ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

شهید-کاظمی

دستگاه هشدار زودهنگام خیلی پیچیده است. این دستگاه را با اطلاع نیروهای حکومتی آمریکا خرید و با خودش به هواپیما برد. تجهیزات فراوان دیگری هم خرید، تجهیزات الکترونیکی و سلاح و همه را برد به هواپیما.
واقعیت این بود که برای اهتزاز این زیباترین پرچم دنیا و نشانی که روی آن بود سروهای زیادی مثل کمال به خاک افتاده بودند. قطعاً همین شهادت‌ها ابهت این پرچم را تضمین می‌کرد.
حسین قمی می‌گفت: «هوا که روشن شود می‌روند.»... هنوز هم باورم نمی‌شود از آن درگیری جان سالم به در برده‌ام. کار خدا بود و تدبیر حسین که داعشیان نتوانستند خاکریز را دور بزنند. اگر دورمان می‌زدند...
حداد عادل گفت: این کتاب فاصلۀ بین نخستین بوسۀ من به او در روز تولدش و بوسۀ واپسین -اندکی قبل از شهادتش- را روایت می‌کند، به همین دلیل نام کتاب را «در فاصله دو بوسه» گذاشتم.
وقتی مطلبی در فضای مجازی می‌گذاشتیم، خیلی‌ها پیام می‌دادند. هنوز هم آن موج آرام نشده است. خیلی‌ها با پدر عباس تماس می‌گیرند و از تأثیرات شهادت عباس بر خودشان می‌گویند.
دستگاه هشدار زودهنگام خیلی پیچیده است. این دستگاه را با اطلاع نیروهای حکومتی آمریکا خرید و با خودش به هواپیما برد. تجهیزات فراوان دیگری هم خرید، تجهیزات الکترونیکی و سلاح و همه را برد به هواپیما.
روی خیلی چیزها حساس بود. من سعی می‌کردم یا برای کمرنگ شدن حساسیت‌هاش براش توضیح بدم اگر هم می‌دانستم فایده‌ای نداره قبول می‌کردم این طوری هر دویمان خیلی راحت با هم کنار می‌آمدیم.
این فقط محمد نبود که به کما رفته بود. همه ما و خانواده به کما رفته بودیم. همه ما زیر سنگینی اقمای محمد داشتیم استخوان خرد می‌کردیم. هر روز یک حرف و خبر به ما می‌رسید. شایعه شده بود که...
خیلی اصرار کردم بگذارند بروم سوریه دنبال تو اما اجازه ندادند. بعد بیست روز بیکرت را برگرداندند. بیست روز زیر آفتاب بودی. خودمانیم نوید چقدر لباس پاسداری به تو می‌آمد. خوشگل تر از همیشه شده بودی.
بعد از سال 82 چندبار دیگر به عراق رفت. دو مرحله برای جنگ با داعش و یک بار برای رفتن به سوریه. 8 آذر ماه سال 94 بود که خیلی تلاش کرد به سوریه برود و توانست از راه لبنان وارد سوریه شود.
پیشخوان