی های اجتماعی و خودکشی شهروندان
اینکه فردی در زندگی روزمره اش به بن بست رسیده باشد و هر لحظه انگیزه خودکشی داشته باشد یک بحث است اما ناامیدی که در تمام جامعه وجود دارد و تلاشی برای از بین بردن آن نیست نیز از عوامل نزدیک شدن به خودکشی است. امان ا... قرایی مقدم، جامعه شناس درباره جامعه ای می گوید که در آن شادی نقش چندانی در زندگی آدم ها ندارد و خودکشی و آسیب اجتماعی در آن زیاد می شود.
او می گوید:« گزارش سالانه سازمان ملل متحد نشان می دهد ایران از بین 154کشور در حس خوشبختی در جایگاه 106 قرار دارد. البته عوامل متعدد درشکل گیری این آمار دخیل هستند. از جمله این عوامل می توان به فقر و نبود شادی اشاره کرد. تمام این ها باعث دور شدن جامعه از شادی می شود. وقتی جامعه از شادی دور می شود، در نتیجه به غم و غصه روی میآورد.علاوه بر این بیکاری، رفتار برخی مسئولان، نبود برخی امکانات و آزادی ها و... در تشکیل این آمار موثر هستند. وقتی جوان ایرانی خود را با جوانان کشورهای دیگر قیاس می کند، می بیند که در وضعیت پایین تری از نظر امکانات رفاهی و تفریحی قرار دارد. تمامی این عوامل دست به دست هم می دهند و باعث افزایش آمار طلاق و اعتیاد و کاهش آمار ازدواج می شوند».