مک کینسی؛ شرکتها گرفتار کمبود ایده نیستند. بیشتر آنها از بسیاری از ایدههای خوب برخوردارند. ولی مشکلشان تبدیل ایده به محصولی قابل فروش در بازار است. دلیل این مشکل آن است که هرگاه رهبران شرکتها کمترین اطلاعات را دارند، اهمیت بسیار زیادی برای تحلیل اطلاعات قائل میشوند و به جای حرکت سریع به سوی ارزیابی عملی، زمان خود را برای همسو ساختن ذینفعان سپری میکنند یا به محصولاتی که میتوانند ارزش واقعی را بیافرینند، به اندازه کافی توجه نمیکنند.
روش اسپرینت ایدههای مفهومی به این کاستیها میپردازد. کوششهایی که در چارچوب این روش انجام میگیرد، از ایده چیزی را میسازند که از بخت بیشتری برای دیده شدن برخوردار باشد و با موفقیت بیشتری در بازار به فروش رود. آنچه گفته شد شاید همانند بازی با واژهها باشد، ولی نگارندگان براین باورند که اگر به جای متمرکز شدن بر ایدهها، بر ایدههای مفهومی تمرکز یابیم، دقیقا به اقداماتی میرسیم که شرکتها باید برای بهبود فرآیند نوآوری انجام دهند.
روش اسپرینت ایدههای مفهومی که به روش اسپرینت طراحی شرکت گوگل شباهتهایی دارد، چکیدهای از فرهنگ نوآوری استارتآپی(چابکی، سرعت و بیباکی) را با شرایط واقعی کسبوکار در سازمانهای بزرگتر و پیچیدهتر هماهنگ میسازد. این رویکرد برپایه درکی ژرف از وظایف شرکت استوار است و برای تولید دستاوردی طراحی شده است که نه تنها کاربرمحور، بلکه بهمنظور ایجاد اثرات مشخص بر کسبوکار نیز بررسی شده باشد.
این شیوه در یک فرآیند پنج روزه و در پنج گام اجرا میشود و از آنجاکه به پیدایش یک نمونه کاربردی میانجامد که به دست کاربران حقیقی و براساس الزامات اجرایی شفاف آزموده شده، به فرآیند اجماعی که بیشتر وقتها به شکلی توان فرسا انجام میشده، شتاب بسیار بخشیده است. این روش، بهعنوان یک متدولوژی تکرارپذیر، بهصورت پیوسته با یک مدل عملیاتی چابک کار میکند و عنصری کلیدی برای ایجاد نوآوری موفقیتآمیز در توانایی اصلی سازمان بهشمار میرود.
گام 1: شناسایی و درکدر گام نخست، تا جایی که میتوانید
باید اطلاعاتی را درباره مهمترین کاربران (کالاها یا خدماتتان) بیابید
، مشکلات آنها را تعریف و اولویتبندی کنید و با فرصتهای اصلی خود همسو سازید. برای ایجاد راهکاری قانعکننده، بسیار مهم است که نخست، تجربههای کنونی کاربران و نیازهای آنان را شناسایی و درک کنید. با بهره مندی از این اطلاعات میتوانید چشمانداز اصلی راهکارهای آینده را ترسیم کنید.
مشکلاتی که میخواهید حل کنید باید به روشنی در آن بیان شده باشند. این «بیانیه فرصتها» بهعنوان راهنمای ادامه فرآیند مورد استفاده قرار خواهد گرفت. چگونگی تعریف و اندازه گیری موفقیت را با بهرهگیری از شاخصهای کلیدی عملکرد و دیگر معیارها شناسایی کنید.
گام 2: شکلدهی ایده مفهومی
شرکتها بهصورت سنتی برای ایجاد ایدههای نو از روش توفان فکری استفاده میکنند. اما خروجیهای این روش بیشتر برپایه احتمالات تصادفی بوده، محدودیت دارند و با هدفهای سازمانی پیوند نیافتهاند. امروز برای اثربخشی بیشتر شگردهای پرشمار امروزی و برای پاسخگویی بهتر به نیازهای کاربران و اولویتبندی مسائل فراگیر، شکلدهی ایده مفهومی پیشنهاد شده است. این شگردها برپایه دیدگاههای خبرگان، بینش مشتریان و دانش موجود درباره مشکلات استوارند.
در این گام، بزرگترین مشکل کاربران که در گام نخست شناسایی شده، به صورت مستقیم مورد تمرکز قرار میگیرد. سپس هر یک از اعضای تیم، به تنهایی ایدههای مفهومی خود را توسعه میدهند و سپس گردهم میآیند تا با همفکری با یکدیگر، بهترین ایدهها را شکل دهند.
