بیگمان راه رویارویی و ریشهکن کردن جریانهای تکفیری
و تروریسم مقابله نظری و ایجاد تغییر همگانی در نگرش نسبت به مقوله دین، دنیا و انسان
است. مبارزه مسلحانه و جنگ سخت گرچه به صورت کوتاه مدت و مقطعی قادر است خطر این جریانات
را فرونشاند اما مبارزهای که میتواند ریشه تمام این جریانات را برای همیشه از جامعه
جهانی قطع کند و دست آنان را برای ابد از گریبان مردمان کوتاه سازد، سلاح تفکر و اندیشه
است. باید به خاطر داشت که سلاح جنگی، اگرچه فرد را وادار به تسلیم شدن مینماید اما
موجب نمیشود فرد به سخنان و باورهای ما ایمان بیاورد.
انتحار یا خودکشی یک تروریست، واقعهای هولناک است که
بدون بهرهمندی از قوای اعتقادی و فکری محال است روی دهد. هیچ انسانی حاضر نیست جان
شریف خود را که ارزشمندترین متاع زندگی اوست این چنین به دست خود نابود سازد. این جریان،
از یک عقبه فکری برخوردار است که سخت به آن معتقد است تا جایی که حاضر شده سختترین
عذابها را به جان بخرد و ناباورانهترین رفتارها را مرتکب شود تا آن اندیشه به بار
بنشیند. اما چگونه میتوان این فردی که متحجر در یک عقیده اشتباه است را از اعتقادات
ناصواب خود بازداشت. در این خصوص 3 پیشنهاد ارائه میشود که به طرز موثری قادر است
این امکان را فراهم آورد که گروههای تکفیری از جهل مرکبی که بدان دچارآمدهاند رهایی
یابند:
پیشنهاد اول: نگرش جدید به دین و مقابله با انحصارگرایی
بسط محور: تاریخ آغاز جنگهای مذهبی شاید به همان روزی بازگردد که نخستین شریعت بر
روی زمین مستقر شد. اما استقرار دین جدید به خودی خود موجب بروز جنگ نبود. آنچه فتنه
جنگهای مذهبی را برانگیخت این موضوع بود که پیروان یک دین، پیروان سایر ادیان را فاقد هر نوع امکان دستیابی به مسیر رستگاری میپنداشتند و گمان میکردند که تنها دینی که میتواند انسان را
به فلاح و رستگاری برساند همین دینی است که اینان بدان معتقدند. متأسفانه تک صدایی
در دانش الهیات در عصر حاضر موجب شده برخی تکثرگرایی روامدار دینی که موجب همزیستی
مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان است را یک اندیشه انحرافی بپندارند و با دامن زدن
به ایده انحصارگرایی افراطی، دین اسلام را به استناد ظاهر برخی آیات قرآن کریم، تنها
دین حاوی حقیقت معرفی کنند و پیروان سایر ادیان را در مسیر ضلالت و گمراهی بدانند.
وقتی انسان به اندیشه انحصارگرایی دچار شود، سعی دارد
از روی غریزه سایر مردمان را تحت لوای دین و مذهب خود وارد کند و به اصطلاح، دین و
آیین خود را جهانی سازی نماید. درست در همین نقطه است که اختلافات شکل میگیرد و جنگهای
مذهبی آغاز میشود. داعش از دل همین تفکر ناصواب متولد شده است. گروهی که مذهب و شریعت
خود را بهترین نسخه در میان مذاهب و شرایع میدانند و تلاش دارند آن را به تمام جهان
صادر کنند و بر تمام ادیان تفوق بخشند. صهیونیسم هم از همین اندیشه متولد شده است.
جنایات بوداییان در میانمار هم از همین تفکر سر برآورده. جنگهای صلیبی مسیحیان، نبردهای
صفویان و عثمانی و ... همه و همه ناشی از انحصارگرایی تبشیری است.
پیشنهاد دوم: مبارزه با دگماتیسم و پرورش شکاکیت و تفکر
انتقادی: ذهنی که نقاد نباشد همواره در معرض آسیب و انحراف است. اگر هر سخنی که نقالان
با هر اسم و عنوان برای ما نقل میکنند را مطابق با واقع بدانیم، آن زمان به بیماری
مهلک دگماتسیم و جزم اندیشی دچار شدهایم. قرآن کریم میفرماید: اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ
وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ (سوره 9 آیه 31) اینان دانشمندان و
راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جاى خدا به الوهیت گرفتند. در روایات شیعی مقصود
از اعتقاد به ربوبیت احبار و راهبان، پذیرش بی چون و چرای سخنان آنان عنوان شده است.
یعنی تنها خدا و اولیای حقیقی او هستند که هرچه بگویند مطابق با واقع است اما سوای
پروردگار، باید در سخنان و اقوال همه تشکیک کرد و با نگرشی انتقادی به آن نگریست. انحرافاتی
که در ادیان به وجود آمده از جمله در جریانهای تکفیری ناشی از باور بی چون و چرای
سخنان و اقوال و روایات گذشتگان و رهبران است.
پیشنهاد سوم: حضور در دهکده جهانی: زندگی در یک جامعه
بسته و عدم ارتباط با فرهنگها، اندیشهها و پیشرفتهای علمی بیشک باعث عقب ماندگی
فکری یک فرد یا گروه است. انسانی که با جوامع مختلف ارتباط نداشته باشد نمیتوان در آوردگاه تضارب اندیشهها بایستد و در یک گفتمان
انتقادی بتواند عقیده و گفتمان برتر را شناسایی و بدان پایند باشد. دستور قرآن کریم
که میفرماید: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ
الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (سوره 39 آیه
18): به سخن گوش فرامى دهند و بهترین آن را
پیروى مى کنند اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان» به همین معنا
إشعار دارد. خردمند و هدایت یافته کسی است که سخنان دیگران را بشنود و بهترین را برگزیند.
لازمه این امر، حضور در جامعه جهانی و ایجاد ارتباطات و مراودات فرهنگی است.
مصطفی شاکری