ماهان شبکه ایرانیان

دستاورد تقریبا هیچ برجام و سعدآباد، نتیجه بی‌توجهی به خطوط قرمز

با مرور خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت و تیم مذاکره کننده پی می‌بریم که فاجعه برجام و سعدآباد دقیقا در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود.

دستاورد تقریبا هیچ برجام و سعدآباد، نتیجه بی‌توجهی به خطوط قرمز

در مهرماه 82 توافق سعدآباد بین ایران و تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) منعقد شد. در تیرماه 94 نیز توافق برجام میان ایران و 1+5 امضاء شد. نکته قابل تامل اینجاست که نفرات اصلی ایران در هر دو توافق، مشترک بودند. نکته دیگر اینکه این دو توافق ــ به‌اذعان اعضای تیم مذاکره کننده‌ایرانی ــ به یک نتیجه مشترک ختم شد و آن «دستاورد تقریباً هیچ» برای ایران بود، در حقیقت تاریخ دوباره تکرار شد.

«محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه (شهریور 93) در مقطعی که مذاکرات هسته‌ای دولت یازدهم با 1+5 در وین و نیویورک بواسطه زیاده خواهی‌های طرف مقابل با محوریت آمریکا بدون نتیجه مانده بود، در مصاحبه با رادیو «ان پی آر» آمریکا در اظهارنظری عجیب گفت: «رسیدن به هر نوع توافقی، بهتر از عدم توافق است». چند روز بعد یک کمپین مشکوک از سوی برخی از سینماگران در حمایت از تیم مذاکره‌کننده راه اندازی و شعار عجیب«هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» برای آن انتخاب شد. اظهارنظر ظریف و کمپین مذکور با واکنش منفی افکار عمومی مواجه شد. یکی از سینماگرانی که نامش در این کمپین ذکر شده بود با تاکید بر اینکه «کدام عقل سلیمی توافق به هر قیمت را قبول می‌کند» به رسانه‌ها گفت: «چند روز پیش از سوی آقای ظریف با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عده‌ای از هنرمندان که وجهه بین‌المللی دارند در مسیر مذاکرات هسته‌ای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند و به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم و موکدا تشکیل یک کمپین را رد می‌کنم».

آشکار شدن این موضوع که وزیر امور خارجه به صراحت «هر نوع توافق را بهتر از هیچ توافقی» می‌داند، با واکنش کارشناسان، شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌ها همراه شد. برخی کارشناسان، این موضع گیری را حاوی این پیام مهم و البته خطرناک برای طرف غربی دانستند که: «آماده معامله بر روی خطوط قرمز هستیم».

پیش از این، وبسایت رادیو فرانسه -مهر 92 – در مطلبی نوشته بود: «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل بافروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. بر پایه این جمع‌بندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر می‌کند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد».

رهبر معظم انقلاب (بهمن 93) در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش فرمودند: «من همین جا این را بگویم: اولا بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البته توافق بد نه. آمریکایی‌ها مکرر تکرار می‌کنند و می‌گویند "ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است"؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملی است، توافقی که موجب تحقیر ملت بزرگ و با عظمت ایران است».

بر اساس مستندات متعدد، مذاکرات هسته‌ای در دولت آقای روحانی درست از زمانی منحرف شد که برخی تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان با بی توجهی به خطوط قرمز، به نفس مذاکره و توافق موضوعیت بخشیدند و به جای اصالت دستاورد، اصالت مذاکره و توافق را برگزیدندو چون در رویکردی اشتباه و خسارت آفرین، هر توافقی را بهتر از عدم توافق می‌دانستند، برجام این‌گونه کج و معوج چیده شد.

مقام معظم رهبری (7 آذر 95) در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش فرمودند: «مشکلات فعلی در توافق هسته‌ای، بخاطر عجله در زودتر به سرانجام رسیدن توافق است... وقتی عجله داریم که کاررا زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت می‌کنیم و گاهی غفلت از یک امر جزئی، موجب ایجاد رخنه و نقطه‌ی سلبی در آن کار می‌شود، بنابراین باید مراقب بود که کارها متین، محکم و با شتاب مناسب انجام شود».

