ماهان شبکه ایرانیان

در زندان‌های آل خلیفه بحرین چه خبر است

ظلم و بی عدالتی و رفتارهای وحشیانه و سرکوب فرقه ای مردم در زندان های رژیم آل خلفه به امری عادی تبدیل شده است، این در حالی است که هیچ گوش شنوایی برای دادخواهی مردم بی گناه و مظلوم بحرین در جهان وجود ندارد.

خبرگزاری تسنیم: «زفرات» نام کتابی است که تعدادی از فعالان حقوق بشری بحرین نوشته و سعی کرده اند در آن گوشه ای از جنایت های صورت گرفته در زندان های رژیم آل خلیفه در این کشور بویژه در زمان انتفاضه اسرا در زندان "جو" در مارس 2015 را مستند کنند. این کتاب شامل 67 گزارش دست‌نویس از داخل زندان جو بعلاوه مجموعه ای از تصاویر و مستندات دیگر است که مجموعا 28 روش شکنجه در آن ترسیم شده است. نام 63 تن از مهم ترین شکنجه گران رژیم آل خلیفه و عناصر پلیس و نیروهای ژاندامری بحرینی بعلاوه نیروهای مزدور اردنی و اماراتی نیز در این کتاب آمده است. راویان این کتاب مشاهداتشان در شکنجه خود و دوستانشان را که در برخی موارد به شهادت افراد شکنجه ‌شده از جمله عباس السمیع و سامی مشیمع و علی السنکیس منجر شده را تشریح می کنند. 

گزارش‌های منتشر شده در این کتاب نمونه ای از پایداری و استقامت اسرای بحرین را نشان می‌دهد که در برابر مشکلات و سختی‌ها با عزم و ایمان و اراده مقاومت می‌کنند و ثابت کردند که اسارت نمی‌تواند آنها را از اهداف خود مبنی بر رسیدن به آزادی و کرامت انسانی و حقوق اولیه بشری بازدارد.

مقدمه اول:

به قلم دکتر سعید الشهابی دبیر کل جمعیت وعد

اسیر انسان آزاده‌ای است که دیوارهای زندانش نمی‌تواند او را محدود کند و قید و بندهای دست و پایش نمی‌تواند او را از فریاد زدن بر ضد دیکتاتوری و استبداد بازدارد. اسیر کسی است که با ایمان به خدا بر ضد قوانین سلطان تمرد کرده و اعتقاد دارد که تسلیم در برابر طاغوت با ایمان الهی جور درنمی‌آید. او به تمامی الهه‌های بشری کفر می‌ورزد و رویش را به سوی خدا می‌کند و به این ترتیب در آزادگی همتا ندارد.

اسیر در درگیری خود با باطل معنای انسانیت را متوجه می‌شود چه جز با آزادی و رها شدن از قید و بند زندان محقق نخواهد شد. اسیر بیعت هیچ کس غیر از خدا را در گردن ندارد و خداشناس و بنده او است و از خداوند اطاعت کرده و سعی در اجرای شریعت الهی دارد.

بزرگ‌ترین رهبران از زندان‌های بحرین بیرون آمده‌اند، کسانی که تجربه، آنها را صیقل داده و سختی ها روحیه جان‌فشانی و فداکاریشان را افزایش داده است. آن‌ها هر کدام به مانند شیری از زندان خارج می‌شوند که قفس‌ها نمی‌تواند آنها را محدود سازد و قیدوبند ها او را زندانی کند.  قصه فرار مکرر از زندان جو تنها یکی شاخص از میزان قدرت این قربانیان است که قید و بندهای طاغوت را با اراده و ایمان خود در هم شکسته اند. همچنین شهادت تعدادی از این انسان های مومن در روز 9 فوریه 2017 که رضا الغسره و مصطفی یوسف و محمود یحیی بودند، مصداقی از عظمت انقلاب بحرین و فرزندان قهرمان آن است. اعدام این سه جوان از زندانیان بحرینی نیز شاهد دیگری از تکمیل وحشیگری های رژیم آل خلیفه بر ضد اسرای بحرینی است که حتی تا اعدام و کشتار آنها امتداد پیدا می کند.

زندانی سیاسی بحرینی تسلیم شدن را در تاریخ خود نمی‌شناسد و هرگز با کسانی که به خودشان مقام‌هایی پیش از استحقاق خود می‌دهند ، آشتی نمی‌کند. آنها بصیرتی دارند که هیچ چیزی آن ها را از حق دور می‌کند و قلب هایی دارند که از خوف پروردگار و اعتقاد به اسلام و شریعت و اخلاق و سیاست اسلامی به آزادگی رسیده اند. برخی از آنها به شهادت رسیده و برخی دیگر در زندان یا تبعید هستند.

