56 سال پیش مجله تهران مصور در گزارشی خواندنی واردات بیرویه کالا از شیخنشین دوبی را به باد انتقاد گرفته و تاکید کرده از اقتصاد ایران جز اسمی باقی نمانده است.شیخنشین کوچک دوبی در دو ماه، پنج میلیون تومان به ایران جنس فروخته، ولی یک دینار هم از ایران جنس نخریده است.
این گلایهای است که در گزارش منتشر شده در سال 1341 در نشریه تهران مصور به چشم میخورد.56 سال پیش، مجله تهران مصور در گزارشی به واردات بی محابای کالا از دوبی تاخته است و آن را شیخ نشینی کوچک، که هنوز بسیاری از مردم آن را نمیشناسند توصیف کرده است. میزان واردات ایران از این شیخ نشین در دو ماه برابر با 5 میلیون تومان گزارش شده است. در آن دوره هر دلار قیمتی برابر با 82 ریال داشت به این ترتیب معادل دلاری این رقم ریا، کمی بیش از 609 هزار دلار است.
در این 56 سال، اما اقتصاد ایران و نوع تجارتش دستخوش تغییراتی جدی شده است. امارات متحده عربی حالا سال هاست به یکی از مهمترین صادرکنندگان کالا به ایران تبدیل شده و مقصد مهمی برای گردشگران ایرانی و حتی سرمایه گذاران محسوب میشود. در حقیقت بخش مهمی از سرمایههای ایران در سالهای گذشته تبدیل به ملک و شرکت و ... در این کشور شده است.
هر چند نویسنده این گزارش تاکید دارد شاید خیلیها نام شیخ نشین دوبی را نشنیده باشند و نتوانند تصور کنند که حجم واردات ما از این کشور چقدر است، اما بی تردید تصور نمیکرد روزگاری امارات به اولین یا دومین شریک تجاری ایران تبدیل شود. نویسنده مقاله نام کامل خود را درج نکرده و در ستونی که ملانصرالدینی نام داشته با اسم "ب- الف" مطلب خود را منتشر کرده است.
گزارش خواندنی تهران مصور پیشروست:
"سالهای سال است که یک مسئله ذهن همه رجال اقتصادی ایران را به خود معطوف کرده است و آن عدم توازن و تعادل مبادلات بازرگانی کشور ما با سایر کشورها است.
هر کارشناس از هرجای ایران آمده در سرلوحه پیشنهادهای اصلاحی خود بهبود وضعیت اقتصادی را به ما گوشزد کرده است، ولی گوش رجال گرداننده ما کما فی السابق حال و حوصله شنیدن ندارد!
از اقتصاد ایران فقط اسم و عنوانش باقی مانده است!
هر روز به نوعی شاهد بالارفتن هزینه زندگی وطبعا پائین آمدن سطح زندگی خود هستیم. هرشب که میخوابیم صبح وقتی سر از خواب برمی داریم یک خشت از بنای اقتصاد کشورمان را به دست جور و تطاول دیگران و بیبندوباری و ندانم کاری خودمان در حال فرو افتادن میبینیم تا جایی که امروز به تصدیق دوست و دشمن از اقتصاد ما فقط اسم و عنوانش باقی مانده است.
میزان واردات از دوبی و صادرات صفر ایران به این کشور کوچک!
لابد بسیاری از شما هنوز نمیدانید در دنیا یک حکومت نشین به نام دوبی هم هست و اگر این نام به گوشتان خورده لابد کمتر میدانید که این حکومت نشین در کجاست واگراین را هم میدانید لابد از جمعیت آن، از نحوه حکومت آن بالاخره از یک قسمت آن مجهولاتی دارید.
