سالها از آخرین زمانی که زنان جوان و میانسال بازمانده از تحصیل در پایگاههای بسیج محلات و مساجد به سوادآموزی میپرداختند و امر سوادآموزی به جاماندگان از تحصیلات ابتدایی یا کسانی که به ناچار ترک تحصیل کرده بودند، انجام میشد، میگذرد؛ سوادآموزی توسط معلمان دلسوزی که شاید تا اوایل دهه 80 به صورت جدی در کشور پیگیری میشد اما پس از آن دیگر از روال افتاد. به جای آن فقر فرهنگی و فقر مادی آنقدر در کشور گسترش یافت که دانشآموزان بیشتری هر سال به ترک تحصیل روی میآورند.
به گزارش به نقل از روزنامه جهان صنعت از آن سو کودکانی که کار میکنند آنقدر تعدادشان بالا رفته که همین دو سه سال پیش آمار سه میلیون کودک بازمانده از تحصیل داشتیم. وضعیت بهگونهای شد که رهبری دستور داد همه کودکان حتی مهاجرانی که برگه اقامت ندارند نیز بدون دریافت هزینهای باید در مدارس ثبتنام شوند و کسی از مدرسه جا نماند. فارغ از اینکه بسیاری از مدارس، دانشآموزان اتباع مهاجر را بدون دریافت هزینه ثبتنام نمیکردند اما باز هم سنگاندازی برخی مدارس و تنگنای اقتصادی و تصور بیفایده بودن درس خواندن از سوی دانشآموزان عمدتا پسر باعث میشد تعدادی دیگر برای ثبتنام به مدارس مراجعه نکنند و بدین ترتیب ترک تحصیل میکردند.
افزون بر اینها یکی از مشکلات عمده و فراگیر در خصوص سوادآموزی و ترک تحصیل دانشآموزان مربوط به بسیاری از روستاهای کشور علیالخصوص مناطق محروم است که برای دانشآموزان منطقه مدرسه تا مقطع ابتدایی بیشتر ندارد و از آن نقطه به بعد بسیاری از دختران نمیتوانند به دلیل دشواری رفت و آمد و ترسهای امنیتی برای ادامه تحصیل به شهر بروند و همین عامل باعث میشود بسیاری از آنها ترک تحصیل کنند و بدتر از همه اینکه همین دختران در سن 12 تا 14 سالگی ازدواج میکنند. این در حالی است که در برخی مناطق مدرسه نیست و در برخی دیگر از مناطق کشور مدرسه هست و به دلیل نبود دانشآموز و عدم استقبال از زندگی در روستا و مهاجرت به شهر، مدارس زیادی در کشور مخروبه و بلااستفاده ماندهاند. بدین ترتیب ترک تحصیل تبعات ازدواج زودهنگام کودکان را نیز در پی دارد.
نهضت سوادآموزی برای زنان و مردان بزرگسالی بود که به هر دلیلی در گذشته پرمخاطره خود از درس خواندن و سواد آموختن جا مانده بودند اما حالا به جای پیشرفت، دغدغه جدیدی به آموزش کشور اضافه شده، آن هم اینکه تازه باید بدوند جلوی ترک تحصیل کودکان را به دلایل مختلف بگیرند، آموزش به بزرگسالان پیشکشی شد تا معضل بزرگتری حل شود. تجربه و مشاهدات سالهای اخیر نشان داده هر قدر هم آموزش و پرورش درست عمل کند و درخواست پول زیادی از دانشآموزان نداشته باشد، هنوز به همان دلایل نبود امکانات در روستاها، نبود انگیزه در میان دانشآموزان، فقر اقتصادی و تفاوت فرهنگی و اجبار کودکان زیادی به کار کردن به جای درس خواندن، نمیتوان امیدوار بود یک به یک کسانی که ترک تحصیل میکنند را به مدارس بازگرداند و سوادآموزی را ادامه داد.
لازم به یادآوری است چندی قبل مینا کامران مدیر اجرایی پویش من نیز آمار ترک تحصیل دانشآموزان در ایران را فاجعه دانسته و گفته بود: از هر چهار دانشآموز در ایران یک نفر ترک تحصیل میکند و علت آن نیز عمدتا کمبود امکانات آموزشی است. روز گذشته اما رییس سازمان نهضت سوادآموزی آمار جدید و تکاندهنده نرخ ترک تحصیل دانشآموزان در طول سال را عنوان کرد.
سیستانوبلوچستان، آذربایجانغربی، لرستان و کرمان بالاترین آمار بیسوادی در کشور
به گزارش ایلنا، علی باقرزاده در خصوص آخرین وضعیت ترک تحصیل دانشآموزان در کشور گفت: در حال حاضر سیستانوبلوچستان، آذربایجان غربی، لرستان و کرمان بالاترین آمار بیسوادی در کشور را دارند اما عمده بیسوادان در نقاط حاشیه شهرها هستند که اتفاقا شناسایی این افراد سختتر از افرادی است که در روستاها هستند.