آنها خود را به مبارزه با ظلم و استبداد و استعمار عادت داده‌اند. آنها این موضوع را از پدران خود به ارث برده‌اند و می‌دانند چگونه به فرزندان خود هدرس دین و آزادی و شجاعت را یاد بدهند و آنها بدون ترس و وحشت ایستادن در برابر طاغوت را بیاموزند.

برخی از این انسان ها در زندان منفور جو بازداشت بوده اند. زندانی که یکی از زندانیان، ‌آن را به نام آلکاتراز بحرین می خواند. برخی از آنها سالها در این زندان بوده اند و برخی دیگر در گذشته زندانی بوده اند. اما خاطرات بسیاری در ذهن زندانیان نسبت به اقدامات جلادان بر ضد عناصر دیندار و با وجدان وجود دارد که نسبت به ظالمان انقلاب کرده اند.

وحشی گری‌هایی که از 40 سال پیش تاکنون در زندان‌های رژیم آل خلیفه صورت گرفته ، باعث شده نسلی از اسرا متولد شوند که تجربه زندان و بدرفتاری با آنها ، مردان سرسختی را تربیت کرده که هسته‌های اصلی خشم و انتفاضه در زندان جو را رقم بزنند. در مارس 2015 انتفاضه قربانیان شکنجه ، تعبیری از ده ها سال استضعاف و ظلمت و تاریکی است. صدها تن از زندانیان آزادی بیان بر ضد گروهک آل‌خلیفه از داخل زندان فریاد برآوردند و قید و بند سکوت و زندان را درهم شکستند و شورش مدنی ویژه ای را  ایجاد کردند که باعث رسوایی رژیم آل خلیفه و مشخص شدن جنایت‌های آنها گردید. نیروهای ژاندارمری اردن نقش اساسی در تجاوز مستمر بر ضد زندانیان دارند. رژیم آل خلیفه آنها را  به بحرین آوردند تا انتفاضه مارس در زندان جو را سرکوب کنند و آن ها نیز با تمام کینه و نفرت خود و سادیسمی که دارند، این خواسته را محقق کردند. برخی از این جلادان سیاست انگلیسی جدیدی را که نسبت به آن آموزش دیده بودند را فاش کردند و گفتند: آنها را شکنجه دهید، ولی نکشید. اجازه ندهید اخبار مربوط به این شکنجه‌ها منتشر شود. هیچ نشانه‌ای بر روی بدن قربانیان شکنجه ها نگذارید تا بتوانند شما را محکوم کنند. هر نوع وجود شکنجه در زندان‌ها را تکذیب کنید. تا زمانی که آثار شکنجه بر روی صورت و بدن زندانیان وجود دارد، از دیدار آنها با خانواده‌هایشان جلوگیری کنید. شکنجه‌گران اردنی به اسرا می‌گفتند: ما اجازه داریم هر کاری که می‌خواهیم با شما انجام دهیم، اما شما را نمی‌کشیم. انتفاضه زندانیان آزادی بیان با این روش وحشیگری و با زخمی شدن صدها نفر و انتقال ده‌ها تن به زندان‌های انفرادی و افزایش مدت زندان برخی از اسرا سرکوب شد.

آنچه در این صفحات خواهید دید ، بخشی از واقعیت‌های مربوط به زندان جو درمارس 2015 است که یکی از بدترین جنایت‌های صورت گرفته بر ضد زندانیان در بحرین و کشورهای دیگر را به صورت مستند ارائه کرده است. درگیری موجود درگیری نامتقارن است ، در یک طرف اسرای مظلوم قرار دارند که فریاد می‌کشند، مشت‌های گره کرده خود را در هوا می‌چرخانند و اعتصاب غذا می‌کنند و در طرف مقابل یزیدیان تا بن دندان مسلح هستند که شیطان آنها را گمراه کرده و آنها با ضرب و شتم و شکنجه و گرسنه نگه داشتن زندانیان آنها را سرکوب می کنند.

مقدمه 2:

به قلم ابراهیم شریف معارض سیاسی

گذشته هرگز نمی‌میرد ، اصلا گذشته، نگذشته است. (ویلیام فولکنر) اما گذشته‌ای که ثبت نشود ، به فراموشی سپرده می‌شود. ادبیات حوادث 10 مارس در زندان جو نقطه عطف مهمی در روند حفظ خاطرات این اتفاق ملی و ثبت حوادث این درگیری و سختی‌های مربوط به آن است. سختی‌هایی که در مقاومت شجاعانه انجام شد و انحطاطی که در تقابل با ترقی شکل گرفت. راویان این حوادث افراد منصفی بودند، حتی در برابر جلادانی که شدیدترین و سخت‌ترین شکنجه‌های جمعی را به دلایل مختلف بر ضد آنها اعمال می کردند. سختی‌هایی که بخشی از آنها در نتیجه تراکم بالای زندان‌ها و مشکلات و ازدحام جمعیت در بخش‌های مربوطه بعلاوه عدم رعایت موارد بهداشتی و اعمال مدیریت و شکنجه‌های جسمی و روحی مکرر بر ضد زندانیان بود.  این در حالی بود که مؤسسات نظارتی مستقل در این کشور وجود ندارد و احساس ظلم در احکام قضایی موج می‌زند.

