لوون هفتوان در این سالها حسابی پرکار شده بود. مدام از فیلمی به فیلم دیگر میرفت و حتی فرصت نمیکرد نسخه نهایی فیلمهایی را که در آنها بازی کرده است، روی پرده ببیند. زمانی که در ایام جشنواره فجر با او بهخاطر حضورش در «کار کثیف» گفتوگو کردم، صحبتهای زیادی بین ما ردوبدل شد و نمیدانستم این آخرین گفتوگو و آخرین دیدارمان است. سینماسینما، کامبیز حضرتی: قرار بود «هجوم» و «تمارض» را به اتفاق هم ببینیم. منتظر بودیم جشنواره تمام شود و کار و وقتمان آزادتر شود. اما این اتفاق هرگز نیفتاد. گویی او همیشه در حال دویدن بود و فرصتی جز کار نداشت؛ چون میدانست زمان کوتاه است. زمانی که کریسمس 2018 را به او تبریک گفتم و از او پرسیدم که سال گذشته چطور گذشت؟ جواب داد: «سال گذشته سال خوبی برای من بود. با کار شروع شد و با کار به پایان رسید. ابتدای سال گذشته سر فیلم «کار کثیف» خسرو معصومی بودم و الان در قشم در یک فیلم سینمایی به کارگردانی امین تبار فیلمساز جوان مشغول به کار هستم.» او درنهایت هم سرکار از بین ما رفت. به بهانه نمایش «کوپال» گفتوگویی را که پیش از این مجال انتشار کامل آن در ایام جشنواره فجر به دست نیامده بود، میخوانید.
در کارنامه شما بازیهای خوب در فیلمهای خوب به چشم میخورد. معیار شما در انتخاب این نقشهای مختلف چیست؟
زمانی که کاری را قبول میکنم، اول از همه قصه و فیلمنامه برایم اهمیت دارد. چون در فیلمی که خوب باشد، همه دیده میشوند؛ یعنی کل کار باید خوب باشد و همه سر جای خودشان باشند. بعد از آن خود نقش برای من مهم است و سعی میکنم ببینم آیا توانایی ارائه و ایفای آن را دارم یا نه. بههرحال هر بازیگری تواناییهای خاص، محدودیتها و ویژگیهایی دارد. برای من مهم است که نقش پیشنهادشده ـ فارغ از آنکه چند دقیقه یا کل فیلم را دربر میگیرد ـ نقش باشد و جای کار داشته باشد؛ یعنی کاراکتر باید گوشت و پوست و استخوان داشته باشد تا بتوانم با آن چالش کنم و بیافرینمش. این موضوعات برای من اولویت دارد، نه اینکه قرار است فیلم با چه سرنوشت و توفیقهایی مواجه شود!
معمولا بازیگران منفی با واکنشهای بد مواجه میشوند. این برخورد چقدر برای شما پیش آمده است؟
خوشبختانه نقشهای منفیای که به من خورده، بههرحال نازل نبودند، بلکه انسانهای منفیای بودند. این شخصیتهای منفی در بعضی از جاها نکات مثبت انسانی و قابل تاملی دارند. مثلا در فیلم «پرویز» کاراکتر اصلی با وجود آنکه آدم میکشد، ولی مخاطب همزمان دلش به حال او میسوزد و با او همذاتپنداری میکند. خوشبختانه نقشهای منفیای که بازی کردم، وجوه انسانی مختلفی داشتهاند و صرفا بد بد نیستند. حتی در مورد بازی سعی میکنم این وجوه را شناسایی کنم. به نظر من بازیگر وقتی نقشش را قضاوت میکند، کار را خراب میکند.
قضاوت نقش یعنی چه؟
مثلا وقتی قرار بود «پرویز» را بازی کنم، میتوانستم بگویم این آدم بد است و باید آن را بد بازی کنم. این شیوه کارکردن درحقیقت قضاوت کردن نقش است. درواقع با این دیدگاه شخصیت مدام کاهش و تنزل پیدا میکند و بدتر از آنچه هست، ارائه میشود. این کار اگرچه ممکن است به تماشاچی حالت انزجار بدهد، ولی به نظرم شیوه درستی نیست. درحالیکه وقتی قرار است یک نقش منفی بازی کنم، ابتدا میگویم این کاراکتر یک آدم است و این کارها را انجام میدهد و نقش را از بیرون قضاوت نمیکنم. باید سعی کنم نقش آن آدم را در آن شرایط بهخصوص و موقعیت خودش اجرا کنم. مثلا شخصیت مستان در «کار کثیف» تولیدکننده مشروبات تقلبی است که باعث مرگومیر افرادی میشود. اما من نگفتم این آدم از ابتدا تا انتها شرور است. او را بهعنوان شخصی دیدم که تحت شرایطی به این کار دست زده، او که از ابتدای خلقت جانی نبوده است. شرایط اجتماعی، اقتصادی، زیستی و… باعث شده است که او دست به این کار بزند. نگران آن نیستم که کسی بگوید تو چه آدم بدی هستی و بقال سرکوچه مثلا به من ماست نفروشد.
این منفی بودن، یک فاکتور مهم در انتخاب نقش برای شماست؟
نقش منفی همیشه چالش بیشتری دارد. وقتی شما چیزی که بازی میکنید، نیستید، با چالش زیادی مواجه هستید. برای من این کار جذابیت دارد. همیشه گفتهام که هر کدام از ما انسانها در خودمان روحیات متفاوتی داریم. من در خودم هم روحیات انسانی، شر، نیکی، عشق و همه عناصر را دارم. چون این ویژگیها در همه افراد به درصدهای مختلف وجود دارد. مثلا در ذات من لوون هفتوان شاید پنج درصد پلیدی باشد، ولی درمجموع و در زندگی عادی من بروز پیدا نمیکند. یک بازیگر وقتی یک نقش منفی را بازی میکند، آن پلیدی را که درون خودش بهعنوان انسان وجود دارد، رها میکند، به آن فرصت بروز یافتن میدهد و از آن خلاص میشود؛ حتی یک حالت رواندرمانی هم دارد. کاراکترها نیز مانند ما انسانها هستند؛ در برخی از آنها پلیدی غالب است و در برخی دیگر عشق، انساندوستی و وطندوستی دیده میشود. من وقتی با یک نقش منفی روبهرو میشوم، به خودم هی میزنم که «آهان! حالا برو سراغ کثافتها و ناخالصیهای ته وجودت و آنها را بیرون بریز و خلاص شو»!
به نظر خود شما دلیل موفقیت«پرویز» چه بود؟
«پرویز» فیلمی است که تمام عوامل خیلی خوب در آن جمع شدند و پشت و جلوی صحنه خیلی خوبی داشت. خیلیها باور نمیکردند سابقه بازیگری دارم. برخی از همکاران که بعدا با آنها آشنا شدم، فکر کرده بودند نابازیگری هستم که به دلیل آنکه شبیه پرویز هستم، یا خود آن آدم هستم، در این فیلم حاضر شدهام و نقش خودم را بازی میکنم. خوشبختانه در عمل این اتفاق نیفتاده است. من هم سعی کردم از این فضا دور شوم. مثلا در «یک دزدی عاشقانه» یک نقش کمدی بازی کردم. درواقع سعی کردم با انتخابهای متفاوت خودم را در آن قالب نگه ندارم و حاصلش هم در عمل نشان داده میشود که پرویز نیستند. هیچکدام هم پرویز نشده است.
آنها از سابقه کار تئاتری شما خبر نداشتند؟
چون من سالهای سال و حدود 19 سال در ایران نبودم. خیلی از همکارانی که از دهه 70 آمدند و شروع کردند، نه من را میشناسند و نه من خیلی آنها را میشناختم.
با مجید برزگر چطور آشنا شدید؟
توسط جعفر پناهی به او معرفی شدم. سال 90 برای جشنواره فجر آمده بودم که آشنایی با برزگر پیش آمد. من پناهی را از کانادا میشناختم و بهخاطر فیلمهای «دایره» و «طلای سرخ» به جشنواره تورنتو و مونترال آمده بود. کامبوزیا پرتوی را از دهه 60 و دانشگاه تهران میشناختم. یا همینطور ایرج طهماسب، حمید جبلی و… را از دهه 60 میشناختم. من دانشجوی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران بودم.
از شما فیلم «هجوم» در هنر و تجربه در حال اکران است. از تجربه خودتان در این پروژه بگویید.
من بهعنوان یکی از اعضا تجربه خوبی در این کار داشتم. فکر میکنم از صفریها نباشم. شاید از صدیها هم نباشم. آدم سختگیری هستم. دوست دارم «تمارض» عبد آبست را هم ببینم که در «هجوم» هم بهعنوان بازیگر حضور داشت.
«کوپال» فیلمی است که قبل از اکران در سینما بسیار مورد توجه جشنوارههای مختلف جهانی قرار گرفت. این فیلم چه ویژگیهایی دارد که تا این حد موفق بوده است؟
این فیلم سناریوی بسیار خوبی دارد. به نظر من میشود خوب یا بد بودن یک فیلم را از فیلمنامه فهمید. البته اینطور نیست که هر فیلم بدی فیلمنامه بدی داشته است، بعضی مواقع اجرای خوبی از آن سناریو انجام نمیشود و به فیلم لطمه میزند. من بهعنوان بازیگر در فیلم حضور دارم، اما نمیدانم خروجی و ماحصل کار چه چیزی از آب درمیآید. بعضی مواقع میبینم که حاصل کار خوب است و خیلی مواقع دیگر این سناریو در عمل از دست میرود. به همین دلیل من از بازی در آن کارها پشیمان میشوم. اما بعضی وقتها از تصور ما هم بهتر میشود. «کوپال» فیلمی است که روی فیلمنامه و ساخت آن زحمت زیادی کشیده شده است. مهمترین ویژگی آن فضا و سبک و روش تازهای است که در این فیلم دیده میشود. به نظر من این فضا و این شکل از قصه در سینمای ما تجربه نشده است.
ممکن است کمی درباره این ویژگیها و فضای تازه به ما بگویید؟
داستان فیلم حولوحوش شخصیت احمد کوپال است، اما در این فیلم سگی وجود دارد که به اندازه من در فیلم نقش دارد و حتی گاهی تصور میکنم نقش او از من هم مهمتر است. این فضا بهعلاوه داستان فیلم فضای خاصی را به وجود آورده است. ضمن اینکه در سینمای ما چندان به این موضوعات پرداخته نشده و حیوانات برای کار در سینما تربیت نشدهاند. البته که کار با سگ در این فیلم بسیار سخت بود. من تلاش کردم حیوان در طول کار به دلیل سختی پروژه مورد اذیت و آزار قرار نگیرد. متاسفانه هنوز حقوق حیوانات در سینمای ما به رسمیت شناخته نشده است.
شما با «کار کثیف» در جشنواره فجر حاضر شدید. همکاری با خسرو معصومی چطور پیش آمد؟
به دلیل آنکه سالها در ایران نبودم، خسرو معصومی را دورادور میشناختم. ایشان لطف کردند با من تماس گرفتند و برای این فیلم از من دعوت کردند. آنموقع من در تورنتو بودم و ایشان فیلمنامه «کار کثیف» را برای من فرستادند که من هم آن را خیلی پسندیدم. میدانستم ایشان فیلمساز اجتماعی خیلی متفاوتی است؛ نقشی هم که برای من در نظر داشتند، نقش عامل اصلی آن کار کثیف یعنی تولیدکننده مشروبات تقلبی بود و من هم شاید به خاطر منفی بودن نقش، آن را پذیرفتم. اساسا نقش من جذاب است و بازی کردن در آن، احتمالا سختتر. خیلی از همکاری با خسرو معصومی خوشحال شدم و تجربه خوبی رقم خورد. با نادر معصومی ـ فیلمبردار ـ و تمام گروه این فیلم، تجربه خوبی داشتم. متاسفانه تا این لحظه هنوز فیلم را ندیدهام.