دوبی یک حکومت شیخ نشین کوچک در خلیج فارس است که اگر بخواهیم درباره مساحت و جمعیت و آبادی آن خیلی دست بالا بگیریم باید بگوئیم به قدر شهر مشهد در استان خراسان است. جمعیت آن هم مخلوطی است از همه ملل بخصوص ایرانیهای مهاجر، اما در این ساعت که مشغول نوشتن این مطالب هستم آمار صادرات و واردات این حکومت نشین کوچک پیش رویم قرار دارد، این آمار حاکیست که حکومت نشین دوبی دردوماهه نوامبر و دسامبر 1961 از چه کشورهایی کالا خریده و به کدام یک کالا فروخته و به عبارت دیگر مقصد صادرات ومبدأ وارداتش کجاها بوده اند.
دوبی علاوه بر کشورهای بزرگی مانند انگلستان، آمریکا، ژاپن، شوروی، هند که از آنها مقادیر فراوانی خریداری کرده از کشورهای کوچک و بنادری مانند رانگون، هونگ کونک، سنگاپور، قبرس، عدن و بحرین نیز وارداتی داشته است، ولی در میان همه این نقاط نامی از ایران ولو برای خریدن دوشاهی جنس نیست.
خوب، تا اینجا شما حق دارید بگوئید به ما چه دوبی اختیار خودش را دارد خواست از ایران خرید میکند نخواست نمیکند بنده هم با حرف شما موافقم، ولی درد از جای دیگر است وشاه بیت غزل این است که حالا عرض میکنم!
در صورت صادرات دوماهه نوامبر و دسامبر 1961 دوبی بیش از همه نام ایران به چشم میخورد که ضمنا از همه کشورهای بزرگ و کوچک دیگر که از آن شیخ نشین وارداتی داشته اند بیشتر خرید کرده است بخوانید و شاخ در بیاورید.
در این دو ماهه آمریکا، انگلیس و شوروی که بزرگترین فروشندگان کالا به دوبی هستند حتی یک شاهی هم از آنجا واردات ندارند، ولی ایران که شاید حکومت دوبی با همه نزدیکی جغرافیایی و با همه برخورداری از میهمان نوازیهای ما نامش را هم فراموش کرده است در ماه نوامبر یک میلیون و 664 هزار و 937 روپیه و در ماه دسامبر 1689246 یک میلیون و 89 هزار و 246 روپیه که جمعا معادل و 205 هزار و 536 لیره استرلینگ یا 45 میلیون و 217 هزار و 920 ریال میشود جنس از آن جا وارد کرده است، حالا دوبی چه بنجلهایی به ما صادر کرده آن را خدا میداند و گمرک علیه ما علیه ایران!
برنج ایران که مردم دوبی به آن «طعم العجم» میگویند در آن شیخ نشین آن قدر هوا خواه دارد که به قول یک نفر مطلع که از آنجا برگشته بود اهالی دوبی حاضرند برنج ایرانی را کیلویی 50 ریال بخرند، ولی برنج هندوستان را کیلوئی 30 ریال نخرند.
دخانیات بخصوص سیگار ایرانی مشتریان بسیار خوبی در دوبی دارد تا جایی که بیشتر اوقات از ایران به طور قاچاق سیگار به دوبی میبرند.
سایر فراوردههای صنعتی ایران از جمله چیت اصفهان آن در میان خانوادههای حکومت نشین دوبی شهرت و مطلوبیت فوق العاده دارد. آن وقت ما از این همه کالاهای مورد علاقه مردم دوبی حتی یک شاهی به آنها نفروخته ایم، ولی در عوض 5 میلیون تومان در دو ماه از آنها جنس خریده ایم!
بنده حاضرم به حضرت عباس قسم بخورم که بیشتر این کالاهای صادراتی دوبی و وارداتی کشورشاهنشاهی بنجلهایی است که دوبی از دیگر کشورها و بنادر خریده و آنها را با چند برابر قیمت به کشور استعمار زده بی در و دروازه و بی حساب و کتاب ما قالب کرده است والا دوبی از خودش چه دارد که بخواهد به ما بفروشد؟! "