زندان ما در ساختمان شماره 7 قرار داشت. ما از این زندان برخی از حوادث روز 10 مارس 2015 را مشاهده کردیم. 13 زندانی سیاسی و حقوقی تقریباً در انزوای کامل قرار گرفته بودیم. این افراد که نمادهای خیزش مردمی بودند و از رهبران جنبش مردمی فوریه  2011 بودند، با تصمیم‌گیری‌های مقامات سیاسی به صورت کامل در انزوا قرار داده شده بودند. ما اجازه صحبت و گفتگو با سایر زندانیان را نداشتیم. حتی پنجره‌های مشرف به منطقه حضور ما از دیگران محوطه‌ها مسدود شده بود تا آنها مطمئن شوند که ما در انزوای کامل قرار داریم و اجازه هیچ‌گونه تماس ساده انسانی با دیگران نداریم. زمان معاینه پزشکی ما هنگامی بود که مرکز بهداشتی از سایر زندانیان خالی شده بود. ما بیشتر شبیه انسان‌های بیمار شده بودیم که بیماری خطرناکی دارند و نگران این هستند که بیماری ما به سایر زندانیان سرایت کند.

با این وجود ما از شرایط مصیبت‌بار سایر ساختمان‌های زندان اطلاع داشتیم. این اتفاق از طریق دیدارها و تماس‌های ما شکل گرفته بود ، به‌ ویژه اینکه فرزندان و نزدیکان ما نیز جزو زندانیان سیاسی بودند که در ساختمان‌های مختلف زندان حضور داشتند. حدود یک ماه قبل از انتفاضه مارس ما صدای ضربه ای را به حصار آهنی قرار داده شده در بالای محوطه خارجی ساختمانمان شنیدیم. جوانان ساختمان شماره 6 که در مجاورت ما قرار داشتند ، سنگی را به همراه یک قوطی پلاستیکی خالی برای ما پرتاب کرده بودند که شرایط بد زندانیان در آن تشریح شده بود. ما در زمان‌های مشخص به راهکارهایی برای ارتباط با آنها دست پیدا کرده بودیم و از مطالبات آنها اطلاع داشتیم. ما توافق داشتیم که از طریق انجام یک اعتصاب غذا که بیش از یک هفته به طول انجامید ، به ‌آنها کمک کنیم. اعتصاب غذا در نهایت به انجام مذاکراتی با مدیریت زندان منتهی شد و آنها وعده دادند که به مطالبات سایر زندانیان توجه کنند.

در ظهر روز سه شنبه 10 مارس صداهایی را شنیدیم که از دور می‌آمد. در پی این صداها فریادهایی از ساختمان شماره شش بلند شد، در ادامه ناگهان ما جوانانی را دیدیم که بر روی پشت بام ساختمان ما قدم می زنند. از آنها پرسیدیم چه اتفاقی افتاده است؟ آنها گفتند: زندانیان کنترل دو ساختمان 3 و 4 را در دست گرفته اند. آنها نسبتاً به این دو ساختمان نزدیک بودند و می‌توانستند از طریق پنجره و پشت بام با آنها ارتباط داشته باشند. علت این اقدام ضرب‌وشتم و توهین به خانواده یکی از زندانیان در زمان ملاقات بود.

اوضاع به سرعت متشنج شد. ناگهان یک بالگرد بر فراز ساختمان‌های زندان مشاهده شد و ما در ادامه صدای شلیک گلوله و بمب‌های صوتی را می‌شنیدیم. ما همچنین بوی گاز اشک‌آور را نیز احساس می‌کردیم. اعتراض زندانیان به سرعت سرکوب شده بود. هنوز شب نشده بود که ما صدای فریادهای را می‌شنیدیم که تصور نمی‌کردیم آنها را در زندان بشنویم. صداها بیشتر شبیه یک تجمع بزرگ یا تظاهرات گسترده بود که شعارهای دولتی سرمی‌دادند. هر صبح و شام صدای سرود پادشاهی بحرین بلند می شد و هراز چند گاهی صدای زندانیان بلند می‌شد که در طول شب از درد به خود می‌پیچیدند.