رهبر معظم انقلاب در 29 مهر و 29 دی 94 در دو نامه خطاب به رئیس جمهور، دولت را به ماهیت استکباری، شرارت‌آلود، خصمانه، فریبکارانه و عهدشکنانه رژیم آمریکا توجه دادند و ضمن تاکید بر 9 شرط برای اجرای برجام، فرمودند: «تضمین قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف مقابل تدارک شود، از جمله اعلام کتبی رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریم‌ها... هر گونه اظهارنظر مبنی بر اینکه ساختار تحریم‌ها باقی خواهد ماند، به منزله نقض برجام است... وضع هرگونه تحریم... نقض برجام محسوب خواهد شد... وجود پیچیدگی‌ها و ابهام‌ها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلفات و فریبکاری در طرف مقابل به ویژه آمریکا ایجاب می‌کند یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل تشکیل شود» و اینکه «مراقبت شود طرف مقابل تعهدات خود را به طور کامل انجام دهد. اظهارات برخی از سیاستمداران آمریکایی کاملاً موجب بدگمانی است... در این معامله هزینه‌های سنگینی پرداخت شده و نوشته‌ها و گفته‌هایی که سعی می‌کنند این حقیقت را نادیده گرفته و خود را ممنون طرف غربی وانمود کنند، با افکار عمومی ملت صادقانه رفتار نمی‌کنند... بار دیگر تاکید می‌کنم از خدعه و نقض عهدهای دولت‌های مستکبر به ویژه آمریکا در این مسئله و مسائل دیگر غفلت نشود».

مقام معظم رهبری همچنین ( 2 تیر 94) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، چارچوب کلی و خطوط قرمز مذاکرات هسته‌ای را ترسیم نمودند. خطوط قرمز مذکور به شرح ذیل است:

- لغو فوری تحریم‌های اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای موافقتنامه و سایر تحریم‌ها در فواصل معقول

- منوط نشدن لغو تحریم‌ها به اجرای تعهدات ایران (همزمانی و توازن تعهدات)

- عدم پذیرش محدودیت‌های بلند مدت

- ادامه کار تحقیق و توسعه وساخت و ساز در زمان محدودیت

- مخالفت با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس

- مخالفت با بازرسی‌های غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیت‌های ایران و بازرسی از مراکز نظامی

- مخالفت با زمان‌های 15 و 25 سال برای اتمام برخی موضوعات

در طول مذاکرات هسته‌ای در دولت یازدهم (دولت روحانی) چه آنها که غیرت فناوری ملی در عرصه هسته‌ای را داشتند و چه آنها که به این سرمایه بزرگ ملی بهای لازم را نمی‌دادند، در یک نکته مشترک بودند و آن اینکه در پسِ همه امتیازهایی که واگذار می‌شود، باید تحریم‌ها لغو شود.

رهبر معظم انقلاب، صراحتا فایده و خاصیت برجام را تنها و تنها لغو تحریم‌ها دانسته و بر این موضوع تاکید کرده بودند. ایشان (20 فروردین 94) فرمودند: «‌در این جزئیات مذاکرات - که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است - اتفاقی که باید بیفتد این است که تحریم‌ها به طور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها می‌گوید تحریم‌ها شش ماه دیگر لغو می‌شود، یکی می‌گوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر می‌گوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، این‌ها بازی‌های متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریم‌ها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق به ‌طور کامل لغو بشود؛ این باید اتفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریم‌ها باز متوقف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلا مذاکره کردیم؟ اصلا مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریم‌ها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست.»

اما برجام نه تنها به لغو تحریم‌ها منجر نشد، بلکه- با قوانینی همچون آیسا و کاتسا 2017 (مادر تحریم‌ها)زیرساخت تحریم‌ها را گسترده‌تر و گستاخی آمریکا را نیز افزون‌تر کرد.

علیرغم اینکه روحانی (تیر 94) به هنگام اعلام توافق، صراحتا اعلام کرد که: «در روز اجرای توافق، همه تحریم‌های اقتصادی و مالی و بانکی و حتی موشکی و تسلیحاتی بالمرّه (یکجا) لغو خواهد شد و نه تعلیق»، اما بعد از دستاورد تقریبا هیچ برجام، دولتمردان بعدها این مسئله بدیهی را انکار کردند. برای نمونه محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه (شهریور 95) گفت: «هدف اصلی مذاکرات لغو تحریم‌ها نبود»!

رهبر معظم انقلاب (اول فروردین 95) در اجتماع پرشور زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی (ع) فرمودند: «وزیر محترم امور خارجه (آقای ظریف) به من گفت: ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم».

«علی‌اکبر ولایتی» عضو هیئت نظارت بر برجام -تیرماه 95- گفت: «به برخی شروط نه‌گانه ابلاغ شده از جانب رهبر معظم انقلاب درخصوص اجرای تعهدات کشورمان در چارچوب برجام عمل نشد».

