ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

شیعه

یک دفعه فکر و ذکرش رفت سمت سوریه. داعشی‌ها را نگاه می کرد. آتش گرفته بود که شیعه اینطور نابود می شوند. بعد رفته ثبت نام کرد، بعدش همان صحنه که می گویم یادم نمی رود خداحافظی نکرد، حسرت در دل ما ماند.
همه دور هم نشسته بودند، عموها و پدربزرگ، این شیرین‌زبانی می کرد، همه هم بغلش می کردند اینقدر دوستش داشتند، بین آن همه بچه فقط او را قبولش داشتند. پدربزرگش بیشتر از همه دوستش داشت.
شماره روزنامه: 5583 تاریخ چاپ: 1401/08/9 ...
پیشخوان