ساختمان شماره 10، مرکز شکنجه

ساختمان شماره 10 داستان مخصوص خود را دارد. این ساختمان حدوداً دو ماه قبل از حوادث مارس افتتاح شده بود تعداد اندکی از زندانیان تازه وارد در آنجا حضور داشتند. این ساختمان اما مرکز بازداشت و شکنجه مجموعه ای از رهبران و جوانان تأثیرگذار در انقلاب بحرین تبدیل شده بود. اکثریت این افراد در انتفاضه زندان‌ها مشارکت نداشتند ، اما ما می‌شنیدیم که صدای ضربه‌های شیلنگ‌ها بر بدن آنها شنیده می شد و صدای ناله و فریاد زندانیان و توهین آنها در مسیر سرویس بهداشتی شنیده می‌شد.

باوجود شکایت‌های مکتوب ما در مورد حوادث زندان و ارسال این نامه‌ها به تمامی طرف‌های مرتبط در دولت و دادستانی و مجلس اعلای قضاوت بحرین ، اما هیچ کسی توجهی به این نامه‌ها نکرد و کمیساریای حقوق زندانیان یا مؤسسه ملی حقوق بشر نیز برای بررسی موضوع با ما دیدار نکرد. این مؤسسات ثابت کردند که دکورهایی در مسیر فریب افکار عمومی هستند.

این اثر ادبی همچنان باقی خواهد ماند تا زمانی که جراحت‌ها بهبود پیدا کند و درد و رنج‌ها التیام بخشیده شود، چرا که فراموشی حوادث در کشوری که ساکنان آن به دنبال عدم تکرار گذشته هستند ، گزینه خوبی نیست. این مستندات برای مرحله‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ بحرین و سهیم بودن در ادبیات زندان های بحرین مهم هستند. هر جوانی که سختی زندان‌های بحرین را کشیده است ، پروژه ای برای جوانان هوشیار و فرهنگی نظیر خود است. زندان باید به عنوان مکتبی برای ابداع مطرح شود نه قبرستانی برای دفن نبوغ انسانی.

زندان مرکزی جو 

زندان مرکزی جو در کنار زندان نظامی القرین و مراکز بازداشت ذخیره معروف به "حوض خشک" و مرکز شهر عیسی مختص بازداشت زنان،  یکی از اصلی‌ترین زندان‌های بحرین است. همچنین زندان‌های مخفی متعددی در ساختمان قلعه مقر وزارت کشور و ساختمان مرکز تحقیقات جنایی در منطقه العدلیه نیز وجود دارد. زندان های بحرین زیر نظر وزارت کشور قرار دارد و تقسیم کار این وزارتخانه با سرویس‌های امنیت داخلی یا سرویس‌های جاسوسی وابسته به رژیم آل خلیفه صورت می‌گیرد. سرویس جاسوسی بحرین در ژانویه 2017 مجدداً اختیارات گسترده‌ای را در زمینه بازداشت و تعقیب افراد مختلف به دست آورده است. این اختیارات پیش ‌از این نیز در دست سرویس‌های جاسوسی بحرین وجود داشت، اما دولت بحرین به بهانه اجرای توصیه‌های گزارش معروف به پسیونی که کمیته حقیقت‌یاب بحرینی مستقل در نوامبر 2011 انجام داد، اختیارات مذکور را از دست این سرویس‌ها خارج کرده بود. در پی احیای مجدد این اختیارات بی‌قیدوشرط، سرویس اطلاعاتی  تجاوز گسترده بر ضد افراد بازداشت شده موسوم به شبکه آگوست 2010 را که شامل تعدادی از فعالان و رهبران جنبش مردمی این کشور می‌شود را در دستور کار قرار داد.

روستای جو در فاصله ای تقریباً زیاد از منامه پایتخت بحرین و در 25 کیلومتری این شهر قرار گرفته است. این روستای ساحلی دور از مناطق مسکونی قرار دارد و به همین علت بهترین گزینه برای احداث زندان مرکزی در سال 1979 بوده است. طی سال‌های گذشته چهره واقعی این زندان شناخته شده است. این زندان مختص زندانیان مرد است که در مسائل مختلف سیاسی و جنایی احکامی بر ضد آنها صادر شده است. در این زندان افراد مختلف از 18 سال به بالا حضور دارند.

