مهدی

اتاق چایخانه که به صورت خیمه‌گاه برپاشده با پارچه‌های سبز سیدی و سفید به زیبایی طراحی شده و نورهای تابیده بر این مکان، فضا را بسیار زنده و روح‌بخش کرده است.

دشت آزادگان در آغاز به دشت میسان یا سهل میان معروف بود. در سال 1314 بنا به تصویب هیئت وزیران به دشت میشان تغییر نام یافت و پس از جنگ ایران و عراق، نام آن به دشت آزادگان تغییر پیدا کرد. منطقه دشت آزادگان از نخستین بخش‌های ایران بود، که به اشغال نیروهای عراقی درآمد.

آن‌قدر ناراحت شد که دفتر را برد تو حیاط، رویش نفت ریخت و آتش زد. بعد یک دفتر جلد آبی خرید و عکس بازیکن‌های استقلال را چسباند توی آن اما وقتی استقلال شیش‌تایی شد، دوباره پرسپولیسی دوآتیشه شد...

سردار گفت: «برگردید، امشب وقتش نیست.» قبل از رسیدن بچه‌های شناسایی، سردار با چند تویوتا به مزرعه رسیده بودند. در مسیر برگشت، بچه‌ها راه را گم کردند و اشتباهی داشتند سمت دشمن می‌رفتند.

از همان موقع به ماجرا مشکوک شدم. در میان مردم این‌گونه شایع شد که حادثه‌ای رخ داده، اما پس از دستگیری باند مهدی هاشمی، مدارک نشان داد که آیت‌الله ربانی به شهادت رسیده است.

آن قدر از سؤال‌های علی خسته شدم که بی‌اراده دستم را بلند کردم و کشیده محکمی توی صورتش زدم. او که انگار توقع این کار را نداشت، گفت: «بزن! تو هم بزن! همه‌مون حیوون شدیم. یه مشت کثافت...

با برگزاری آموزش‌های فشرده بین 150 نفر از نیروهای مرتبط مستقیم و غیر مستقیم با گروه توحیدی صف، 8 تیم عملیاتی در قالب 15 خودرو برای به مقصد رساندن حضرت امام از فرودگاه تا بهشت زهرا بسیج شدند.

یکی از بچه‌های غواص به نام قاسمی که اهل درچه استان اصفهان بود، شباهت زیادی به صدام حسین رئیس جمهور عراق داشت به همین دلیل «صدام» صدایش می‌کردیم.

هر سال شب پانزدهم ماه مبارک رمضان شب ولادت امام حسن (ع)، محمد افطاری می‌داد. نگران محمد بودم که غصه افطاری ندادن امسال را می‌خورد؛ خودش ولی هیچ نمی‌گفت. افطاری مخصوص کسانی بود که بهزیستی خانه شان بود.

‌کتاب «مثل یک فرمانده لشکر» روایتی از زندگی فرمانده گردان 419 علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) می‌پردازد، مردی که عزت و سربلندی لشکر 41 ثارالله در عملیات کربلای 1 و... مرهون شجاعت و فرماندهی بی‌نظیر او بود.