با مروری کوتاه بر خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت، پی می‌بریم که فاجعه برجام دقیقا در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود.
 
رهبر معظم انقلاب همچنین (تیرماه 94) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند: «هر آنچه رهبری در جلسات عمومی می‌گوید عیناً همان مسائلی است که در جلسات خصوصی به رئیس جمهور و دیگر مسئولان ذیربط می‌گوید، بنابراین این خط تبلیغی غیرصحیح که از برخی خطوط قرمز رسمی در جلسات خصوصی صرف نظر شده است، خلاف واقع و دروغ است».

روحانی (آبان 96) گفت: «به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام می‌دهند که با ما مذاکره کن، این کشورها مگر دیوانه شده‌اند که با شما مذاکره کنند. شما علناً مذاکره دیروز را زیرپا می‌گذارید و به مذاکره امضا شده‌ای که به تایید شورای امنیت سازمان مللرسیده بی‌اعتنا هستید». ظریف (مهر 96) گفت: «آمریکا آنطور که در توافق هسته‌ای مقرر شده، تحریم‌ها را رفع نکرده و ما هنوز نمی‌توانیم در انگلیسیک حساب بانکیباز کنیم». عراقچی (اسفند 96) گفت: «ایران برجام را داستانی موفق نمی‌داند چرا که از آن بهره‌مند نشده و تحریم‌ها برداشته نشده است». سیف فروردین 95 گفت: «توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 موسوم به برجام، تا کنون "تقریباً هیچ" دستاوردی برای تهران در بر نداشته است». علی اکبر صالحی (بهمن 95) گفت: «آمریکا در ظاهر وانمود می‌کند در این زمینه به وظیفه‌اش عمل کرده است اما در خفا و پشت پرده نه تنها کاری انجام نداد بلکه سعی کرد همه چیز را به بن بست بکشاند» و... اینها تنها بخشی از اظهارات دولتمردان درخصوص دستاورد تقریبا هیچ برجام است.

با مروری کوتاه بر خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت، پی می‌بریم که فاجعه برجام دقیقا در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود.

نکته قابل تامل اینجاست که این رویکرد اشتباه و خسارت آفرین از سوی دولت و تیم مذاکره کننده، دقیقا در توافق سعدآباد (در دولت اصلاحات) نیز صورت گرفته بود.

حسن روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» (خاطرات توافق سعدآباد) می‌نویسد: «در توافق پاریس، برخی از شروط نظام تامین شد و برخی دیگر هم اجمالا مورد پذیرش قرار گرفته بود». (338)

در صفحه 302 کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» در بخش «مذاکرات پاریس و خطوط قرمز»، 10 خط قرمز تعیین شده از سوی نظام برای توافق پاریس برشمرده شده است. اما در مراحل بعدی، تیم مذاکره کننده ایران قبل از توافق پاریس از 10 خط قرمز تعیین شده، تنها 3 خط قرمز را به سه کشور اروپایی پیشنهاد می‌دهد. به عبارت دیگر، تیم مذاکره کننده ایران، خود 7 خط قرمز تعیین شده در مذاکرات را کنار می‌گذارد.

روحانی در کتاب خاطرات خود نوشته است: «به البرادعی (رئیس وقت آژانس انرژی اتمی) گفتم شما یک حقوقدان هستید من هم یک حقوقدانم. آیا از لحاظ حقوقی تعلیق غنی سازی غیر از توقف موقت گازدهی است؟ آیا نظر شما غیر از این است؟ گفت نه، دقیقا تعلیق گازدهی کافی است.» (174)

آقای روحانی در بخشی از کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» ضمن اشاره به دیدارش با رهبر معظم انقلاب و تلاش برای اقناع ایشان برای تعلیق غنی سازی، می‌نویسد: «در ملاقات حضوری با مقام معظم رهبری هم جزئیات را مطرح کردم، حتی توضیح دادم که کارشناسان می‌گویند اصلا تعلیقی صورت نگیرد، کار پیش نمی‌رود. وزرای سه کشور هم گفته‌اند که اگر تعلیقی در کار نیست سفر ما به ایران منتفی خواهد بود. توضیح دادم که نظر البرادعی هم در مورد تعلیق این است که تعلیق گازدهی نطنز کافی است. در نتیجه معظم له در این ملاقات با تعلیق در حد تعلیق گازدهی نطنز موافقت کردند». (186)

روحانی با اذعان به عبور از خط قرمز اعلام شده از سوی رهبری، می‌نویسد: «در مذاکرات تهران (سعد آباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد: در "چارچوب تفسیر آژانس" البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه بر نطنز، قطعه سازی و مونتاژ را هم جزو موارد تعلیق اعلام کرد ... خطاب به البرادعی اضافه کردم که شما در تهران به من گفتید معنای تعلیق در حد گازدهی است. چرا تخلف کردید؟ گفت نظر من همان است که در تهران گفتم ولی این تفسیر گروه فنی ما است!».
 