طی فواصل زمانی مختلف از تأسیس این زندان در اواخر دهه 80 قرن گذشته میلادی تاکنون ساختمان‌های مختلفی از ساختمان شماره یک تا شماره 10 به این زندان اضافه شده است. هر ساختمان مخصوص گروه‌های مختلف می شود که از نظر سنی یا ماهیت احکام صادر شده یا آن چیزی که زندانبانان بحرینی از آن تحت عنوان میزان خطرناک بودن زندانی نام می‌برند ، تقسیم بندی شده است. مدیریت زندان معمولاً به عنوان مجازات افراد مختلف را در زندان انفرادی قرار می‌دهد. در این کتاب توضیحات زیادی در این رابطه از زبان خود زندانیان خواهید شنید.

زندان جو بخشی از اداره‌ای است که رژیم بحرین آن را اداره اصلاح و تربیت نام‌گذاری کرده است. این عنوان از سال 2004 تأسیس شده است ، اما طبعاً هیچ چیزی از محتوای این عنوان در رفتارهای زندانبانان دیده نمی‌شود. زندان‌ها در بحرین تحت حاکمیت دستگاه اداری مستقلی قرار ندارند ، بلکه مستقیماً زیر نظر وزارت کشور اداره می‌شود. بیشتر کادر اداری این زندان‌ها نیز از کادر اداری وزارت کشور تأمین می‌شود که شایستگی‌های علمی و تربیتی لازم را ندارند و بیشتر آنها سابقه‌های خطرناکی دارند که وابسته به خاندان آل خلیفه هستند. بسیاری از این افراد به علت تمایلات فرقه گرایانه خود بر ضد مسلمانان شیعه شناخته شده هستند. همین موضوع دایره انتقام‌جویی های فرقه ای در داخل زندان‌های آل خلیفه را افزایش داده است که نمونه‌هایی از آن را خواهیم دید.

اداره موسوم به اصلاح و تربیت در گذشته با عنوان بخش زندان‌ها شناخته می‌شد که اداره کوچکی بود و وابسته به ضابط اداری وزارت کشور بود. در 11 دسامبر 1996 بخشنامه شماره 29 صادر شد که در آن نام این بخش به اداره مؤسسات جنایی تغییر پیدا کرد و وابسته به اداره کل امور پلیس شد. در سال 2004  و طی بخشنامه شماره 69 سامان‌دهی مجدد وزارت کشور آن را تحت عنوان اداره اصلاح و تربیت وابسته به قائم مقام وزارت کشور قرار داد. در سال 2007 مصوبه‌ای وزارتی با شماره  49 صادر شد که براساس آن اداره اصلاح و تربیت به بازرسی کل کشور ملحق شد.

طبعاً زندان‌های رژیم آل خلیفه مکانی برای اصلاح و تربیت نیستند. این موضوع از گزارش‌های زندانیان مشخص است. وزارت کشور بحرین مدعی است که اجرای مجازات صورت گرفته در زندان‌ها براساس قوانین و معیارهای بین‌المللی حقوق بشر و تعهد به معیارهای جهانی و براساس توافق‌نامه‌های بین‌المللی صورت می‌گیرد، این در حالی است که اسناد و مستندات موجود چیز دیگری را نشان می‌دهد.

زندان‌ها در بحرین، فریاد وانقلاب

طی بیش از پنج سال از انقلاب 14 فوریه ، رژیم آل‌خلیفه لیست بلندبالایی از جنایت‌های خونین را مرتکب شده است. سرویس‌های امنیتی و نظامی این رژیم از روش‌های متعددی برای آسیب زدن ، انزوا و شکنجه زندانیان در داخل زندان‌ها استفاده می‌کنند. در این رابطه تعداد زیادی از بیانیه‌های حقوق بشری و بین‌المللی منتشر شده که این جنایت‌ها و تجاوزها را محکوم کرده است، اما این بیانیه‌ها هیچ اقدام عملی در مسیر حمایت از زندانیان و مهار کردن عناصر جلاد انجام نمی‌دهد.

تعداد افراد بازداشتی‌های سیاسی در زندان‌های رژیم آل خلیفه طی شش سال گذشته رو به افزایش گذاشته و به حد بی‌سابقه‌ای در خاورمیانه رسیده است. این موضوع باعث ایجاد پدیده‌ای شده که آثار آن در تمامی ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه خود را نشان می‌دهد و باعث شده خانواده‌های بحرینی تلاش‌ کنند مناسبات و روش زندگی خود را بر اساس این پدیده طراحی کند که وارد زندگی روزمره آنها شده است. این موضوع شامل سامان‌دهی برنامه ملاقات‌ها و پیگیری اخبار دختران و پسران و همسران و مادران و پدران بازداشت شده آنها می شود.

