این نوشتار به صورت اجمالی و سریع، به آثار گسترش تولید ملی می پردازد. هم چنین در مقدمه از چهار اصل یاد شده است که زمینه نظری بحث را مشخص می سازد.
اصول کلی ناظر بر بحث آثار گسترش تولید ملی
پرسش مهمی که باید به آن پرداخت آن است که آثار گسترش ملی چیست؟ قبل از پرداختن به پاسخ، ابتدا چند نکته را به عنوان اصول کلی بحث باید ارائه داد.
اصل اول: انسان موجودی اجتماعی است و خداوند متعال انسان را به گونه ای خلق کرده است که در اجتماع زندگی کند و نیازهای خود را در سایه تعامل با دیگران تأمین کند. در فلسفه، هنگام تعریف انسان، از این موجود به عنوان «حیوان مدنی بالطبع» یاد می کنند.
اصل دوم: این اصل مبتنی بر اصل اول است. ظرفیت و استعداد انسان ها با یکدیگر متفاوت است؛ یعنی همه انسان ها از استعداد واحد و مشخص برخوردار نیستند و ظرفیت های ایشان با یکدیگر تفاوت دارد. خداوند در قرآن به این مطلب اشاره کرده است. و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات (برخی ازانسان ها را بر اساس درجاتی بر برخی دیگر برتری دادیم)[1]
بر اساس این آیه شریفه تفاوت از جهت درجات در بین انسان ها وجود دارد. بنابراین ظرفیت ها و استعدادهای بشری متفاوت است و این تفاوت باعث می شود تا انسان ها نیازمندی های متفاوت یکدیگر را برطرف کنند.
اصل سوم: در بین انسان ها وابستگی هایی وجود دارد. این وابستگی مبتنی است بر ظرفیت ها و استعدادهای آدمی (مفاد اصل دوم) و بر اینکه انسان موجودی اجتماعی است (مفاد اصل اول). این وابستگی ها را می توان در ابعاد مختلف تبیین کرد. یکی از مهمترین این وابستگی ها، وابستگی در بعد منابع مادی است. در بحث حمایت از تولید ملی غرض ما این نیست که ما می توانیم همه نیازهای ریز و درشت خود را در داخل تولید کنیم چه آنکه ظرفیت انجام این کار نه در ایران و نه هیچ نقطه دیگری در جهان وجود ندارد. در واقع، با توجه به اصل چهارم که گفتیم هر نقطه ای استعداد پرورش منبعی را دارد. باید از عدم امکان تولید همه نیازها در داخل سخن گفت. با این حال، نکته آن است که ما باید به سمت حمایت از آن دسته از تولیدات ملی برویم که به ایجاد و گسترش استقلال اقتصادی ما مدد رساند.
اصل چهارم: انسان ها برای تسهیل در امور زندگی و مادی، و با نگاهی توحیدی برای تسهیل در امور معنوی، نیازمند گسترش علم و دانش هستند؛ البته این علم و دانش در حد علوم بشری و تجربی و علوم دنیوی است. در روایات هم در تقسیم علم می فرمایند: العلم علمان علم الابدان و علم الادیان (دو نوع علم داریم: یکی علم بدن ها و یکی علم ادیان)[2] به این ترتیب یکی از اقصام علم با بعد جسمانی انسان سروکار دارد مثل علم طب؛ البته اگر بخواهیم علم الأبدان را گسترده کنیم شامل همه ابعاد زندگی مادی انسان خواهد شد. در واقع همه علومی که برای پیشرفت امور دنیوی و تسهیل زندگی مادی انسان پدید آمده اند زیر مجموعه علم الأبدان قرار می گیرد. در بعضی از رویات از این علم به عقل معاش تعبیرشده است (همان طور که علم به علم الأبدان و علم الأدیان تقسیم شده است عقل نیز به عقل معاش و عقل معاد تقسیم گردیده است). عقل معاش، در واقع، تدبیری است که انسان ها برای مدیریت زندگی مادی و دنیوی خود به کار می برند. جهت تبیین بحثی که پیش رو داریم باید به چهار اصل پیش گفته توجه کنیم: انسان موجودی اجتماعی است که نیازهایش در جامعه برطرف می شود. علت نیاز به حضور در