دو مرد سابقهدار، وقتی از سندسازیهای صاحب یک شرکت برای کلاهبرداری باخبر شدند نقشه سرقت و اخاذی از او را طراحی کردند. چندی پیش مرد میانسالی به نام اکبر به اداره پلیس رفت و از چند مرد مسلح به اتهام سرقت شکایت کرد. او در تحقیقات گفت: در کار خرید و فروش وام هستم و مشتری هایم را از طریق آگهی روزنامه شناسایی میکنم.
ساعاتی قبل دو مرد جوان وارد شرکتم شده و بعد از مجروح کردن سرایدار شرکتم، به سراغ من آمدند. آنها با تهدید چاقو دست و پایم را بستند و تمام اسناد و مدارک، چکها و سفتههایی که داخل شرکت بود را با خود بردند. بعد از رفتن آنها سرایدار شرکت به نام سعید دست و پایم را باز کرد.
با شکایت مرد میانسال تحقیقات برای شناسایی مردان ناشناس آغاز شد. در حالی که بررسیها در این رابطه ادامه داشت، اکبر دوباره نزد پلیس رفت و این بار اظهارات جدیدی را مطرح کرد. او گفت: مدتی است دزدانی که از شرکتم سرقت کردهاند با من تماس میگیرند و با تهدید از من اخاذی میکنند.
از چند روز بعد از سرقت تماس هایشان شروع شد. آنها به ازای برگرداندن هر کدام از سندهای مسروقه از من 5 تا 10 میلیون تومان خواستند. چند باری به آنها پول پرداخت کردم و سند را تحویل گرفتم، اما بعد از مدتی دیدم برای دریافت تمام اسناد و مدارکی که آنها از من سرقت کردهاند باید کلی پول بدهم برای همین تصمیم گرفتم این موضوع را نیز با شما در میان بگذارم.
ردپای مردان سابقهدار
در ادامه بررسیها کارآگاهان به سرایدار شرکت مشکوک شده و او را به عنوان نخستین مظنون بازداشت کردند. مرد 50 ساله ابتدا منکر ماجرا بود، اما زمانی که در ادامه بررسیها مشخص شد سعید دو سابقه سرقت و کلاهبرداری دارد و از سویی او به دو مرد جوان که آنها نیز سابقه دار بودند پیامهای مرموز ارسال کرده است بلافاصله سعید را بازداشت کردند.
متهم میانسال که با مدارک پلیسی مواجه شده بود به ناچار لب به اعتراف گشود. او گفت: اکبر با درج آگهی در روزنامهها برای مشتری هایش وام جور میکرد و در ازای این وام از بعضی از آنها سند خانه هایشان را میگرفت. به این صورت که سند در ازای مبلغی پول به نام او میشد و مشتری با اقساط پولها را برمی گرداند. او ادامه داد: 10 سال قبل زن میانسالی به نام بلقیس به اکبر مراجعه کرد و 80 میلیون تومان وام گرفت.
او میخواست این وام را به عنوان هدیه عروسی به پسر خواهرش بدهد. بلقیس چندین سال قسط وام را پرداخت کرد، اما زمانی که برای پس گرفتن سند خانهاش آمد اکبر بهانه آورد. آنقدر امروز و فردا کرد تا اینکه مدتی قبل دو پسر بلقیس به سراغ اکبر آمدند و از او خواستند سند ملکی که مادرشان 10 سال قبل به نام او کرده بود را به نامش برگرداند. ملک 150 متری و در اقدسیه بود و ارزش آن خیلی بالا رفته بود. اکبر موافقت نکرد و پسرهای بلقیس هم از او شکایت کردند، ولی بیفایده بود.
او گفت: مدتی بعد آن دو برادر به سراغ من آمدند و خواستند که کمکشان کنم. آنها برای این کار حاضر بودند 80 میلیون تومان به من بدهند. به آنها گفتم فردی را سراغ دارم که میتواند کارتان را انجام دهد. به همین خاطر به سراغ دو تا از دوستانم که متهمان سابقه دار و از هم محلی هایم بودند رفتم. زمانی که به آنها موضوع را گفتم، شهاب و امین نقشهای طراحی کردند تا با به دست آوردن اسناد و مدارک پول زیادی صاحب شوند.
سرایدار در ادامه گفت: طبق هماهنگی قبلی روز حادثه در شرکت را برای شهاب و امین باز کردم. برای اینکه کسی شک نکند آنها به محض ورود به شرکت مرا هم کتک زدند. بعد هم اکبر را کتک زده و از شرکت سرقت کردند. در مرحله اول شهاب با پسرهای بلقیس تماس گرفت و به آنها گفت: سندشان دست او است و بـــــرای دریافت سند باید 40 میلیون تومان به او پول بدهند. بعد به این بهانه که اگر پول را ندهند به پلیس مراجعه میکند و به دروغ میگوید که از سوی آنها برای سرقت از شرکت اجیر شدهاند پول را گرفت، اما سند را پس نداد.
در مرحله بعدی شهاب و امین با اکبر تماس گرفتند و از او درخواست پول کردند. اکبر که تمام اسناد و مدارکش را از دست داده بود ابتدا با آنها همکاری کرد، اما بعد دید که بهتر است واقعیت را بگوید. شهاب با اکبر تماس میگرفت و در ازای هر سند 5 تا 10 میلیون تومان میگرفت. بعد هم اسناد را برای اکبر ارسال میکرد.
در این مدت چند باری به سراغ شهاب و امین رفتم و از آنها 4 میلیون تومانی که قرار بود به من بدهند را خواستم، اما آنها مدام امروز و فردا کردند. بدین ترتیب با اعترافات مرد سرایدار دو متهم اصلی این پرونده شناسایی شده و دستور بازداشت آنها صادر شد.
منبع: روزنامه ایران