در نیمه سال 2013 تعداد افراد بازداشت شده تا حد بی سابقه ای افزایش پیدا کرد، تا جایی که زندان‌ها دیگر ظرفیت زندانی جدید راه نداشتند. کار به جایی رسید که در اوایل سال 2014 افراد بازداشت ‌شده مجبور بودند در سالن‌های زندان ها بخوابند. حتی در برخی موارد زندانیان مجبور  شدند در سالن‌های پذیرایی و سرویس‌های بهداشتی بخوابند. این موضوع به‌ ویژه در زندان مرکزی جو که شاهد تمرکز گسترده زندانیان بوده، قابل مشاهده است. برخی تصاویر خارج ‌شده از داخل زندان این موضوع را نشان می‌دهد. سازمان‌های حقوقی داخلی بحرین تعداد این زندانیان را بالغ بر 3000 نفر ارزیابی می‌کنند، این در حالی است که ساختمان‌های این زندان در شرایط طبیعی ظرفیت بیش از 1400 نفر را ندارد و این موضوع در گزارش صادر شده از سوی اداره دادخواهی وابسته به رژیم آل خلیفه اذعان شده است. صدور این گزارش نیز باعث ناامیدی گسترده در میان افکار عمومی شد و در نهایت تعدادی از فعالان حقوقی داخلی تحرکات مختلفی را برای فاش کردن سختی‌ها و مصیبت‌های زندانیان انجام دادند. آنها گزارش‌های ویژه‌ای را در این زمینه تدوین کرده و آنها را به مؤسسات مرتبط با حقوق بشر ارجاع دادند.

در داخل زندان نیز اعتراضات مکرر نسبت به این شرایط بد به وجود آمده بود. این در حالی بود که اوضاع بهداشتی منفی ناشی از این تمرکز و ادامه بدرفتاری زندانبانان باعث وخیم‌تر شدن اوضاع می‌شد. به نظر می‌رسید افسران ارشد و مسئولان زندان‌ها به این ترتیب به فکر انتقام‌جویی از زندانیان بودند. اداره مرتبط با زندان‌های بحرین سیاست بی‌مبالاتی در قبال شکایت‌های زندانیان و خانواده‌های آنها را در دستور کار قرار داده و این گزارش‌ها را تکذیب کردند. آنها در بسیاری از مواقع در واکنش به ارائه چنین گزارش‌هایی ، مجموعه‌ای از سیاست‌های مجازات جمعی و انتقام‌جویی روشمندی بر ضد زندانیان و خانواده‌های آنها را در دستور کار قرار دادند.

خشم عمومی در داخل زندان مرکزی جو در روز 10 مارس 2015 شکل گرفت و حوادث گسترده‌ای شبیه به انتفاضه گسترده بر ضد سیاست‌های مجازات گونه بر ضد زندانیان آغاز شد. فتیله این اعتراضات هنگامی زده شد که یکی از عناصر پلیس به خانواده یکی از زندانیان تجاوز کرد. این اتفاق در سالن مخصوص ملاقات خانوادگی صورت گرفت. این اتفاق در نتیجه سیاست‌های کلی پلیس زندان‌های بحرین بود که مبتنی بر بدرفتاری و توهین‌های لفظی و تجاوزهای جسمی و تفتیش بدنی خفت‌بار خانواده‌های زندانیان دنبال می‌شد . این اقدامات انتقام‌جویانه همواره بر ضد زندانیان و خانواده‌های آنها به ویژه در جریان ملاقات‌های صورت گرفته دنبال می‌شود. حوادثی که در این روز اتفاق افتاد باب یکی از بزرگ‌ترین عملیات شکنجه سیستماتیک در داخل زندان جو را باز کرد. تا جایی که براساس گزارش‌های شاهدان عینی و قربانیان شکنجه‌های صورت گرفته ، این اقدامات بی‌سابقه و خارج از حد و مرز توصیف بوده است.

در برابر زفرات

به قلم ناجی فتیل آزاده بحرینی و فعالان حقوق بشر

پرونده حقوق بشر در بحرین پرونده‌ای پیچیده و مبهم است، این موضوع به علت حجم تجاوزهای سیستماتیک طی دهه‌های گذشته است که در برابر دیدگان جامعه جهانی انجام می شود و این جامعه تنها به صدور بیانیه‌ها و محکوم کردن این اتهامات اکتفا کرده و هیچ اقدام واقعی برای توقف روند تجاوزها انجام نمی‌دهد. این موضوع باعث می‌شود رژیم حاکم بر بحرین به این محکومیت‌ها اهمیتی نداده و بیانیه‌های صادر شده از سوی تمام این محافل و مؤسسات داخلی و خارجی را نادیده بگیرد.