باقرزاده با بیان اینکه پژوهشهای متعددی وجود دارد که تایید میکند سطح سواد والدین یکی از عناصر تاثیرگذار در موفقیت فرزندانشان است، حتی اگر این سطح سواد در حد خواندن، نوشتن و دوره ابتدایی باشد، گفت: هر سال شناسایی والدین بیسواد انجام میشود و در اختیار ما قرار میگیرد اما روش کار ما بر مبنای یک پایگاه اطلاعات اسمی است که خودمان داریم. برای هر شهروند زیر50 سال یک پرونده آموزشی تشکیل دادهایم و سوابق تحصیلی آنها را در هر میزانی که از پایگاههای مختلف پیدا کردهایم، در آن قرار دادهایم.
او ادامه داد: در حال حاضر سیاستی را اعلام کردهایم که بنا بر آن هر کسی مدرک تحصیلی بالای پنجم ابتدایی دارد، امکان ثبتنام در مراکز نهضت سوادآموزی در هیچ نقطه از کشور را پیدا نمیکند مگر اینکه آن فرد در اظهارات شفاهیاش اعلام کند که من سواد ندارم و تا زمانی که تکلیف آن مدرکی که برایش صادر نشده روشن نشود، امکان ثبتنام نداریم.
سال گذشته 110 هزار نفر در جریان سنجش تحصیلی قبل از مدرسه به عنوان اولیای بیسواد در مجموعه سازمان آموزش و پرورش استثنایی ثبت شدهاند ولی جامعه هدف گروه سنی 10 تا 49 سال است. بخش زیادی از این افراد ثبتشده بالای 50 سال بودند که ما فعلا اولویتی برای آموزش آنان نداریم و اولویتمان برای افراد زیر 50 سال است. در مورد بعضی از آنها هم مغایرتی وجود دارد، بین آن چیزی که در مرکز سنجش ثبت شده و آن سوابق تحصیلی مستندی که در پروندهشان داریم.
به گفته رییس سازمان سوادآموزی، سازمان مدارس استثنایی از منابع اطلاعاتی خوب ماست به این دلیل که افراد، والدین بیسواد خودشان را را اعلام کردند ثانیا مربیانی که آنجا هستند،احتمالا میزان تسلط افراد به خواندن، نوشتن و حساب کردن را به خوبی اندازهگیری کردند از این مساله به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی معتبر معمولا به نتایج سنجش توجه میکنیم. همچنین طرح آموزش اولیای بیسواد دانشآموزان را داریم و سالانه 100 تا 115هزار نفر را تحت پوشش میبریم که در این زمینه،هم معلمان و هم آموزشدهندگان همکاری و کمک میکنند تا این افراد متقاعد شوند که ثبتنام کنند.
باقرزاده اضافه کرد: در گروه سنی بالای 50 سال امکان ثبتنام به صورت داوطلب آزاد و خودآموز وجود دارد، ولی دیگر آموزشدهندهای برای این افراد سازماندهی نمیکنیم. آنها میتوانند توسط اعضای خانوادهشان با کتابهایی که ما به آنها میدهیم، آموزش ببینند. ضمن اینکه در آخر هم از آنها امتحان گرفته میشود و هم کارنامه صادر خواهد شد.
او در خصوص آمار والدین بیسواد در سال تحصیلیای که گذشت، گفت: در سال تحصیلی گذشته چیزی حدود 80 هزار نفر تحت پوشش نهضت سوادآموزی رفتند و هدفگذاری امسالمان در سالهای 97 و 98 برای حدود 90هزار نفر در نظر گرفته شده است.
رییس سازمان نهضت سوادآموزی درباره آمار افرادی که در مقطع ابتدایی ترک تحصیل میکنند و از آن مقطع به بعد بیسواد محسوب میشوند هم توضیح داد: بهطور متوسط طبق آمار رسمی آموزش و پرورش دو درصد از دانشآموزان ابتدایی یا در دوره ابتدایی ثبتنام نمیکنند یا اینکه دوره ابتدایی را تمام نمیکنند یعنی بین پایهها ترک تحصیل میکنند. معمولا در هر پایهای هر سال بین 15 تا 20 هزار نفر ترک تحصیل میکنند یا قبول شده پایه قبلی هستند که دیگر در پایه جدید ثبتنام نمیکنند یا حتی حین سال تحصیلی به دلیل مسایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیای که وجود دارد از چرخه آموزش خارج میشوند.
او همچنین عنوان کرد: اغلب دانشآموزانی که به سن 10 سالگی رسیدهاند، ولی کماکان در مقطع ابتداییاند، از خانوادهها و گروههای آسیبدیده جامعه هستند. ما برای آنهایی که به سن 10 سالگی میرسند و هنوز مقطع ابتدایی را تمام نکردهاند یک طرح ویژه با عنوان «آموزش کودکان 10 تا 19 سال» داریم و با حداکثر انعطافپذیری در ضوابط و قوانین سراغ آنها میرویم. سالانه بین 20 تا 23 هزار نفر از این گروه ثبتنام میکنیم که بخشی از آنها هم ترک تحصیلیهای سالهای گذشته آموزش و پرورش هستند. البته یک مساله دیگر هم وجود دارد که در این آمار دو درصدی آنهایی که شناسنامه ندارند، لحاظ نمیشوند چون مبنا برای ما شناسنامه افراد و کدملی آنهاست.