اعضای تیم، سه یا چهار ایده مفهومی که میخواهند بیشتر مورد کنکاش قرار دهند را بر میگزینند و به صورت گروهی، طرح سفرمشتری مورد پسند کاربران را برای یکایک ایدههای مفهومی بررسی میکنند. سپس نمونهای از چارچوب کلی ایجاد میشود که رفتار کاربر را نشان خواهد داد و تعاملات کلیدی او را شفاف خواهد ساخت.
گام 3: ایجاد همسویی
در این مرحله اعضای تیم تا جایی که به شهودیترین و تاثیرگذارترین نتیجه مشخص درباره تجربه کاربران برسند، به ویرایش و اصلاح بهترین ایدههای مربوط به سفر مشتری ادامه میدهند. این گام، ارزیابیهای مربوط به امکانسنجی و بازگشت سرمایه را دربر میگیرد و از این مرحله، گروه بر یک یا دو مورد از امیدبخشترین ایدههای مفهومی متمرکز میشود.
گام 4: ایجاد نمونه آزمایشی اولیه
ایجاد نمونه آزمایشی کاربردی، تنها شیوه آزمودن راهکار برای برآوردهسازی انتظارات است. مشکل اینجا است که بیشتر شرکتها میپندارند که ایجاد نمونه آزمایشی بسیار گران و زمانبر است ولی فناوری به اندازهای تکامل یافته که طراحان میتوانند به ارزانی و با سرعت، نمونههایی را ایجاد کنند. هدف از ایجاد نمونه اولیه آن است که درکی شفاف از محصول یا خدمت نهایی پدید آید.
گام 5: اعتباردهی
در این گام، نمونه آزمایشی اولیه، به سرعت با کمک کاربران نهایی آزموده میشود و با مشاهده واکنشهای آنان در زمان واقعی، ویرایشهای لازم برای بررسی چگونگی رفع مشکلات کاربران برروی نمونه انجام میگیرد. بسیاری از کوششهایی که در راستای اعتباردهی انجام میشوند، به اثرات قابلتغییر نمیانجامند، از اینرو بسیار مهم است که تیم اسپرینت ایدههای مفهومی درباره موضوعاتی همانند آنکه کدام پیشفرضها اعتباردهی شدهاند یا کدام ایدههای جدید باید مورد آزمون قرار گیرند، انتخابهای روشنی داشته باشند. اینکه دور بعدی اجرای روش اسپرینت ایدههای مفهومی چگونه سبب افزایش اعتماد شود و ایدههای مفهومی را توسعه و بهبود بخشد نیز موضوع مهمی است.
آزمون میتواند توسط افراد، یا از راه دور به وسیله تلفن یا شبکه اینترنت انجام گیرد، ولی هدف آن است که با کاربران نهایی درباره مورد به مورد ویژگیهای نمونه آزمایشی گفتوگو شود و بازخوردهای آنان دریافت شود.
در این گام بهمنظور ایجاد بازخوردها و راهنماییهایی درباره چگونگی پیشرفت، ورود رهبران سازمان به موضوع انجام میگیرد. در پایان این گام، باید یک نمونه آزمایشی اولیه کاربردی و یک نقشه راه برای طراحی و توسعه راهکارهای دیجیتال واقعی ایجاد شده باشد.
روش اسپرینت ایدههای مفهومی، در رویارویی نخست و برای یک هفته شاید همانند یک پروژه بسیار دشوار بهنظر برسد ولی در عمل، نگارندگان مشاهده کردهاند که این رویکرد بهطور اساسی بر توانمندیهای کلیدی مورد نیاز شرکتهایی که در پی پیشرفت در دوران دیجیتال هستند تاثیرگذار بوده و سبب افزایش میزان موفقیت، کاهش ریسک و شتاب گرفتن نوآوری شده است.
پاورقی:
1- برای واژه sprint، برابرهای فارسی همانند با حداکثر سرعت دویدن، مسابقه دو سرعت، تاختن و دوران فعالیت شدید بهکار برده شده است. ولی در متنهای تخصصی حوزههای گوناگون همانند توسعه نرمافزار، همچون بسیاری دیگر از واژههای وارداتی از خود اسپرینت استفاده میشود. از اینرو بهجای عبارت concept sprint، اسپرینت ایدههای مفهومی بهکار رفته است.
مترجم: علی پورقاسمی