در همین راستا رژیم حاکم بر عربستان و پیگیری‌های امنیتی تحت عنوان حقوق بشر و مسائل سیاسی ادامه دارد و دست سرویس‌های امنیتی را برای استفاده از خشونت مفرط و آسیب رساندن به مخالفان نظام باز گذاشته است. در همین راستا آنها اقدام به یورش ناگهانی به منازل شهروندان در ساعات مختلف شبانه‌روز می‌کنند ، بدون اینکه مجوز اقدام خود را از دادستانی دریافت کرده باشند. آنها تحت فشارها و شکنجه‌های جسمی و روحی وحشتناک در مراکز بازداشت و ساختمان‌های تحقیقات جنایی اقدام به گرفتن اعتراف از افراد بازداشت شده می کنند.

بازجویی ها در دادستانی معمولاً در ساعات پایانی شب و بدون حضور وکیل صورت می‌گیرد و سیاست فرار از مجازات منتسبین به سرویس‌های امنیتی و وزارت کشور بحرین باعث می‌شود آن‌ها بتوانند بدون هیچ ناظر یا مراقبی به اقدامات و خصومت‌های خود ادامه دهند.

با وجود اینکه مقامات بحرینی مؤسسات وابسته به خود را تحت عناوین مختلف نظیر موسسه ملی حقوق بشر و دبیرخانه دادخواهی وکمیساریای زندانیان و واحد تحقیقات ویژه تأسیس کرده و مدعی است که اقدامات قانونی در این کشور به درستی انجام شده و از تجاوزهای صورت گرفته بر ضد بازداشت شده ها خودداری می‌شود ، اما تمامی این اقدامات و مراکز صوری هستند و هیچ اختیارات واقعی در دست ندارند. به همین علت در زمانی که خیلی زیاد از آسیب‌دیدگان از دست سرویس‌های امنیتی وابسته به حاکمیت به آن مراجعه کرده اند، نیز نتیجه مثبتی عاید آنان نشده و در مواردی نادر برخی شکنجه گران و جلادان آل خلیفه به دادگاه سپرده شدند که بیش از 95 درصد از آنها نیز در این دادگاه ها تبرئه شده اند و تنها در 5 درصد احکام بسیار ضعیفی برای آنها صادر شده است. در این زمینه می‌توان به گزارش‌های منتشر شده از سوی حاکمیت بحرین توجه کرد که در آن با وقاحت کامل شکنجه‌گران رژیم آل خلیفه تبرئه می‌شوند و تنها در برخی موارد احکام بسیار اندکی بر ضد آنها صادر می‌شود. آنها با گذراندن این احکام سبک خیلی زود آزاد می‌شوند و اقدامات خود را در مناسبت‌های مختلف ادامه می‌دهند.

مشکل در اینجا است که سیستم قضایی بحرین مستقل نیست و مستقیماً تحت سلطه پادشاه قرار دارد و احکام صادر شده آن بر ضد مخالفان دولت کاملاً سیاسی بوده و حکم‌های صادره شده، از پیش برای متهمین تعیین شده و جلسات دادگاه نیز کاملاً صوری برگزار می‌شود. مبالغه نیست اگر بگوییم که دستگاه قضایی بحرین نیز یکی از ابزارهای سرکوب مخالفان این کشور است. چرا که آنها را از عرصه سیاسی کشور دور کرده و برای شکست دادن اراده مخالفان و تسلیم کردنشان، آنها را به زندان می کشاند.

با این وجود اتفاقاتی که در زندان مرکزی جو افتاده است، نیاز به بررسی دقیق از طریق کمیته بی‌طرف حقیقت‌یاب و شنیدن گزارش های موجود در این کتاب ندارد ، چرا که اتفاقاتی که در این زندان رخ داد، مافوق تصور بوده و در هیچ حالتی قابل توجیه نیست. در این مدت با زندانیان به صورت کاملاً وحشیانه و بربری تعامل شد و شکنجه‌های برنامه‌ریزی شده بیش از سه ماه ادامه پیدا کرد و ابزارهای مختلف شکنجه و توهین و فحش و ناسزا و توهین به معتقدات دینی بر ضد آنها اعمال شد. تجاوز جنسی ، جلوگیری از خوابیدن و مجبور کردن برای ایستادن طولانی مدت و جلوگیری از برپایی نماز و جلوگیری از قضای حاجت و مسائل دیگر تأثیرات روحی - روانی و جسمی زیادی برای زندانیان داشت.  این اتفاقات به ویژه در ساختمان شماره 10 شدیدتر بود.