فیلم «کار کثیف» سوژهای خاص دارد؛ آن هم درحالیکه سرنوشت «خرس» معصومی هنوز نامشخص است. از عدم اکران فیلم نگران نبودید؟
نه، بههرحال من چون سابقه تئاتری دارم، کمتر نگران این هستم که دیده شوم یا نه، و بیشتر اصل تجربه برای من مهم است. تجربه یعنی خلق کردن یک فضا؛ پس شخصیت و قصه برای من اهمیت دارد. در تئاتر هم به نظر من، قسمت اصلی لذت در تمرینات است. درست است که این تمرینات درنهایت به اجرا میرسد و تماشاگر آن را میبیند و برخورد او نیز اهمیت بالایی دارد، ولی درکل، نگران این نیستم که فیلم نمایش داده میشود یا نمیشود، چون این اتفاقات مقطعی است و در مملکت ما بارها افتاده است. بهعنوان مثال فیلم «پرویز» را من حدود پنج، شش سال پیش بازی کردم و حدود دو سال متوقف شد، اما الان چهار سال است که در هنر و تجربه روی پرده میرود. اگر بازیگر یا هنرمند بخواهد اینگونه فکر کند، نمیتواند دست به هیچ کاری بزند. مثلا ممکن است در کاری بازی کنید که هیچ احتمالی برای توقیف آن نباشد و مجوزهای مختلف را داشته باشد، اما معلوم نیست پس از ساخت آن، چه کسی در شورای نظارت نشسته است و چه سلیقهای دارد. ممکن است او از فیلم خوشش نیاید و بگوید فیلم ممنوع است، چون متر و معیار مدونی برای این موارد وجود ندارد، بلکه بر اساس سلیقه افراد، این معیارها جابهجا میشود؛ درنتیجه به این موضوعات فکر نمیکنم.
کار با خسرو معصومی سر صحنه چطور پیش رفت؟
کار با خسرو معصومی سر صحنه بسیار راحت بود. او کارگردان صبوری است و چیزی را که میخواست، توضیح میداد. هیچ تنشی بین من بازیگر و معصومی بهعنوان کارگردان وجود نداشت. این موضوع به نظر من بهترین چیز است و یک کارگردان باید بتواند با بازیگرش بدون تنش و راحت برخورد کند و آنچه را میخواهد، انتقال دهد. این تلاش البته دوطرفه است و بازیگر هم باید تلاش کند تا این اتفاق، هرچه بهتر بیفتد. بازیگر باید تا آنجا که ممکن است، آنچه را از او خواسته شده، اجرا کند. علاوه بر خسرو معصومی که کارشان تجربه ماقبل آخر من بود، در این سالها خوشبختانه با هیچیک از دوستانی که کار کردهام، هیچ مشکلی نداشتهام.
شاید بهخاطر نوع انتخاب شماست؛ چون معمولا در فیلمهای هنری و مستقل حضور دارید.
این یکی از دلایل آن است. فکر میکنم فیلمهای مستقل جو پشت صحنه راحتتری دارند و روابط بسیار عادیتر است و عادی هم شکل میگیرد. ولی این دلیل اصلی نیست، چون اگر خارج از سینمای مستقل هم پیشنهادی شود، بههرحال اگر دوست داشته باشم، انجام میدهم.
ماهنامه هنر و تجربه