ماهان شبکه ایرانیان

مردم زن کودک ربا را به دام انداختند

زن جوانی که دختر بچه‌ای را در یکی از پارک‌های شرقی تهران ربوده بود در تعقیب و گریز اهالی محل به دام افتاد

مردم زن کودک ربا را به دام انداختند

زن جوانی که دختر بچه‌ای را در یکی از پارک‌های شرقی تهران ربوده بود در تعقیب و گریز اهالی محل به دام افتاد. متهم در بازجویی‌های ابتدایی مدعی شد که قصد سرقت طلاهای دخترک را داشته است.

به گزارش به نقل از روزنامه جوان، عصر روز یک‌شنبه 17‌تیرماه امسال شهروندانی در پارکی حوالی یکی از خیابان‌های شرقی تهران متوجه گریه و فریاد‌های کمک‌خواهی دختر بچه‌ای شدند که زنی او را بغل کرده بود و با خود می‌برد. دخترک در حالی که به شدت گریه می‌کرد از زن جوان می‌خواست او را رها کند، اما زن جوان او را محکم به بغل گرفته بود و به سرعت حرکت می‌کرد. رهگذران با دیدن این صحنه به وی مشکوک شدند و به تعقیب زن جوان پرداختند که وی با دیدن رهگذران دخترک شش‌ساله را داخل خیابان رها کرد و از محل گریخت. رهگذران و اهالی محل که تازه متوجه کودک‌ربایی شده بودند، وی را تعقیب کردند و در نهایت زن کودک‌ربا را دستگیر کردند و موضوع را به مأموران پلیس اطلاع دادند. لحظاتی بعد تیمی از مأموران پلیس در محل حاضر شدند و متهم را بازداشت و به کلانتری منتقل کردند. یکی از اهالی محل گفت: دختر شش‌ساله از اهالی محل است و هر روز برای بازی به پارک می‌آید. او لحظاتی قبل تنها در گوشه‌ای از پارک در حال بازی بود که این زن به او نزدیک شد و او را به بهانه‌ای به بیرون از پارک برد و بعد او را بغل کرد که گریه دخترک بلند شد. ما ابتدا فکر کردیم زن جوان مادر کودک است و قصد دارد او را به خانه‌شان ببرد، اما وقتی صدای کمک‌خواهی او را شنیدیم تازه فهمیدیم که این زن دخترک را ربوده است و بلافاصله به کمک او شتافتیم و متهم را دستگیر کردیم.
یکی از اعضای خانواده دختر بچه هم گفت: دخترم داخل پارک بازی می‌کرد و من لحظه‌ای برای انجام کاری از او دور شدم که این زن او را ربوده بود، اما خوشبختانه اهالی محل او را نجات دادند و متهم را دستگیر کردند. زن کودک‌ربا پس از تحقیقات ابتدایی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت. وی در بازجویی‌ها به ربودن دختر بچه اعتراف کرد و گفت: عصر روز حادثه داخل پارک در حال چرخیدن بودم که متوجه شدم این کودک در گوشه‌ای از پارک در حال بازی است. او مقداری طلا همراه داشت که وسوسه شدم او را بربایم و طلاهایش را سرقت کنم. به همین سبب ابتدا دقایقی او را تحت‌نظر گرفتم و وقتی دیدم مادر و پدرش در آن نزدیکی نیستند او را ربودم که شروع به داد و فریاد کرد. سعی کردم او را آرام کنم، اما فایده‌ای نداشت و در نهایت اهالی محل متوجه شدند و مرا دستگیر کردند.
متهم در ادامه به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایایی پنهان این حادثه در اختیار کارآگاهان پلیس‌آگاهی قرار گرفت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان