ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

انقلاب

ناگهان در شرایط خاصی قرار گرفتیم. ما سمت چپ خیابان الرشید بودیم. نیروهای پدافندی عراق برای شکار ما دیوار آتش را پایین تر آورده بودند. نمی‌دانم در خیابانها مستقر بودند یا نه، اما...
حتی با محافظان حضرت آقا گفت‌وگو کردیم و عموم این افراد کسانی بودند که پیدا کردنشان راحت نبود. ولی اول با لطف خدا و بعد با همکاری خانواده شهدا توانستیم با این افراد ارتباط بگیریم.
مادرم از درون اشک‌ می‌ریخت. ساعت یازده و نیم صبح بود جنازه شهناز را به بهشت شهدا بردیم. مادرم اصرار داشت که جنازه را به اهواز ببریم. اما بچه‌ها می‌گفتند که شهید مال ماست و بهتر است همینجا دفنش کنیم.
اواخر تابستان شیمی‌درمانی تمام شد. حال مصطفی بهتر شده بود. وزنش رسیده بود به حدود پنجاه و پنج کیلو. موهایش دوباره داشت در می‌آمد؛ نازک نازک مثل موهای نوزاد. ریشهایش هم دوباره داشت پر می‌شد...
امام خمینی در نامه‌ای که به آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان ریاست جمهوری نوشت، از آقای حکیم اینگونه تجلیل کرد: «جناب حجت الاسلام آقای محمدباقر حکیم از مهمانان عزیز این جانب و جمهوری اسلامی ایران است.»
بنی‌صدر در حال سخنرانی در نماز جمعه بود که شهید نعمت‌الله سعیدی، فرمانده عملیات لرستان در حالی که نفس‌نفس می‌زد و رنگش پریده بود به آنجا آمد. از او پرسیدم: اتفاقی افتاده است؟ گفت...
آزاده دوران دفاع مقدس گفته است: نمایندگان صلیب‌سرخ که برای اولین‌بار برای بازدیدمان آمده بودند، اسامی را برای اولین‌بار ثبت کردند. در حین این کار، یکی دو سؤال اساسی را مثل طوطی برای هم تکرار می کردند.
اثر و زبان کالوینو به دور از تکلف و تصنع، نثری زیبا و روان است. در آثار وی اصول زیبایی‌شناختی در کنار موضوعات و مفاهیم عمیقی که به آنها پرداخته می‌شود، کاملا محسوس و واضح است.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به اینکه دوران اسارت بهشتی از معنویت به همراه رشد و کمال برای آزادگان بود، گفت: مهم‌ترین پشتوانه ما جامعه ایثارگری است.
فیتیله والور خراب می‌شد. نمی‌دانستم چه کار کنم. رفتم روکش طلای دندانم را فروختم هشتصد تومان. طلای 22 بود. یک هیتر خریدم. هشتصد تومان آن موقع خیلی زیاد بود. برای یکی دو ماه خورد و خوراک گرفتم.
پیشخوان