در بخشی از کتاب آمده است: «ایشان (رهبر معظم انقلاب) راجع به تعلیق نیز بر نظر قبلی خود تاکید کردند که تعلیق محدود به همان گازدهی نطنز باشد که اجازه ایشان قبل از این نیز در همین حد بود». (229)

در جریان مذاکرات منتهی به توافق سعدآباد در دولت اصلاحات، رهبر معظم انقلاب با تعلیق تاسیسات هسته‌ای کشور تنها به معنای «تعلیق گازرسانی به سانتریفیوژها در نطنز» موافقت کردند اما در نهایت تیم مذاکره کننده هسته‌ای به ریاست روحانی با عبور از این خط قرمز آشکار رهبر انقلاب، در مذاکرات بروکسل تعلیق به معنای گسترده تری از جمله تعلیق گازرسانی به سانتریفیوژها، ساخت قطعه و هرگونه مونتاژ را می‌پذیرد. هر چند این عقب نشینی‌ها هم در نهایت بی فایده بوده و سه کشور اروپایی به هیچ یک از تعهداتشان درباره ایران وفادار نبودند.

کمتر از دو هفته بعد از توافق سعدآباد، رهبر معظم انقلاب در دیداری که با کارگزاران نظام (11 آبان 82) داشتند، فرمودند: «اگر قرار باشد دشمنان یا مراکز قدرت، فزون‏خواهی کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقب‏‌نشینی کنیم، این می‌شود تسلیم، که به‌ هیچ‏‌وجه درست نیست و اجازه‏‌ی چنین کاری هم داده نخواهد شد».

روحانی با اذعان به عبور از خط قرمز اعلام شده از سوی رهبری، می‌نویسد: «در مذاکرات تهران (سعد آباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد: در "چارچوب تفسیر آژانس" البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه بر نطنز، قطعه سازی و مونتاژ را هم جزو موارد تعلیق اعلام کرد ... خطاب به البرادعی اضافه کردم که شما در تهران به من گفتید معنای تعلیق در حد گازدهی است. چرا تخلف کردید؟ گفت نظر من همان است که در تهران گفتم ولی این تفسیر گروه فنی ما است!». (195)

در بخش دیگری از کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» با اشاره به زیاده خواهی طرف مقابل و پذیرش این زیاده خواهی از سوی تیم مذاکره کننده آمده است: «به آنها (وزرای سه کشور) گفتم ما در مذاکرات تهران با هم توافق کردیم که بر مبنای تعریفی که مدیرکل آژانس از تعلیق داشته است اقدام کنیم ولی شما بر خلاف تعهدتان به البرادعی نامه نوشته و به او فشار آورده و گفته‌اید که تعلیق را به صورت وسیع تری تعریف کند. البرادعی به من گفت که سه کشور برای من نامه فرستاده و گفته‌اند تعلیق، این چنین تفسیر شود. قرار ما این بود که با صداقت با هم رفتار کنیم!». (231)

روحانی در بخش دیگری از کتاب خاطرات خود آشکارا عبور تیم مذاکره کننده هسته‌ای وقت از خط قرمز رهبر انقلاب درباره حدود تعلیق را بیان کرده و تصریح می‌کند که علیرغم خط قرمز رهبر انقلاب مبنی بر محدودیت تعلیق نطنز به عدم گازرسانی، تیم مذاکره کننده به محدودیت‌های فراتر از این مساله در توافق بروکسل رضایت داد: «پیشتر وزرای اروپایی در اجلاس بروکسل اصرار داشتند که ساخت قطعه و مونتاژ هم تعلیق شود که به آنها پاسخ منفی داده بودم اما به دلیل حوادثی که رخ داده بود، برای اینکه بتوانیم از مشکلات پیش آمده عبور کنیم و اروپایی‌ها را به موضع قبلی خود برگردانیم و در نتیجه در اجلاس مارس 2004 قطعنامه تندی علیه ما صادر نشود و هم چنین البرادعی را هم متقاعد کنیم که گزارش نامناسبی ارائه ندهد، شاید تنها راه حل برای کنترل شرایط پیش آمده همکاری بیشتر با آژانس در زمینه تعلیق بود. لذا قرار شد تفسیر آژانس از تعلیق موارد مرتبط با غنی سازی را که شامل ساخت قطعه و مونتاژ هم می‌شد بپذیریم.» (248)

