برترین ها - سولماز محمودی: جیمز کاگنی زادۀ 17 ژوئیه 1899 و درگذشته به تاریخ 30 مارس 1986، بازیگر و رقصندۀ آمریکایی بود که با بازیهای همواره پرانرژیاش در موزیکالها، کمدیها و درامهای جنایی شناخته میشد. موسسه فیلم آمریکا در سال 1999، او را در رتبۀ هشتم فهرست بزرگ ترین ستاره های مرد سینمای کلاسیک هالیوود قرار داد.
جیمز فرانسیس "جیمی" کاگنی کوچک در نیویورک به دنیا آمد. او پسر دوم از خانواده ای با هفت فرزند بود. پدرش جیمز فرانسیس کاگنی بزرگ، متصدی بار و بوکسور آماتور بود و مادرش کارولین نام داشت. به دلیل فقر خانواده، او در جوانی به کارهای گوناگونی از پادویی هتل و رزونامه گرفته تا دربانی و ... پرداخت، اما توانست در سال 1918 از دبیرستان فارغ التحصیل شود. سپس به دانشگاه کلمبیا رفت، اما یک ترم بعد، با مرگ پدرش ترک تحصیل کرد و به خانه بازگشت.
او رقص پا را از کودکی شروع کرد (مهارتی که سرانجام به جایزۀ اسکار را نصیبش کرد)، در مبارزۀ خیابانی هم ماهر بود و هر زمان که لازم بود از برادر بزرگش هری دفاع میکرد. به بوکس آماتور هم پرداخت و زمانی نفر دوم ردۀ سبک وزن ایالت نیویورک بود. سپس وارد تئاتر آماتور شد و به کار در پشت صحنۀ تئاتری که برادرش هری در آن بازی میکرد، مشغول شد؛ یک شب که هری بیمار شد و نتوانست نقش خود را اجرا کند، جیمز با استفاده از حافظۀ تصویری که از تمرینها داشت، به جای برادرش به صحنه رفت، بدون این که حتی یک بار اشتباه کند. به این ترتیب فلارنس جیمز اولین کارگردان او در تئاتر شد. پس از آن، کاگنی در کمپانیهای مختلف تئاتری نقشهای مختلفی اجرا کرد.
اما کار حرفهای را در 1919، با نقش یک زن رقصنده در نمایش «هر دریانورد» شروع کرد و سپس کار خود را سالها در ودویل و برادوی ادامه داد. در سال 1929، در نمایش «پِنی آرکِید» در کنار جون بلاندل بازی کرد؛ با این که منتقدان نمایش را به باد انتقاد گرفتند، بازی کاگنی و بلاندل را ستودند. وارنر برادرز حق ساخت فیلمی بر اساس این نمایشنامه را خرید و به این ترتیب این دو بازیگر از تئاتر به سینما آمدند تا نقشهای خود را در نسخۀ سینمایی نیز تکرارکنند.
کاگنی قراردادی سه هفتهای با دستمزد هفتهای 500 دلار امضا کرد و فیلم با نام «تعطیلات گناهکاران» در 1930 به نمایش درآمد. او در این فیلم نقش جوان خشنی را بازیکرد که مرتکب قتل می شود، اما تربیت تأسف بار او حس همدردی را برمیانگیخت. این نقش آدم بد خوشایند در دوران کاری او پیوسته تکرار شد. او در طول فیلمبرداری فیلم، رفتار سرکشانهای داشت که رفتهرفته به ویژگی حرفهای او تبدیل شد. با این حال، وارنر برادرز از کار او راضی بود و خیلی زود قرارداد کامل هفت ساله با دستمزد هفتهای 400 دلار با او بست.
وی خیلی زود نقش گنگستری دیگری در «دروازهای به جهنم» (1930) بازیکرد و بعد از چند درام و کمدی، بهیادماندنیترین نقش خود را در «دشمن مردم» (1931) ایفا کرد که موفقیت زیادی بین منتقدان و تماشاگران بهدستآورد. بسیاری از منتقدان صحنهای را که کاگنی گریپفروتی را جلوی صورت همبازیاش مِی کلارک فشار میدهد، یکی از معروفترین لحظههای تاریخ سینما می دانند.
او تا سال1935 در فیلمهای زیادی ظاهر شد، از جمله «تاکسی!» (1932) که اولین فیلمی بود که او جلوی دوربین میرقصید؛ و «جشن فوتلایت» (1933) و «نیروی دریایی وارد میشود» (1934) که اولین همکاری وی با پت اُبرایان و آغاز دوستی طولانی بین آن دو بود.