رییس سازمان نهضت سوادآموزی با بیان شرایط تحصیل اتباع خارجی در نهضت سوادآموزی گفت: یک بخش دیگر هم اتباع خارجی هستند که اوراق هویتی ندارند بنابراین در این آمار، اسامی آنها ذکر نمیشود اما این امکان باید برای آنها فراهم شود تا حداقل تحصیلات ابتدایی را فرا بگیرند. ما برای اتباع خارجی هم یک برنامه داریم که آن هم برای گروه سنی 10 تا 49 سال است. البته مشارکتهای بینالمللی را هم جذب میکنیم ولی همه هزینه را جمهوری اسلامی میدهد. ما در سال گذشته 27 هزار نفر از اتباع خارجی را تحت پوشش بردیم. امسال هم برای همین عدد هدفگذاری کردیم که به تدریج ثبتنامشان را شروع کنیم.
تهران، سمنان و مازندران کمترین میزان بیسوادی را دارا هستند
باقرزاده در خصوص میزان بیسوادی در نقاط مختلف کشور بیان کرد: در حال حاضر کمترین آمار بیسوادی مربوط به شهر تهران، سمنان، مازندران، اصفهان، البرز و مراکز استانهاست.
این مقام مسوول همچنین درباره طرح عدم دریافت گواهینامه و جواز افراد بیسواد عنوان کرد: مصوبهای در این مورد داشتیم که دولت سال 93 آن را گذراند ولی متاسفانه مجلس از آن ایراد گرفت. واقعیت تلخ این است افرادی که بیسواد هستند در کشور ما امتیاز میگیرند و یک بخش آن همین است که گواهی رانندگی را به افراد بیسواد سادهتر میدهند. ولی اخیرا پلیس راهور تمهیداتی را اتخاذ کرده به این صورت که با استعلام این کار را انجام دهد یعنی ما بیسوادی فرد را تایید کنیم و بعد به آنها گواهینامه تعلق بگیرد. عقیدهام این است که چون رابطهای بین سطح سواد و میزان تصادفات جادهای وجود دارد پس در چنین شرایطی نباید به افرادی که سواد ندارند، گواهینامه بدهیم چون اینها هم جان خودشان و هم خانوادههایشان را به خطر میاندازند و هم امنیت و سلامت بقیه اعضای جامعه را تهدید میکنند. همین موضوع در مورد پروانه کسب هم وجود دارد به اعتقاد من کسی که با اجازه دولت مجوزی را برای دادوستد میگیرد باید مهارتهای اولیه را داشته باشد و اگر کسی بیسواد باشد قاعدتا نباید برای آنها مجوزی برای داد و ستد با مردم، ثبت طلبکاریها و بدهکاریها یا ثبت تاریخ انقضا و تاریخ مصرف و... صادر شود چون قاعدتا با سلامتی مردم و حقوق شهروندان سروکار دارند و باید به صورت جدیتر با آنها برخورد شود.
باقرزاده درباره اقدامات حمایتی که پیشتر قرار بود برای افراد معلول، نابینا و افراد با نیاز ویژه در نظر گرفته شود هم توضیح داد: به روشندلانی که در هر جایی ثبتنام کرده باشند کتاب ارائه میدهیم و همچنین برایشان آموزشدهنده و مربیان متخصص ساماندهی میکنیم. علاوه بر این سرانه آموزش این افراد تقریبا دو برابر افراد عادی است. همچنین آموزشدهندهای که یک معلول جسمی و حرکتی یا یک ناشنوا و نابینا را آموزش میدهد، دو برابر افراد عادی حقالزحمه دریافت میکند. طبیعتا این برای مربیان و آموزشدهندگانی که به سمت تحت پوشش بردن افراد با نیاز ویژه میروند انگیزشی است. همین سیاستها باعث شد تا در طول چند سال گذشته روند ثبتنام از بین معلولان افزایش پیدا کند بهطوری که سال گذشته تا به امروز به بیش از هشت هزار نفر رسید.
تا اینجا طبق اظهارات باقرزاده اقدامات خوبی در خصوص کمتر و کمتر کردن نرخ بیسوادی در حال انجام است و سیاستهای متناسبی در پیش گرفته شده تا تعداد بیشتری از جاماندگان از درس خواندن جذب شوند. اما باید دید تا چه میزان به صورت جدی و مستمر این سیاستها پیگیری میشود و طبق آن میتوانند دانشآموزان بیشتری را جذب کنند و میزان ترک تحصیلکنندگان را کاهش دهند.