در صفحه 319 کتاب خاطرات روحانی با اشاره به متن توافق پاریس، تصریح شده است: «علاوه بر فعالیت غنی سازی در نطنز، این موارد نیز تعلیق خواهند شد: ساخت قطعات سانتریفیوژ و مونتاژ آن و هرگونه فعالیت تولید یا تست در تاسیسات اصفهان».

رهبر معظم انقلاب (13 دی 86) در دیدار دانشجویان یزد فرمودند: «در مسئله‌‏ی هسته‌‏ای، آمریکایی‌ها تا همین چند ماه پیش اصرار، اصرار که باید ایران به کلی همه‏ فعالیت‌های هسته‌‏ا‌ی‌اش را کنار بگذارد؛ یعنی مثل آن کاری که با لیبی کردند؛ ته‏‌اش را جارو کند، تقدیم کند به آن‏ها؛ به کلی اعلام انصراف کند. اخیراً چند هفته‏ قبل از این وضع به جایی رسیده است که گفتند ایران در همین حدی که هست، توقف کند. ببینید فاصله‏ این‏ها خیلی زیاد است. یک روزی بود که این‏ها حاضر نبودند پنج عدد سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولین گفتگو و مذاکره‏ با اروپا حاضر شده بودند بیست تا سانتریفیوژ را نگه دارند، آن‏ها گفته بودند نمی‌‏شود؛ گفته بودند پس لااقل پنج‌‏تا، گفته بودند نمی‌شود. اگر می‌گفتند یکی، بازهم می‌گفتند نمی‌‏شود! امروز سه هزار تا سانتریفیوژ دارد کار می‏‌کند، مبالغ زیادی هم آماده‏ کار گذاشتن است. می‏‌گویند در همین حد متوقف شوید. این هم یکی از ناکامی‏‌های آمریکاست».

گفتنی است در طول مذاکرات هسته‌ای در دولت اصلاحات، طرف ایرانی در اقدامی تحقیرآمیز به طرف اروپایی گفته بود اجازه بدهید یکی دو سانتریفیوژ در دانشگاه، داخل محفظه شیشه‌ای بگذاریم تا کسی دست به آن نزند. که دانشجویانی که آن جا هستند بدانند سانتریفیوژ که می‌گویند، چه شکلی هست! اما طرف اروپایی در کمال وقاحت گفته بود که نمی‌توانیم چنین اجازه‌ای بدهیم.

و اما نکته قابل تامل و البته عبرت انگیز اینجاست که علیرغم همه این عقب نشینی‌ها و عبور تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران در سال‌های 82 تا 84 از خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران طی مذاکره با سه کشور اروپایی، باز هم سلسله مذاکرات سعدآباد، بروکسل و پاریس به نتیجه نرسید و حتی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز دو قطعنامه شدیداللحن علیه ایران صادر کرد و در نهایت با عملکرد خود موجب ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل شد.

روزنامه اصلاح طلب قانون که در سال‌های گذشته در بزک برجام سنگ تمام گذاشته بود، (مهر 96) با اذعان به رویکرد اشتباه دولت آقای روحانی نوشت: «پیش بینی مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه آمریکا به هیچ عهدی پایبند نیست، اینک در حالی به حقیقت می‌پیوندد که تیم مذاکره کننده ظریف می‌پنداشتند همه راه‌ها را برای تقلب و عهد شکنی بسته‌اند و به اصطلاح، مو لای درز برجام نمی‌رود. به زودی موضع آمریکا درباره پایبندی ایران به برجام اعلام خواهد شد. موضعی که تاحدودی از پیش مشخص شده و نیازی به منتظر ماندن برای انتشار آن نیست. حال، در چنین شرایطی چه باید کرد؟ آیا همان‌گونه که ظریف می‌گفت ایران دوباره و بسیار سریع می‌تواند در صورت خلف وعده طرف مقابل به غنی سازی برگردد؟ چگونه می‌توان راکتورهای مملو از سیمان و برنامه‌های رها شده هسته‌ای را دوباره به کار انداخت؟».

همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، با مرور خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت و تیم مذاکره کننده پی می‌بریم که فاجعه برجام  و سعدآباد دقیقا در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان