به گزارش مشرق، بعد از خروج آمریکا از برجام، گویی خبرگزاری انگلیسی رویترز نه تنها از ایران و ایرانیان، بلکه از اعتبار رسانه ای خود دل بریده، نقش جدیدی را در پازل غربی ها پذیرفته و سیاست رسانهای خود را همراستا با واشینگتن و متحدان منطقهایاش تنظیم کرده است.
انتشار اخبار منفی علیه ایران در خبرگزاری رویترز موجب شد وزیر خارجه ایران بدان واکنش نشان دهد. دکتر محمدجواد ظریف در این رابطه در جمع فعالان اتاق بازرگانی ایران گفت: رویترز روزی 50 خبر دروغ علیه ایران منتشر میکند. وی ادامه داد گروهی از سوی یک کشور همسایه حمایت میشوند تا تبلیغ کنند که همه شرکتها و کشورها دارند از ایران خارج میشوند و این همان داستان «پیشبینی خودتحقق بخش» (self-fullfilling prophecy) است.
با مراجعه به اخبار رویترز مشاهده می کنیم که هر گفته موثق و غیرموثقی که در مورد قطع روابط اقتصادی کشورها و دولتهای جهان موجود باشد در تور این خبرگزاری میافتد و بلافاصله منتشر میشود. اکنون رویترز، مرجع دول متخاصم ایران در منطقه برای استناد به اخباری است که نشان میدهد نه تنها هیچ آیندهای برای رشد اقتصادی ایران وجود ندارد بلکه هر آن احتمال تقابل سیاسی و حتی نظامی میان ایران با قدرتهای غربی وجود دارد.
در اینجا چند مورد از اخبار اخیر رویترز را در مورد روابط اقتصادی و سیاسی ایران مرور می کنیم:
ممکن است این پرسش پیش بیاید که رویترز صرفاً اخبار واقعی را منتشر کرده و منفیبودن خبرهای بالا به دلیل این است که واقعاً روابط سیاسی و اقتصادی ما با دنیا پس از خروج ترامپ از برجام کاسته شده است. اما گاهی دُم خروس در حرفهایترین خبرگزاریها هم بیرون میزند:
حالا که به نظر میرسد مخاطب کاملاً آماده شنیدن هر گونه خبر بدی در مورد ایران است، امکان تقابل نظامی آمریکا و ایران در تنگه هرمز کاملاً مورد پذیرش کاربران قرار میگیرد:
احتمال دارد ورود گروهی از بی بی سی به دفتر رویترز با راه افتادن موج جدید اخبار منفی علیه ایران مرتبط باشد. اما جدا از این، رسانهها همواره دلایلی برای جوسازی به جای خبررسانی دارند. بدون شک آنها گاهی اخباری منتشر میکنند که کاربرانش نمیتوانند از جای دیگری بدان دست یابند، اما این تصور سالها است فروریخته که «رسانههای جریان اصلی» یک مجموعه از آژانسهای مستقل برای پاسخگوساختن دولتها هستند. دولتهای قدرتمند همانطور که در تمام حوزهها راه پیشبرد نفوذ خود را پیدا میکنند، حوزه رسانههای بینالمللی را نیز مصون نگذاشتهاند.
این را گاردین نوشته و ادامه داده که پس از برخورد رسانههای جریان اصلی با دو اتفاق داخلی با ابعاد بینالمللی، یعنی همهپرسی برگزیت در بریتانیا و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، وضع از این هم بدتر شده است. رسانهها نشان دادند ممکن است نتوانند در رخدادهای مهم، از همکاری با یک جریان سیاسی چشم بپوشند. در نتیجه واقعیتها را با سوگیری منتشر میکنند. اما چرا در رخدادهای مهم، این کار سختتر میشود؟
آنچه در برگزیت یا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مهم بود، اثرگذاری بر ذهن تصمیمگیران سیاسی بود (یعنی سیاستمداران و شهروندان). واقعگرایی (Realism) هر چقدر برای توصیف روندهای بینالمللی مفید باشد، کافی به نظر نمیرسد، دستکم از این جهت که تاثیرگذاری بر ذهن تصمیمسازان سیاسی به ویژه نخبگان، خود به یک واقعیت تبدیل شده است. ممکن است کتابها، موسسات علمی و فرهنگی و احزاب جاافتاده را مهمترین عامل در شکلگیری ذهن نخبگان بدانیم، اما رسانههای معتبر نیز محل رجوع بسیاری از تصمیمسازان اثرگذار، از جمله نخبگان سیاسی و اقتصادی، یعنی حاکمان کشورها و صاحبان شرکتهای بزرگ در کشورهای مختلف هستند.
رویترز با اعتباری که از گذشته برای خود جمع کرده، نه تنها در حال پرورش ذهن این نخبگان علیه ایران است، بلکه اخبارش از سوی بسیاری از خبرگزاریها و کانالهای ریز و درشت، بازنشر میشود و در اختیار عامه مردم نیز قرار میگیرد. حتی برخی از پایگاههای خبری ایرانی به خیال اعتبار رویترز در این دام افتادهاند. در واقع اگر پیشبینی مردم و نخبگان سیاسی و اقتصادی کشورها این بشود که ایران در مسیر انزوای سیاسی و اقتصادی در جهان است، حتی اگر مقدمات این اتفاق در واقعیت وجود نداشته باشد، اما ممکن است رخ دهد. این همان «پیشبینی خودتحققبخش» یا با پنبه سربریدن است که فعلاً در دستور کار رویترز و بازیگرانِ بینالمللیِ دارای نفوذ بر آن قرار گرفته است.