به گزارش ایسنا، شهرام کرمی در ماههای ابتدایی حضورش در اداره کل هنرهای نمایشی با تاکید براینکه یکی از اولویتهایش، جشنواره تئاتر فجر و انتخاب دبیر آن بوده است و پیش از هرچیز تصمیم گرفته آییننامهای برای جشنواره بینالمللی تئاتر فجر تدوین کند، درباره ضرورت این اقدام اعلام کرده بود: در برخی دورههای گذشته جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، دبیران آن دورهها اعلام میکردند که جشنواره نیازمند یک برنامهریزی مدون و آیین نامهای مشخص است.
مدیرکل هنرهای نمایشی با اشاره به اینکه «تدوین آییننامه جشنواره بینالمللی تئاتر فجر خواست معاون هنری (سید مجتبی حسینی) بوده است»، تاکید کرده بود، «با کمک کارشناسان اداره کل هنرهای نمایشی آییننامه جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را تدوین کردیم.»
این آییننامه سرانجام پنجم تیرماه در اختیار رسانهها قرار گرفت که توجه به برخی بندهای آن در وهله اول این را نشان میدهد که انگار تدوینکنندگان آییننامه چندان تبحر و شناخت دقیقی در حوزه تئاتر، ظرایف آن و ویژگیهای جشنوارهای این هنر نداشته اند و حتی به نظر میرسد یک کارشناس حقوقی هم در تدوین این آییننامه نظارت نداشته چون از واژههایی استفاده شده که حتی یک خواننده غیرکارشناس هم متوجه ابهام آن میشود.
دراین باره می توان اشاره کرد که در بخش مربوط به «نحوه گزینش اعضای شورای سیاستگذاری» آمده است که «چهار هنرمند مورد اعتماد جامعه هنری باید به پیشنهاد رییس جشنواره و حکم معاون هنری معرفی شوند» و مشخص نیست این "مورد اعتماد بودن جامعه هنری" براساس کدام ملاک و معیار قابل سنجش و به لحاظ حقوقی معتبر است؟! بماند که در همین بخش مربوط به شورای سیاست گذاری، شرایط و ضوابطی تعریف شده که می تواند به راحتی این شورا را "کان لم یکن" بداند.
البته این تنها مسئله آییننامه منتشر شده نیست و در نگاه بعدی مهمترین نکتهای که جلب توجه میکند تغییر عنوان "دبیر" به "دبیر هنری" جشنواره است و باید دید آیا قرار است نادر برهانیمرند که به عنوان دبیر سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر منصوب شده، فقط به لحاظ تخصصی و هنری در برپایی جشنواره ماموریت داشته باشد؟
جدا از این مسئله وقتی به تمام نکات مربوط به دبیر یا همان دبیر هنری جشنواره نظری بیندازیم، وجود نکات متناقض و حتی در راستای تضعیف جایگاه دبیری جشنواره تئاتر فجر کاملا مشهود است؛ به عنوان نمونه میتوان یاداور شد که معمولا روال اینطور بوده که دبیر جشنواره بینالمللی تئاتر فجر پس از دریافت حکم خود باید نسبت به انتشار فراخوان و نیز صدور حکم مدیرانی که قصد دارد با همکاری آنها جشنواره را برگزار کند، اقدام نماید، اما در این آییننامه جدا از اینکه سلسله مراتب برگزاری جشنواره به نحوی چیده شده که دبیر، پس از رییس و شورای سیاستگذاری جشنواره در جایگاه پایینتری قرار دارد، این بند درج شده که دبیر باید ستاد اجرایی جشنواره را به منظور صدور حکم به رییس جشنواره که همان مدیرکل هنرهای نمایشی است، معرفی کند و به این ترتیب حتی صدور حکم اعضای ستاد خود را هم برعهده ندارد.
از دیگر نکات قابل توجه این آیین نامه اهداف، چشم انداز، ماموریت و دستاوردهای عنوان شده برای جشنواره تئاتر فجر است که اولا تناسب چندانی با روزگار امروز و نیز کارکرد کلی جشنواره ای همچون فجر ندارد و بعد هم آنقدر دچار کلی گویی شده که بیشتر با ماموریت ها و اهداف اداره کل هنرهای نمایشی همخوان است نه یک جشنواره تئاتری. ضمن اینکه عدم توجه جدی به بخش های بین الملل و استانی در جشنواره بین المللی تئاتر فجر، این سوال را پیش می آورد که آیین نامه جشنواره تئاتر فجر چه امتیاز و برتری نسبت به فراخوان های دوره های قبل جشنواره دارد؟ بویژه آنکه حضور عناوین رییس جشنواره و معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برگزاری جشنواره طبق آیین نامه منتشر شده، آنقدر پررنگ است که باید پرسید این آیین نامه چطور سیاست ها و تاکیدات دولت و وزارت فرهنگ را برای برون سپاری و واگذاری امور عملی می کند؟
باوجود موارد متعدد دیگری که در آیین نامه قابل اشاره و بحث هستند، سراغ یکی از دبیران سابق جشنواره تئاتر فجر رفتیم تا نظر او را هم جویا شویم.
محمود عزیزی در گفت و گویی با ایسنا بیان کرد: این آییننامه برای مدیرکل تئاتر که مسئولیت تئاتر کشور را بر عهده دارد مناسب است، برای مدیرکل که سیاستگذار تئاتر و جهتدهنده منویات مدیر بالادستی خود و وزیر فرهنگ و ارشاد است؛ درواقع به نظر میرسد این آییننامه بیشتر، اساسنامه یک موسسه یا بنیاد است تا اینکه دستورالعملی برای مدیر یک جشنواره باشد.
او ضمن تبریک به «دبیر جشنواره تئاتر فجر (نادر برهانی مرند) که از هنرمندان ارزشی جامعه ما و نویسنده و کارگردانی هوشمند و تواناست» افزود: اما واقعیت این است که اگر قرار باشد دبیر، فقط یک عنوان برای اجرای منویات این اساسنامه، بخشنامه یا دستورالعمل باشد دیگر نمیدانم دبیریاش به کجا ارتباط پیدا میکند.
این کارگردان تئاتر با اشاره به برخی بخش های آیین نامه گفت: اگر ما شورای سیاستگذاری داریم پس خود به خود یک مدیر اجرایی انتخاب میکنند که نهایتا او دبیر جشنواره میشود و دبیر جشنواره مبتنی بر مصوبات شورای سیاستگذاری عمل میکند. پس فقط میتوانیم عملکرد او را براساس مصوبات شورا ارزیابی کنیم لذا سهم خلاقیت در چارچوب همین مصوبات تعریفپذیر و انتقادپذیر است، به همین دلیل فکر میکنم این اساسنامه و فرمول بیشتر مناسب مرکز هنرهای نمایشی است تا دبیر یک جشنواره ، ضمن اینکه مگر تاکنون اساسنامه مورد نظر نظام جمهوری اسلامی درباره تئاتر جایی تبیین شده است که حالا ما دبیر جشنواره را ملزم به اجرای آن میکنیم؟
عزیزی با اشاره به بندها و بخش های مختلف آیین نامه ادامه داد: تاکنون ندیدم این طور برای یک جشنواره تئاتری ، یک، دو، سه، چهار پشت هم ردیف کنند این در حالی است که یک مصوبه در شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره فعالیتهای فرهنگی و هنری از جمله تئاتر وجود دارد مبنی بر اینکه اگر این تئاترها به آن موارد توجه کنند نیازی به شورای نظارت و سیاستگذاری و... نیست. من در آنچه در این آیین نامه برشمرده شده ، خیلی تناقض میبینم و چیزی را که بتواند خروجی مطلوبی استخراج کند نمی بینم.
او درباره شرایطی که در بخش مربوط به شورای سیاستگذاری وجود دارد و اینکه نوشته شده "به هر علتی امکان تشکیل جلسه شورا وجود نداشته باشد رئیس جشنواره موظف است با هماهنگی معاون هنری نسبت به تصمیمگیری و اقدام در جهت انجام وظایف شورا در زمان مقرر اقدام کند"، گفت: این خود یک نکته نقض است چون اگر چنین چیزی باشد یعنی اصلا شورا میتواند وجود نداشته باشد درواقع کافی است عاملی که باید اعضای شورا را دعوت کند تصمیم بگیرد که این کار را انجام ندهد و خود به خود جشنواره تبدیل میشود به مدیرکل (رییس) و معاون هنری و این بسیار عجیب است.
این هنرمند خاطرنشان کرد: ضمن اینکه اگر قرار است شورایی داشته باشیم باید شاخصههای انتخاب سیاستگذاری مشخص باشد که آیا در جهت اهداف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و اگر هست باید توصیف، تعریف و شناسایی شود در حالی که در اینجا اصلا مشخص نیست و به همین دلیل فکر میکنم این آییننامه برای یک تشکیلات اداری نوشته شده که فقط عناوین آن تغییر کرده است.
وی با اشاره به اینکه «ای کاش آیین نامه به این شکل منتشر نمیشد» تاکید کرد: از آنجا که رسم ما این است که هر سال جشنوارهای را برپا کنیم آرزو میکنم حداقل این توانایی موجود در دبیر جشنواره را کم نکنیم تا با این همه بند و قانونی که در این مطلب موجود است او حداقل بتواند از توانایی و شناخت خود از تئاتر امروز ما استفاده کند تا خروجی قابل قبولی را بتوانیم انتظار داشته باشیم ولی اگر ماجرا به این صورت بخواهد ادامه داشته باشد فکر میکنم مثل سالهای قبل دچار همان سردرگمیها خواهیم بود و فقط آماری ارائه خواهد شد و روابط بینالملل ما همان میشود که قبلا بوده و اینکه چقدر ما قادر خواهیم بود آنچه در جهان امروز است را به عنوان "تئاتر" دعوت کنیم، مشخص نیست پس همان خواهد شد که هر سال بوده و اتفاق خاصی نمیافتد.
محمود عزیزی در پایان گفت: از تمام این ها گذشته 6ماه بیشتر به برگزاری جشنواره باقی نمانده و در این مدت چطور این سیاستگذاری کلان میخواهد اتفاق بیفتد؟ مرکز هنرهای نمایشی با کدام بودجه میخواهد برنامهها را تقویت، حمایت و گروههای نمایشی را راه بیندازد تا در جشنواره شرکت کنند؟ پس میبینیم باز همان آش است وهمان کاسه و فکر نمیکنم به چیزی برسیم که چندان دندانگیر باشد.