جامعه آن است که ظرفیت ها و استعدادهای انسان ها، بر اساس حکمت الهی، بایکدیگر متفاوت است و بر اساس تفاوتی که در ظرفیت ها وجود دارد انسان ها به هم وابسته اند. این وابستگی در ابعاد مهم وجود دارد. حال برای تسهیل در زندگی و امور دنیوی باید به گسترش و پیشرفت علم پرداخت و همچنین با نگاه توحیدی باید کاری کرد که انسان ها به زندگی معنوی خود راحت تردسترسی پیدا کنند البته تسهیل حیات دنیوی در تسهیل حیات معنوی بسیار اثرگذاراست. با لحاظ این اصول می توان به پرسشی پاسخ گفت که در ابتدای نوشتار ارایه شد. برای حمایت از تولید ملی چه باید کرد؟ و نیز آثار حمایت از این تولید چیست؟
استقلال سیاسی
یکی از آثار مهم حمایت از تولید ملی "استقلال اقتصادی" است. در بسیاری از کشورها این مسئله مطرح است و به رغم آنکه به آن اعتراف نمی کنند ولی در عمل پی جوی آن هستند و سیاست گذاری های خود را جهت نیل به آن تنطیم می کنند. رویکرد به استقلال در ایران از ابتدای انقلاب مطرح بود و در شعار مرکزی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی تبلور یافته بود. در بحث حمایت از تولید ملی غرض ما این نیست که ما می توانیم همه نیازهای ریز و درشت خود را در داخل تولید کنیم چه آنکه ظرفیت انجام این کار نه در ایران و نه هیچ نقطه دیگری در جهان وجود ندارد. در واقع، با توجه به اصل چهارم که گفتیم هر نقطه ای استعداد پرورش منبعی را دارد. باید از عدم امکان تولید همه نیازها در داخل سخن گفت. با این حال، نکته آن است که ما باید به سمت حمایت از آن دسته از تولیدات ملی برویم که به ایجاد و گسترش استقلال اقتصادی ما مدد رساند. به این ترتیب منظور ما از حمایت از تولید ملی باید گام زدن در راه گسترش استقلال اقتصادی باشد؛ چه آنکه اگر از تولیدات خود حمایت کنیم و، در نتیجه؛ از جهت اقتصادی به کشورهای بیگانه وابسته نگردیم و زمینه مساعدی برای تقویت و گسترش استقلال سیاسی ما هم فراهم خواهد شد. واقعیت آن است که امروزه کشورها متکی بر استقلال اقتصادی خود می توانند از مواضع سیاسی مستقل خویش در مجامع بین المللی دفاع کند. حاصل آن که اگر کشوری از لحاظ اقتصادی وابسته به کشورهای دیگرباشد از لحاظ سیاسی هم، تحت تأثیر وضعیت اقتصادی خود، بخت چندانی برای استقلال رای موثر نخواهد داشت.
بهبود سطح زندگی مردم و گسترش خودباوری ملی
یکی دیگر از آثار گسترش تولید ملی بهبود سطح زندگی مردم است؛ زیرا، با رونق تولید در کشور، نرخ بیکاری کاهش می یابد و سطح زندگی کسانی که به بخش تولید وابسته اند بهبود خواهد یافت. به زبان ساده تر چرخش فعالیت های اقتصادی باعث بهبود زندگی مردم خواهد شد. بهبود سطح زندگی عمومی در جامعه، به نوبه خود، به گسترش خودباوری جمعی می انجامد. شکل گیری و گسترش خودباوری ملی، از جهات فرهنگی، اخلاقی و تربیتی، آثار بسیار مهمی را به دنبال خواهد داشت. بهترین مثال در این زمینه توسعه صورت گرفته در مبحث فناوری هسته ای است. در این چند سال کشور ما به پیشرفت های قابل توجهی در این عرصه مهم رسیده است. واقعیت آن است که به دلیل خودباوری شکل گرفته پیرامون این مسئله و به دلیل آنکه مردم، به صورت یکپارچه و متحد، از این فناوری ارزشمند و بسیار مهم حمایت می کنند. مجموعه تحریم ها، تهدیدها و موانعی که بر سر راه کشور از طرف بیگانگان ایجاد شده است را به جایی نخواهد برد؛ کما اینکه تا به امروز نیز وضعیت این گونه بوده است.