آخرین فیلم کاگنی در 1935، «سقف پرواز صفر» بود که برای سومین بار با پت ابرایان همبازی شده بود. نام ابرایان قبل از کاگنی درج شد که نقض آشکار قرارداد او بود، از طرفی او در سال 1935 پنج فیلم بازی کرده بود که این هم بر خلاف قرارداد بود. به همین دلیل او در دادگاه از استودیو شکایت کرد. رسیدگی به موضوع چند ماه طول کشید و او در این مدت مزرعهای در نیویورک خرید و مشغول کشاورزی شد. سال بعد، فقط برای کار با استودیوی مستقل و جدید گرند نشنال فیلمز به نیویورک بازگشت. او برای این استودیو دو فیلم «مرد بزرگ» و «موضوعی برای آواز خواندن» (هر دو 1936) را کار کرد و برای هر دو نقدهای خوبی دریافتکرد.
در سال 1937، در مقابل استودیوی وارنر به پیروزی رسید: این استودیو تصمیم گرفت به ستارۀ خود 150.000 دلار دستمزد دهد و سالی حداکثر دو فیلم از او بخواهد. او کارش را در سال 1938 از سر گرفت و در دو فیلم «دیدار پسر با دختر» به کارگردانی لوید بیکن و فیلم جنایی موفق «فرشتگانی با صورتهای کثیف» ساختۀ مایکل کرتیز بازی کرد که در هر دو، پَت ابرایان همبازیاش بود. او برای فیلم دوم نامزد دریافت جایزۀ اسکار بهترین بازیگر مرد شد و جایزههای هیأت ملی بازبینی فیلم و انجمن منتقدان فیلم نیویورک را به دست آورد.
کاگنی در 1939، در تریلر جنایی «دهۀ پرشور بیست» ظاهر شد که اولین همکاری او با رائول والش کارگردان بود. وی بعد از این فیلم از نقش تبهکار فاصله گرفت و تا 10 سال دیگر در این تیپ ظاهر نشد. در 1942، بار دیگر به مایکل کورتیز پیوست تا در فیلم موزیکال زندگینامهای «احمق آمریکایی خوشتیپ» در نقش جورج ام. کوهن بازی کند. کاگنی برای این فیلم برندۀ اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول شد.
بین سالهای 1942 تا 1948، به همراه برادش ویلیام کمپانی فیلم خود را تأسیس کرد. در این دوره، کمتر در فیلمها ظاهر میشد و سعی داشت از تصویر "پسر بد" فاصله بگیرد، اما مردم از تصویر جدید او استقبال نمیکردند.
در 1949، ناچار به وارنر برادرز بازگشت و با فیلم نوآر «اوج التهاب» رائول والش، در نقش گنگستری دیگری ظاهر شد. وی در سالهای بعد، در کمدی موزیکالها و فیلمهای گنگستری موفقی ظاهر شد. در 1953 مجبور شد کمپانیاش را تعطیل کند. در 1955، در موزیکال «دوستم داشته باش یا ترکم کن» به کارگردانی چارلز ویدور، با دوریس دِی همبازی شد. او برای این فیلم، بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد. در همان سال، در «آقای رابرتس» ساختۀ جان فورد، در کنار هنری فوندا، جک لمون و ویلیام پاول قرار گرفت.
کاگنی در وسترن «ادای احترام به یک مرد بد» (1956) به کارگردانی رابرت وایز، جایگزین اسپنسر تریسی شد. در «مرد هزار چهره» (1957) ساختۀ جوزف پِونی، نقش لان چِینی، بازیگر سینمای صامت، را بر عهدهگرفت. در سال 1961، در کمدی بیلی وایلدر به نام «یک، دو، سه» ظاهر شد. اما ساخت فیلم با مشکلاتی همراه بود که باعث دلزدگی و خستگی او شد. فیلم در بین تماشاگران هم چندان موفقیتی به دست نیاورد.
کاگنی تصمیم گرفت از بازیگری کنارهگیری کند؛ پس از این که نقش آلفرد دولیتل در «بانوی زیبای من» را رد کرد، رد کردن دیگر نقشها، از جمله نقشی در «پدرخواندۀ 2» برایش آسانتر شد. در این دوران، او با بیماریهای مختلف دست به گریبان بود. در 1977، دچار یک حملۀ قلبی شد که او را از فعالیتهایی مثل اسبسواری و رقص بازمیداشت. وی در سال 1981، پس از بیست سال، جلوی دوربین رفت و در «رگتایم» به کارگردانی میلوش فورمن ظاهر شد.
وی در 1920 با فرانسیس ویلارد ورنون بازیگر آشنا شد و در سپتامبر 1922 با او ازدواج کرد. آنها دو فرزندخوانده داشتند؛ پسری که نام او را جیمز فرانسیس کاگنی سوم گذاشتند و دختری به نام کاتلین کِیسی. کاگنی در 30 مارس 1986، در 86 سالگی، بر اثر حملۀ قلبی درگذشت.