ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

طلاق

در پی تداوم گرمای شدید و کم‌سابقه هوا و به منظور حفظ سلامتی شهروندان و مدیریت مصرف انرژی، به تبعیت از تعطیلی همه مراکز و ادارات دولتی و بانک‌های سراسر کشور در روز یکشنبه 7 مرداد 1403، دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق نیز در سراسر کشور تعطیل هستند.
«امروز دلیل اصلی طلاق گوشی‌های تلفن همراه، اینستاگرام و فضای مجازی آزاد و باز است و این مسئله با فیلتر و فیلترشکن رفع نمی‌شود، بلکه با ایمان و باور درست می‌شود. با وجود این همه طلاق و جدایی که دلیل اصلی آن گوشی‌های تلفن همراه است، زوج‌ها چگونه انتظار دارند همسر آن‌ها به زندگی دل بسته باشد، لذا یا باید به وضع موجود راضی بود یا باید خودکنترل باشیم.»
«ثبت وقایع ازدواج و طلاق الکترونیکی شده است، مهریه باید مالیت داشته و قابل وصول باشد، ثبت وقایع ازدواج و طلاق برای دفاتر سهمیه ای شده است، اکنون طلاق فراوان و ازدواج کم است و تعرفه‌های دفاتر کم است»؛ گزیده صحبت‌های رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق است.
وضع‌مان خوب است. من هیچ‌وقت به شوهرم اعتراضی نکردم اما حالا که به آوارگی مادرم رضایت دارد، من هم طلاق می‌خواهم و او را نمی‌بخشم. خودم با مادرم زندگی می‌کنم.
در این شیوه والدین توافق می کردند که از یکدیگر طلاق بگیرند و پس از معافیت فرزندشان به صورت عقد موقت طولانی‌مدت به زندگی مشترک ادامه می‌دادند.
با اقدام جدید، تنها پسرانی می‌توانند از این بند از قانون معافیت استفاده کنند که مادر آن‌ها فاقد همسر دایم و یا موقت باشد و به این ترتیب یکی از راه‌های سوء استفاده از قانون معافیت سربازی سد شده است.
در ابتدای ازدواج زوجین با توجه به هیجانات اولیه زندگی و عشق ممکن است اختلافات را ساده نگاه کنند اما با گذر زمان و فروکش کردن آن هیجانات، کنار آمدن با تفاوت ها دشوار و ناسازگاری ها آغاز می شود.
وزیر کشور ادامه داد: بخش زیادی از آسیب‌های اجتماعی ناشی از فرهنگ وارداتی و شیوه‌ها و سبک زندگی غیر بومی و غیر سنتی ماست که به جامعه تحمیل و حادث شده و باید بگویم که این مسایل به عنوان بسترساز و زمینه ساز این آسیب‌های اجتماعی عمل کردند.
آقای عباس عبدی هم نوشت: «سال 1402 نسبت سال 1401 حدود 6 هزار طلاق و حدود 40 هزار ازدواج کمتر شده. پس نسبت طلاق به ازدواج کمتر نشده که بیشتر هم شده. از 0/36 به 0/42 رسیده است».
دخترم طلاق گرفته بود و می گفت که می‌خواهد مستقل زندگی کند و راحت باشد. خیلی ناراحت شدم و به او گفتم باید به خانه ما برگردی اما او مقاومت کرد و در مقابلم ایستاد تا جایی که کارمان به بحث و جدل کشید و از عصبانیت به یکباره کنترلم را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم که روی زمین افتاد.
پیشخوان