کمک به دیگران و تألیف قلوب
پنجمین اثر از آثار گسترش تولید ملی کمک به نیازمندان است؛ چه آنهایی که در کشور ما زندگی می کنند و چه آنهایی که در سایر کشورها زندگی می کنند. در واقع حمایت از تولید ملی به ارتقاء سطح توسعه و پیشرفت در کشور می انجامد. پیشرفتی که، بر اساس اندیشه انقلاب اسلامی، می تواند به گسترش هر چه بیش تر حمایت از مظلومین و مستضعفان بیانجامد. هم چنین قابل توجه است که بدانیم در مباحث فقهی، هنگام مطالعه زکات، عالمان یکی از مصارف زکات را تألیف قلوب معرفی می کنند؛ یعنی زکات را می توان برای تألیف قلوب در اختیار فقیران قرارداد. در بسیاری از مواقع، ای بسا، نتیجه این تألیف قلوب تمایل ایشان به دین اسلام خواهد بود.
افزایش امید به زندگی
یکی دیگر از آثار گسترش تولید ملی افزایش امید به زندگی است. به هرحال رشد و پیشرفت اقتصادی امید به زندگی را تقویت می کند؛ کما اینکه نیازمندی و فقر نقشی معکوس در این زمینه دارد. البته باید یادآور شد که ایمان به حضرت حق و باورمندی دینی نگاه فرد مؤمن را به فراسوی جهان مادی متوجه می سازد و وی را به امرمعنوی و متعالی امیدوار می کند. طبعاً این وضعیت مطلوب است ولی، با این حال، نباید گمان برد که احوال همه اعضای جامعه، در سطوح مختلف، یکسان است. طبعا می توان از این که جامعه ایران جامعه ای دین مدار است و در آن، به صورت نسبی، ایمان به خداوند سطح امید را افزایش داده است ابراز خوشنودی کرد.
کاهش جرم و جنایت
یکی دیگر از آثار گسترش تولید ملی کاهش جرم، جنایت و دیگر معضلات حاد اجتماعی است؛ زیرا در سایه گسترش تولید ملی سطح اقتصادی بالاترمی رود و وضعیت زندگی مردم بهبود می یابد. جامعه شناسان متفق القول هستند که نتیجه طبیعی کاهش فقر کاهش جرم و جنایت، سرقت، معضلات و بزهکاری اجتماعی است... هم چنین در چنین شرایطی شاهد کاهش فسادهای اخلاقی ومشکلات فرهنگی نیز خواهیم بود.
الگو شدن نظام اسلامی در عرصه های بین المللی و مبارزه با تهاجم فرهنگی
یکی دیگر از آثار گسترش تولید ملی تبدیل نظام اسلامی به الگویی برای دیگر کشورهای جهان است. در واقع فرآیند تولید ملی، که خودباوری و استقلال اقتصادی و ثبات آرامش را در جامعه تزریق می کند، باعث الگو شدن این چنین نظامی در جهان خواهد شد. گسترش تولید ملی، هم چنین، به مبارزه با تهاجم فرهنگی مدد می رساند. چرا که بسیاری از مفاهیم ناصحیح و، بعضاً، مستهجن در مسیر تبلیغ کالاهای خارجی، و نیزبه صورت ضمنی بعضاً هنگام استفاده از آنها، از طریق مصرف کالاهای خارجی به جوانان ما منتقل می شود. در واقع این ساده انگاری است که گمان بریم کالاها حایز جنبه فرهنگی نیستند و گذشته از نتایج مصرفی خود تأثیر دیگری بر جای نمی گذارند.
کاهش تجمل گرایی و مصرف زدگی
یکی دیگر از آثار گسترش تولید ملی جلوگیری از تجمل گرایی و کاهش علاقه برای خرید کالاهای لوکس و غیرضروری است. واقعیت آن است که جریان تولید کالا در غرب نوعی مصرف گرایی لحاظ گسیخته را تحریک می کند که در بسیار از مواقع با نیازهای واقعی و مطلوبیت های عینی مورد انتظار از خرید کالا ارتباطی ندارد. در واقع این سیستم منجر به آن می شود که ذهن آدمی، به صورت پیوسته، خود را در معرض نیاز به کالاهای جدید ببیند و این نیاز مرتباً در وی تحریک شود. طبعاً در چنین وضعیتی بخشی از سرمایه ملی برای خرید کالاهایی صرف می شود که مورد استفاده نیست و حاصل فرهنگ مصرف گرایی افراطی است... از طرف دیگر تجمل گرایی در سطح جامعه آثار منفی زیادی را، علاوه بر ضررهای اقتصادی، در پی خواهد داشت.
پی نوشت ها
[1] زخرف، آیه 23.
[2] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج1، ص220.