رضا ساکی
امروز خبرنگارمان را به میان مردم فرستادیم تا درباره سکه 3 میلیون تومانی نظرشان را بپرسد.
آقایی که یک هندوانه را سبک و سنگین میکرد گفت: به ما چه؟ سکه بشود 10 میلیون تومان. ما سالهاست سکه نخریدهایم اما از دولت میخواهم قیمت هندوانه را مدیریت کند. توی محل ما مردم شام نان و پنیر و هندوانه میخورند و اگر هندوانه دچار حباب بشود میریزند توی خیابان.
خانمی که 100 گرم گوشت گوسفندی خریده بود گفت: دشمن میخواهد ما اصلا گوشت نخوریم اما همانطور میبینید من گوشت خریدهام و ناهار کوبیده داریم.
آقایی که کیفش را با قفل به مچش زنجیر کرده بود گفت: در حال حمل یک ربع سکه هستم و نمیتوانم توقف کنم.
خانمی که تا آرنج النگو داشت پاسخ داد: مردم باید صبوری کنند. مردم باید قناعت کنند. مردم باید قدر مسئولان را بدانند. مردم باید خوشحال باشند که اینها همه حباب است.
آقایی که سه کیلو گوجه خریده بود گفت: گوجه برای سن من خوب است و دکتر تجویز کرده است زیاد گوجه بخورم اما شنیدهام در غرب گوجه آنقدر گران که مردان نمیتوانند بخورند. خدا را شکر گوجه داریم.
خانمی که بچه به بغل داشت گفت: وقتی میشود با کهنه بچه را پوشک کرد چرا به پوشک خارجی پول بدهیم؟ یک ماه است بچه را خودم پوشک میکنم و راضیام. البته بچه کمی عرقسوز شده و بدنش قاچ خورده است اما مهم رضایت دولت است. بچه بزرگ میشود یادش میرود.
آقایی که داشت رادیو گوش میداد میگفت: میگویند سکه روی 5 میلیون و دلار روی 12 تومن ثابت میشود؟ درست است؟
خانمی که سرش توی اینستاگرام بود گفت: دیشب متوجه شدم شوهرم هشتگ رقص را دنبال میکند. واقعا چرا مستندی درباره هشتگها و شوهرها پخش نمیشود؟ هشتگ دارد شوهرم را از من میگیرد.
آقایی که داشت یک چیزی نشان آقای دیگری میداد گفت: ما هشتگهای مربوط به علوم و فنون و تکنولوژی را دنبال میکنیم اما آن بیتربیتها زیر هر چیزی هر هشتگی میزنند و ما ناخودآگاه آنها را میبینیم و لایک میکنیم و آبرویمان میرود.
خانمی که 100 گرم گوشت گوسفندی خریده بود دوباره برگشت و به خبرنگار ما گفت: راستش امروز کوبیده نداریم. کباب تابهای درست میکنم. چون الان شنیدم یکی میگفت ترامپ گفته در ایران تابه وجود ندارد و ما باید به مردم ایران تابه بدهیم. میخواهم کباب تابهای درست کنم تا جواب ترامپ را بدهم.
باقی بقایتان