هر اندازه که تفسیرهایی  در زمینه اشتباهات یا تجاوزها و ادعاهای صورت گرفته از سوی برخی زندانیان مطرح شود، اما این اقدامات توجیه نمی‌کند که شکنجه بی امان و دسته‌جمعی زندانیان بدون رحم و مروت در دستور کار مقامات زندان قرار گیرد. این شکنجه‌ها به گونه‌ای بود که همه، حتی برخی از منتسبین به وزارت کشور بحرین را شوکه کرده بود، چرا که خشونت مفرط از سوی پلیس و نیروهای امنیتی با دستورات اداری و وزارتی بر ضد زندانیان اعمال می‌شد.

ما از تمامی طرف‌های مرتبط و حقوق بشر می‌خواهیم که به نوشته‌های این کتاب عنایت ویژه‌ای داشته باشند، چرا که این گزارش‌ها ادعاهای مطرح شده از سوی خاندان حاکم در رابطه با احترام به حقوق بشر را نفی می کند. حوادثی که در آن زمان در زندان جو و بویژه ساختمان شماره 10 این زندان افتاد، ثابت کرد که در نزد حاکمیت بحرین انسانیت و انسان هیچ جایگاه  و اعتباری ندارد و اوضاع حقوقی این کشور نیازمند بازبینی دقیق و اجرای برخی اقدامات واقعی و پیگیری جدی آن‌ها است. شرایط کنونی بحرین می‌طلبد که مواضع جدی و مصوبات متنفذی تصویب شود تا اعتبار و حقوق افراد منزوی و شکنجه شده جبران گردد.

غرش شهید عباس السمیع

شهید عباس جمیل طاهر محمد السمیع که توسط حاکمیت آل ‌خلیفه اعدام شد ،‌ در روز 26 فوریه 2015 نامه‌ای ویدیوئی را از داخل زندان منتشر کرد که به نقطه عطفی از مقاومت در زندان های آل خلیفه تبدیل شد. اقدامی که شهید عباس انجام داد ؛ اقدام کاملاً تاریخی به شمار می‌رفت و می‌توان آن را در ابعاد جهانی استثنایی قلمداد کرد. این اقدام بعد از انتفاضه زندان در مارس و اجرای حکم اعدام جمعی در 15 ژانویه 2017 ابعاد بیشتری به خود گرفت. این جوان بحرینی که دادگاه رژیم آل‌خلیفه حکم اعدام او را در روز 31 می 2016 تأیید کرده بود و حکم نهایی اعدام وی نیز در جولای سال گذشته صادر شده بود، در نواری ویدیوئی و در حالتی از اطمینان کامل تمامی اتهامات مطرح شده بر ضد خود در قضیه کشته شدن یک افسر مزدور اماراتی به نام طارق الشحی در حادثه انفجار صورت گرفته در مارس 2014 در نزدیکی منطقه الدیه را رد کرد. این اتفاق زمانی افتاده بود که نیروهای رژیم آل‌خلیفه در حال سرکوب مجلس فاتحه‌ای برای شهید جعفر الدرازی بودند که از این روستا آغاز شده بود.

علاوه بر روحیه معنوی که این حادثه در ابعاد ملی و در میان زندانیان ایجاد کرد ، رژیم آل خلیفه نیز با انتشار این ویدئو دچار سرخوردگی شدید شد. آنها احساس کردند که با این چالش آشکار که از پشت میله‌های زندان صورت گرفت ، شکست سختی خورده اند. این موضوع به معنی شکست قید و بندها و شکنجه‌ها و پیروزی زندانیان به شمار می‌رفت و نتیجه خطرناکی برای رژیم آل خلیفه بود که در سیاست‌های خود همچنان به کشتار و شکنجه فراگیر مردم برای تحقق اهداف خود از جمله خفه ‌کردن صدای انقلاب و خاموش کردن زبانه‌های آن فکر می‌کند. به این ترتیب صدای شهید عباس السمیع از داخل زندان تمامی این تلاش‌ها را از بین برد و اسطوره سرکوبگر رژیم آل خلیفه را درهم شکست.

حاکمیت آل‌خلیفه تحقیقاتی را در رابطه با این کلیپ انجام داده و بلافاصله تصمیم به انتقام‌جویی از عباس السمیع گرفت و جنگ فراگیر را بر ضد زندانیان آغاز کردند. با این وجود نتایج این اقدامات نیز رژیم آل خلیفه را راضی نکرد و محدودیت‌های اعمال شده بر ضد زندانیان ادامه پیدا کرد. انفجار این اوضاع در مارس 2015 بود که بخشی جدایی‌ناپذیر از حادثه سخنان تاریخی السمیع به شمار می رفت. این سخنان بعد از شهادت السمیع به سندی برای بازخوانی مجدد تاریخ زندانیان و بررسی نخبگی ملت بحرین در پشت میله‌های زندان با وجود تمامی ظلمت‌ها و فشارها و تجاوزهای زندانبان تبدیل شد.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان