ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

فاطمیون

حتی ما را یک راهنمایی هم نکردند! نمی‌دانستم پرونده ما کجا بود و باید با کی صحبت می‌کردیم. آن زمان با بنیاد شهید هم مرتبط نشده بودیم. پرونده‌ها هنوز نیامده بود. خلاصه همینطور ماندیم...
حتی ما را یک راهنمایی هم نکردند! نمی‌دانستم پرونده ما کجا بود و باید با کی صحبت می‌کردیم. آن زمان با بنیاد شهید هم مرتبط نشده بودیم. پرونده‌ها هنوز نیامده بود. خلاصه همینطور ماندیم...
حتی ما را یک راهنمایی هم نکردند! نمی‌دانستم پرونده ما کجا بود و باید با کی صحبت می‌کردیم. آن زمان با بنیاد شهید هم مرتبط نشده بودیم. پرونده‌ها هنوز نیامده بود. خلاصه همینطور ماندیم...
حتی ما را یک راهنمایی هم نکردند! نمی‌دانستم پرونده ما کجا بود و باید با کی صحبت می‌کردیم. آن زمان با بنیاد شهید هم مرتبط نشده بودیم. پرونده‌ها هنوز نیامده بود. خلاصه همینطور ماندیم...
حتی ما را یک راهنمایی هم نکردند! نمی‌دانستم پرونده ما کجا بود و باید با کی صحبت می‌کردیم. آن زمان با بنیاد شهید هم مرتبط نشده بودیم. پرونده‌ها هنوز نیامده بود. خلاصه همینطور ماندیم...
حتی ما را یک راهنمایی هم نکردند! نمی‌دانستم پرونده ما کجا بود و باید با کی صحبت می‌کردیم. آن زمان با بنیاد شهید هم مرتبط نشده بودیم. پرونده‌ها هنوز نیامده بود. خلاصه همینطور ماندیم...
وقتی در ایران آن حرف‌هایش را یادم آمد، گفتم عباس! اجازه نمی‌دهم بروی. گفت مامان! برایم چایی بخر. گفتم من چایی نمی‌خرم، اجازه هم نمی‌دهم بروی. گفت مامان! چه چایی بخری چه نخری من این دفعه می‌روم...
وقتی در ایران آن حرف‌هایش را یادم آمد، گفتم عباس! اجازه نمی‌دهم بروی. گفت مامان! برایم چایی بخر. گفتم من چایی نمی‌خرم، اجازه هم نمی‌دهم بروی. گفت مامان! چه چایی بخری چه نخری من این دفعه می‌روم...
می‌گفت مامان! تو می‌دانی من خیلی شکمو هستم، فقط آشپزی می‌کنم و در آشپزخانه هستم. تو خودت می‌دانی من هر جا بروم، به آشپزخانه می‌روم، هیچ جای دیگر نمی‌روم. در حالی که دروغ می‌گفت! اصلا در آشپزخانه نبود.
واقعا من کسی را ندیدم که دنبال پول باشد... آنجا اولا جنگ است و فکرت درگیر جنگ است؛ هر کسی هم مسئولیت خودش را دارد. این را می توانم به جرأت بگویم که هیچ وقت به خاطر پول به سوریه نرفتم.
پیشخوان